خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر!
دستم را میگیرد همان طور که هستم!
بدون پیش شرط
همین و بس . . .
.
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
خدای من خداییست که دست گیر است نه مچ گیر!
دستم را میگیرد همان طور که هستم!
بدون پیش شرط
همین و بس . . .
.
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
asemaneabi222 (چهارشنبه 20 آذر 92), hamed65 (پنجشنبه 30 آبان 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
فقط عشـق بـﮧ خـ♥ــداست کـ ﮧ هیچ ضرر و زیانـے ندارد
نــﮧ نگرانے، نـﮧ دلهـره ،نــــــــﮧ رسوایـے
خــ♥ــداوند آرامش جان است
خــــــدایا کمک کن عاشقتـ♥ــوباشیم
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
ویرایش توسط ویدا@ : دوشنبه 27 آبان 92 در ساعت 15:41
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی!!
میان این دو گمم...
هم خود را و هم تو را آزار میدهم...
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی....
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی...
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهایم نکن . . .
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
ویرایش توسط ویدا@ : دوشنبه 04 آذر 92 در ساعت 15:24
asemaneabi222 (چهارشنبه 20 آذر 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92), مدیرهمدردی (شنبه 09 آذر 92), دختر مهربون (دوشنبه 04 آذر 92), شیدا. (دوشنبه 04 آذر 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
ویرایش توسط ویدا@ : سه شنبه 05 آذر 92 در ساعت 19:38
asemaneabi222 (چهارشنبه 20 آذر 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92), مدیرهمدردی (شنبه 09 آذر 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
همه رو خط می زنم با یه واژه....
همه ترس ها ، دلهره ها ، دلتنگی ها ، تنهایی ها
و همه دردها رو خط می زنم با یه واژه!
خــــــ♥ــــــدا
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
ویرایش توسط ویدا@ : چهارشنبه 13 آذر 92 در ساعت 08:20
asemaneabi222 (چهارشنبه 20 آذر 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
گـــــاهی غافــــل می شـوم از آغـــــوشتــــــ
کـــــه همـــــواره بــــــــاز استـــــ
یــــا بــــــاسِــــطَـــــ الْیَــــــدَیْـــــن بِــالـرَّحْـــــمَـــــة
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
asemaneabi222 (چهارشنبه 20 آذر 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
من خدایی دارم ، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان ، خوب ، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید ،
با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد ،
او مرا می خواند ،
او مرا می خواهد …
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
تو هدفی ، من دنبال توام
تو معبودی ، من عبد توام
تو عشقی ، من عاشق توام
تو نوری ، من شب پره توام
تو بال باش ، من پرنده ام
تو ارباب باش ، من برده ام
تو همراه باش ، من رونده ام
تو ناز باشی ، من نیازم
تو آواز باشی ، من یه سازم
خدایا فقط باش ، که بی تو می بازم . . .
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
ویرایش توسط ویدا@ : شنبه 12 بهمن 92 در ساعت 13:26
khaleghezey (شنبه 12 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (شنبه 12 بهمن 92)
تشکرشده 15,106 در 3,401 پست
بـــــرای دردهـــــایم نشانـــــــه میــگذارم
تــــــا یـــــــادم بــــماند ، کجــــــــا
دست خــ♥ــدا را رهـــا کردم
…
O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O
http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif
fariba s (سه شنبه 19 فروردین 93), khaleghezey (دوشنبه 18 فروردین 93), reihane_b (دوشنبه 18 فروردین 93), صبوری (دوشنبه 18 فروردین 93)
تشکرشده 556 در 137 پست
داشتم فکر میکردم که تو چه خدای مهربانی هستی، هیچ کس مثل تو مرا دوست ندارد و در حق من این چنین خوبی نمیکند.
امشب با خود فکر میکردم، دیدم که من چقدر بندۀ بدی برای تو هستم و تو چه خدای خوبی برای من هستی؛ تو بارها مرا به سوی خود خواندی اما من با تو قهر کردم، تو مرا صدا زدی اما من فرار کردم، تو به من محبت نمودی اما من دشمنی نمودم! اما تو باز هم به من محبت نمودی گویا من بر تو حق بزرگی دارم!!
یاد قصه کودک چهار سالۀ خود افتادم، آن روز که به خانه آمدم و دیدم که او بعضی نوشته های مرا برداشته و روی آنها با قلم و خودکار خط کشیده و نقاشی کرده است. نمیدانم، او خیلی وقت ها مرا مشغول نوشتن دیده بود، شاید او هم در دنیای خود خواسته نویسنده شود!
سراغ او را گرفتم، او در گوشۀ خانه مخفی شده بود. مثل اینکه ترسیده بود. او فهمیده بود کار اشتباهی کرده است.
من در جستجوی او بودم، او را دیدم که در گوشه ای پنهان شده، به سویش رفتم، لبخند زدم، او فهمید که من او را بخشیده ام اما او باز فرار کرد، گویی که حق با اوست، من اکنون باید ناز او را میکشیدم، باید التماسش میکردم تا به نزد من برگردد.
حکایت من حکایت آن کودک است؛
من گناه کرده ام اما تو مرا میخوانی، صدایم میزنی، به من محبت میکنی، ولی من باز هم از تو دوری میکنم، با تو قهر میکنم، تو میخواهی لطف و رحمتت را بر من نازل کنی اما من از روی نادانی از تو فرار میکنم.
قَالَ وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّآلُّونَ﴿حجر۵۶﴾کیست که مأیوس شود از رحمت پروردگار به جز گمراهان
صبوری (سه شنبه 19 فروردین 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)