به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 28 , از مجموع 28
  1. #21
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من دیگه از این زندگی که دارم خسته شدم . کی باید توی زندگیم خوش بگذرونم . کی باید تفریح کنم .

    بعدالظهر داشتم به این فکر می کردم که چطوری می تونم خودم رو از زندگی خلاص کنم . به راه های مختلفی فکر کردم . اینکه یک سری قرص با هم بندازم بالا تا بمیرم اما با خودم گفتم حتما خیلی زجر می کشم تا بمیرم .به اینکه از یک بلندی هم خودم رو بندازم پایین فکر کردم اما از این کارم می ترسم . راه های دیگه که حتما از این ها هم بدتره .

    توی زندگیم انقدر نداری کشیدم انقدر زحمت کشیدم برای رسیدن به اهدافم ولی الان می بینم هیچی نیستم .از نوجوانی ام چیزی که یادمه نداری خانوادم هست . دعواهای مکرر پدر و مادرم و خر خونی های خودم . هیچی برای خودم ندارم . مدرکمم به هیچ دردی نمی خوره . هیچی هم پول سرمایه ندارم . هیچ دختری هم توی زندگیم نیست که بخوام دلم رو بش خوش کنم .

    من مثله هواپیمایی می مونم که دیگه سوختش تمام شده . شما می گید بازم باید تلاش کنی ۲ سال ارشد و بعدش ۲ سال سربازی و بعدش هم حتما باید چند سال جون بکنم تا حداقل ۱۰ ملیون داشته باشم تا بتونم یک زندگی رو بچرخونم . تازه اگه ارشد روزانه قبول نشم و بخوام برم شبانه پول دانشگاهم باید کار کنم تا بتونم بدم .

    اما من دیگه نمی تونم . اصلا تحملش رو ندارم . می خوام یک عشق و حالی هم توی زندگیم باشه . دیگه از این وضعم خسته شدم .

    دلتون میاد این همه نا امیدی به خودتون راه دادید.شما 4 سال در یه دانشگاه دولتی درس خوندید و این برای هرکسی قابل دستیابی نیست.اگه برادر من بودید بهترین دختر رو با این شرایط براتون مهیا میکردم.ولی اشکال نداره حالا شما جای برادر من .
    راست می گید ستیلا . همین طوری که یک حرفی نزدید . باشه مهیا کنید .

  2. کاربر روبرو از پست مفید mohammad68 تشکرکرده است .

    ستیلا (جمعه 16 اسفند 92)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلام محمد
    فقط اومدم بگم خیلی هم ارزوی مرگ نکن
    امروز خبر فوت یه جوون 27 ساله رو شنیدم که پسر خوبی بوده و خانومش یه بچه هم تو راه داره.... خیلی بهم ریختم
    تو جوونی میفهمم خوشی نکردی قرار نیست اینجا مسابقه بدبخت ترین ادم رو برگزار کنیم ولی باور کن منم مثل تو نداری دعوا خرخونی تازه ارشدمم خوندم با سختی و الانم بیکاری و..... به اینا اضافه کن روابطی که داشتم و مهرش مثل داغ رو پیشونیم میمونه و هربار که پسرا تو این سایت از نفرتشون از این مسائل مینویسن و اینکه نمیخوان همسرشون اینطوری بوده باشه، داغون میشم و هر پست این پسرا یه خنجریه تو قلب من و بدتر از همه درگیریایی که الان دارم و فکرم هزار جا میره
    چاره چیه؟ لابد یه راهی هست اگه نه خدا خودش به وقتش هممونو میبره نیازی نیست خودمون رو بکشیم
    مقاومت کن میدونم سخته اما سعیتو بکن از فکرش بیا بیرون انقدرم نبش قبر گذشته رو نکن .. چی گیرت میاد میخوای به خودت و خدا ثابت کنی سختی کشیدی؟ فقط خودتو میکوبی خسته میشی و نمیذاری فکر یه اینده روشن بیاد تو ذهنت
    تو تلاشتو بکن مطمئن باش همون طور که از تو بالاتر هست از تو پایین تر هم هست
    نداری و بی پولی خیلی بده اما بدتر از اون خیلی چیزاست مثل بیماری چه روحی چه جسمی، یا بی ابرویی یا مرگ عزیزان
    یا گذشته ای که تا اخر عمر باهاته و نمیتونی پاکش کنی
    میدونم واسه یه جوون سخته اما خودت سختترش نکن یا راه حل پیدا کن یا اگه راهی نیست رهاش کن صبر و گذر زمان راه حل هایی جدیدی رو به ادم نشون میده

    دعات میکنم

  4. 3 کاربر از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده اند .

    mohammad68 (جمعه 16 اسفند 92), مصباح الهدی (شنبه 17 اسفند 92), ستیلا (شنبه 17 اسفند 92)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام اقا محمد.

    یه نفسی بکشید نه خدایش دلت میاد این نزدیک عیدی این حرفا رو بزنید .

    اول یه خنده از ته دلتون کنید .از اون خنده هایی که جکش واقعا بی معنی هست
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    .
    .
    .
    .
    .بخند دیگه ..ا وا (وا کشیده بخون)

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    حالا راستشو بگو خندیدی یا نه
    .
    .
    .
    .خوب حالا بسه دیگه اینقدر نخند مسواک گران میشه دیگه نمیتونیم مسواک بخریم

    اقا محمد یه چیزی میگم (دخترها نخونید) اگه دختر بودید چکار میکرید با این کمبود شوهر.(دخترها گفتم نخونید.نگران نباشید واسه خودمون هم راه حل هست)

    اقا محمد اینکه بیاید اینجا و اه و ناله کنید نه اینکه بد باشه ولی به نظر میاد بیشتر داره روحیه شما رو تضعیف میکنه.پس به جای این حرفا واقعا عمل کنید.یه کاری پیدا کنید که حداقل بتونید یه مبلغ درامدی داشته باشید برای هزینه های خودتون.

    بردار من مگه همه پولدار هستن.مگه فقط پدر و مادر شما بحث شون میشه.خوب این دعواها برای هر زن و شو.هری هست.پس به این چیزا فکر نکنید.

    منم دانشگاه دولتی درس خوندم و الان دارم ارشد میخونم.اما منم بیکارم و شاید هیچ وقت اون کاری رو که دلم میخواد پیدا نکنم اما سعی میکنم از همین حالا براش برنامه ریزی کنم که اگه شرایطش جور شد برم سر کار.افسرده شدن و ناراحتی چیزی رو عوض نمیکنه فقط دارید روحیه خودتون رو تضعیف میکنید.

    به مادر تون هم بگید برای ازدواج پیگیر باشه تا بالاخره دختر مورد علاقه تون رو پیدا کنید .نیازی هم نیست که برای هر دختری که زنگ میزنه فوری به شما بگه گفتن نه.اگه دختری شرایط رو پذیرفت شما رو در جریان قرار بده(من بدون اجازه داداشم با همراهی مادر گرامی برای داداشم پیگیری میکنیم ).هیچ وقت هم از معیارهایی که برای همسرتون داشتید و براتون مهم بوده کوتاه نیاید.

    شما باید اینقدر قوی باشید که بتونید اینده زندگی رو بگذرونید.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  6. 3 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    mohammad68 (جمعه 16 اسفند 92), مصباح الهدی (شنبه 17 اسفند 92), خانوم مجرد (جمعه 16 اسفند 92)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 فروردین 93 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 22 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام محمد
    دوستان محمد نیاز شدید به استقرار عاطفی داره اون الان به داشتن همدم نیاز داره وهم نیازهای فیزیکی......پیامبرمون فرموده اگه میبینید که به ازدواج نیاز دارید وممکنه مجرد بودن شما رو به گناه بندازه پس باید ازدواج کنید محمد میخواد باداشتن زن هم نیاز عاطفیش رو ارضا کنه وهم درکنارداشتن زن یه انرژی پیداکنه که ابتونه دوسال دوران سخت سربازی رو بگذرونه برادرمن به نظرمن شما همینطور به خواستگاری رفتن ادامه بدید تا ایشالله دختر دلخواهتان رو پیدا کنید.........زود ناامید نشید بعضیا تا 100جا خواستگاری رفتن تا تونستن زن بگیرن ایشالله زود سروسامان بگیری وبتونی درکنارش بری سربازی
    ز

  8. کاربر روبرو از پست مفید fati_2013 تشکرکرده است .

    mohammad68 (جمعه 16 اسفند 92)

  9. #25
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای محمد عزیز
    حقیقت اینه که من و شما نقطه مشترک زیادی داریم
    ولی حس میکنم این فوران نیاز به ازدواج دلیلش چیز دیگه ایه

    شما چند ماه به تفریحات و علایق روحیت بیتوجه بودی و روزی 8 ساعت سرتو میکردی توی کتاب

    درسو برای خودت کرده بودی همه چیز و از تمام نیازهات براش گذشتی

    حالا که درست تموم شده و امتحانت رو دادی موندی با یک روح تشنه از تفریحات و سرگرمی و لذات

    اشتباه شما همون اشتباهی که من و امثال من مرتکب میشیم یعنی زندگی یک بعدی

    معلومه که حالا با عطش مسادل عاطفی و تنهایی روبرو میشی

    به نظرم این عطش و سوز و گداز به مرور زمان کمتر میشه اما اگر بخوای بازم همین راه رو ادامه بدی دفعه بعد با احساسات منفی خیلی شدیدتری مواجه میشی

    از امروز سعی کن دور این زندگی تک بعدی رو خط بکشی (مخاطب این جمله خودمنم هستم)

  10. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    مصباح الهدی (شنبه 17 اسفند 92)

  11. #26
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به اینا اضافه کن روابطی که داشتم و مهرش مثل داغ رو پیشونیم میمونه و هربار که پسرا تو این سایت از نفرتشون از این مسائل مینویسن و اینکه نمیخوان همسرشون اینطوری بوده باشه، داغون میشم و هر پست این پسرا یه خنجریه تو قلب من
    خانم مجرد بازم بابت حرفام عذر می خوام . اون حرفایی که من زدم بیشتر احساسی بود . من چون خودم دوست دختر داشتم اینکه توی این تالار ببینم دختری داره در مورد دوست پسری که داشته و ........ حرف می زنه اذیتم نمی کنه و حتی اگه بخوام با کسی ازدواج کنم که دوست پسر داشته خیلی مشکلی باش ندارم و می تونم همچین دختری رو درک کنم .

    البته خودم ناراحتم که قبلا دوست دختر داشتم و اگه بخوام با کسی ازدواجم کنم بش در مورد اینکه قبلا دوست دختر داشتم نمی گم و دنباله زنی هم که قبلا دوست پسر داشته باشه نمی گردم .

    منم اگه اون طوری در مورد رابطه ی جنسی حرف می زنم برای اینه که خودم تجربش رو نداشتم و می گم حالا که خودم تجربه نکردم چرا زنی بگیرم که تجربش رو کرده . اگه منم تجربش رو کرده بودم همین نگاهی که در مورد اینکه زنی که می گیرم دوست پسر داشته یا نه رو در این مورد هم داشتم . عکس العمل من در اون پست تا حد زیادی احساسی بود .


    اقا محمد اینکه بیاید اینجا و اه و ناله کنید نه اینکه بد باشه ولی به نظر میاد بیشتر داره روحیه شما رو تضعیف میکنه.پس به جای این حرفا واقعا عمل کنید.یه کاری پیدا کنید که حداقل بتونید یه مبلغ درامدی داشته باشید برای هزینه های خودتون.

    بردار من مگه همه پولدار هستن.مگه فقط پدر و مادر شما بحث شون میشه.خوب این دعواها برای هر زن و شو.هری هست.پس به این چیزا فکر نکنید.

    منم دانشگاه دولتی درس خوندم و الان دارم ارشد میخونم.اما منم بیکارم و شاید هیچ وقت اون کاری رو که دلم میخواد پیدا نکنم اما سعی میکنم از همین حالا براش برنامه ریزی کنم که اگه شرایطش جور شد برم سر کار.افسرده شدن و ناراحتی چیزی رو عوض نمیکنه فقط دارید روحیه خودتون رو تضعیف میکنید.
    ستیلا اگه من این حرفا رو زدم خواستم توی جواب اونایی بگم که می گند هنوز برای ازدواجت زوده و برو توی فکر ادامه تحصیل و بعدشم سربازی و پول درآوردن بعدش برو سراغ ازدواج . اونا نمی تونند منو درک کنند .

    اینکه می گم پدر و مادرم مشاجره داشتند این نبوده که مثلا سر چیزای مسخره با هم اختلاف داشته باشند . پدر و مادرم دو بار داشتند از هم جدا می شدند و تا آستانه ی طلاق پیش رفته بودند و هر دفعه مامانم دو سال گذاشته بود رفته بود خونه ی پدرش و وقتی دیده بود داره کار به طلاق می کشه با بابام مصلالحه کرده بود .انقدر توی هردوبارش توی محله و فامیل آبرو ریزی شد که دیگه الان هر ننه قمری در مورد اختلافات خانوادگی ما می دونه .

    اینکه می گم نداریم این نیست که مثلا بابام بم پول نمی ده با دوستام برم مسافرت شمال و ......... . بابام یک پول کمی رو گذاشته بود برای من و داداشم که برای عید بریم باش یک لباسی برای خودمون بخریم . من به بابام گفتم من خرج های واجب تر از لباس زیاد دارم اونم گفت به خودتون پول نمی دم و فقط اگه بخوام لباس بخرم به مادرم پول می ده که بریم لباس بخریم . داداشم رفت لباس خرید و من گفتم لباس نمی خوام پولشو می خوام . دیروزم می خواست برامون مهمون بیاد بابامم پول نداشت بم گفت محمد می شه اون پولی که برای لباست گذاشتم رو خرج کنم . بش گفتم ٰآره . یعنی من یادم نمی یاد ماهی رو که بابام تا وسط ماه حقوقش کامل تموم نشده باشه .
    بعدشم اینکه خانواده پدر و مادرم خیلی وضعشون خوبه و خوب آدم ناخودآگاه خودش رو با اونها مقایسه می کنه هم باعث می شه بیشتر فکر کنم وضع اقتصادی خانوادم خراب هست .

    حالا خوبه که شما بم گفتید آه و ناله نکنم .

    به مادر تون هم بگید برای ازدواج پیگیر باشه تا بالاخره دختر مورد علاقه تون رو پیدا کنید .نیازی هم نیست که برای هر دختری که زنگ میزنه فوری به شما بگه گفتن نه.اگه دختری شرایط رو پذیرفت شما رو در جریان قرار بده(من بدون اجازه داداشم با همراهی مادر گرامی برای داداشم پیگیری میکنیم ).هیچ وقت هم از معیارهایی که برای همسرتون داشتید و براتون مهم بوده کوتاه نیاید.
    آبجی اولش که گفتید پیگیری می کنید فکر کردم می خواهید برای اون یکی داداشمون پیگیری کنید .
    ممنون آبجی زحمتتون نمی دم . اصلا شاید شما داری کالیفرنیا زندگی می کنی و منم جزایر قناری دارم زندگی می کنم . بعدشم می خواهید به اون دختر خانومی که مثلا پسندیدید چی بگید . خواستم ببینم واقعا می خواهید برام پیگیری کنید یا اینکه همین طوری این حرف رو زدید . راستش از صداقت شما هم مطمئن بودم . اصلا نمی دونم چرا ازتون خواستم پیگیری کنید .
    بازم بابت اینکه خواستید برای من مورد مناسب پیدا کنید ازتون ممنونم .



    فاطی خانوم یعنی واقعا حرف دلم رو زدی . اگه موردی پیدا بشه که بتونه با این شرایط که من دو سال ارشد بخونم و دو سال برم سربازی کنار بیاد که هیچ ولی اگر گیر نیومد و کسی حاصر باشه بام ازدواج کنه و بعدش من برم سربازی و بعد سربازی و اینکه وضع زندگیم خوب شد ادامه ی تحصیل بدم هم خیلی خوبه .

    اگر کسی هم بام ازدواج نکرد باز اینکه برم سربازی بهتر از این هست که برم ارشد بخونم

    چون اگه زن نداشته باشم و بسیجم نداشته باشم احتماله زیاد می یفتم یک شهر دیگه برای سربازی و باید توی پادگان نظامی خدمت کنم . اونجا دیگه مثله دانشگاه نیست که عوامل محرک داشته باشه و برم توی فکر عشق و عاشقی و ....

    بعدشم دیگه لازم نیست مثله درس خوندن روی کارم حتما تمرکز داشتم باشم یا روحیه خوبی داشته باشم . اگه کاری که اونجا بم محول می شه رو با هر کیفیتی انجام بدم مهم نیست و بعد دو سال خلاص می شم . مرخصی هم نمی گیرم که زود دو سال تموم بشه .

    - - - Updated - - -

    به اینا اضافه کن روابطی که داشتم و مهرش مثل داغ رو پیشونیم میمونه و هربار که پسرا تو این سایت از نفرتشون از این مسائل مینویسن و اینکه نمیخوان همسرشون اینطوری بوده باشه، داغون میشم و هر پست این پسرا یه خنجریه تو قلب من
    خانم مجرد بازم بابت حرفام عذر می خوام . اون حرفایی که من زدم بیشتر احساسی بود . من چون خودم دوست دختر داشتم اینکه توی این تالار ببینم دختری داره در مورد دوست پسری که داشته و ........ حرف می زنه اذیتم نمی کنه و حتی اگه بخوام با کسی ازدواج کنم که دوست پسر داشته خیلی مشکلی باش ندارم و می تونم همچین دختری رو درک کنم .

    البته خودم ناراحتم که قبلا دوست دختر داشتم و اگه بخوام با کسی ازدواجم کنم بش در مورد اینکه قبلا دوست دختر داشتم نمی گم و دنباله زنی هم که قبلا دوست پسر داشته باشه نمی گردم .

    منم اگه اون طوری در مورد رابطه ی جنسی حرف می زنم برای اینه که خودم تجربش رو نداشتم و می گم حالا که خودم تجربه نکردم چرا زنی بگیرم که تجربش رو کرده . اگه منم تجربش رو کرده بودم همین نگاهی که در مورد اینکه زنی که می گیرم دوست پسر داشته یا نه رو در این مورد هم داشتم . عکس العمل من در اون پست تا حد زیادی احساسی بود .


    اقا محمد اینکه بیاید اینجا و اه و ناله کنید نه اینکه بد باشه ولی به نظر میاد بیشتر داره روحیه شما رو تضعیف میکنه.پس به جای این حرفا واقعا عمل کنید.یه کاری پیدا کنید که حداقل بتونید یه مبلغ درامدی داشته باشید برای هزینه های خودتون.

    بردار من مگه همه پولدار هستن.مگه فقط پدر و مادر شما بحث شون میشه.خوب این دعواها برای هر زن و شو.هری هست.پس به این چیزا فکر نکنید.

    منم دانشگاه دولتی درس خوندم و الان دارم ارشد میخونم.اما منم بیکارم و شاید هیچ وقت اون کاری رو که دلم میخواد پیدا نکنم اما سعی میکنم از همین حالا براش برنامه ریزی کنم که اگه شرایطش جور شد برم سر کار.افسرده شدن و ناراحتی چیزی رو عوض نمیکنه فقط دارید روحیه خودتون رو تضعیف میکنید.
    ستیلا اگه من این حرفا رو زدم خواستم توی جواب اونایی بگم که می گند هنوز برای ازدواجت زوده و برو توی فکر ادامه تحصیل و بعدشم سربازی و پول درآوردن بعدش برو سراغ ازدواج . اونا نمی تونند منو درک کنند .

    اینکه می گم پدر و مادرم مشاجره داشتند این نبوده که مثلا سر چیزای مسخره با هم اختلاف داشته باشند . پدر و مادرم دو بار داشتند از هم جدا می شدند و تا آستانه ی طلاق پیش رفته بودند و هر دفعه مامانم دو سال گذاشته بود رفته بود خونه ی پدرش و وقتی دیده بود داره کار به طلاق می کشه با بابام مصلالحه کرده بود .انقدر توی هردوبارش توی محله و فامیل آبرو ریزی شد که دیگه الان هر ننه قمری در مورد اختلافات خانوادگی ما می دونه .

    اینکه می گم نداریم این نیست که مثلا بابام بم پول نمی ده با دوستام برم مسافرت شمال و ......... . بابام یک پول کمی رو گذاشته بود برای من و داداشم که برای عید بریم باش یک لباسی برای خودمون بخریم . من به بابام گفتم من خرج های واجب تر از لباس زیاد دارم اونم گفت به خودتون پول نمی دم و فقط اگه بخوام لباس بخرم به مادرم پول می ده که بریم لباس بخریم . داداشم رفت لباس خرید و من گفتم لباس نمی خوام پولشو می خوام . دیروزم می خواست برامون مهمون بیاد بابامم پول نداشت بم گفت محمد می شه اون پولی که برای لباست گذاشتم رو خرج کنم . بش گفتم ٰآره . یعنی من یادم نمی یاد ماهی رو که بابام تا وسط ماه حقوقش کامل تموم نشده باشه .
    بعدشم اینکه خانواده پدر و مادرم خیلی وضعشون خوبه و خوب آدم ناخودآگاه خودش رو با اونها مقایسه می کنه هم باعث می شه بیشتر فکر کنم وضع اقتصادی خانوادم خراب هست .

    حالا خوبه که شما بم گفتید آه و ناله نکنم .

    به مادر تون هم بگید برای ازدواج پیگیر باشه تا بالاخره دختر مورد علاقه تون رو پیدا کنید .نیازی هم نیست که برای هر دختری که زنگ میزنه فوری به شما بگه گفتن نه.اگه دختری شرایط رو پذیرفت شما رو در جریان قرار بده(من بدون اجازه داداشم با همراهی مادر گرامی برای داداشم پیگیری میکنیم ).هیچ وقت هم از معیارهایی که برای همسرتون داشتید و براتون مهم بوده کوتاه نیاید.
    آبجی اولش که گفتید پیگیری می کنید فکر کردم می خواهید برای اون یکی داداشمون پیگیری کنید .
    ممنون آبجی زحمتتون نمی دم . اصلا شاید شما داری کالیفرنیا زندگی می کنی و منم جزایر قناری دارم زندگی می کنم . بعدشم می خواهید به اون دختر خانومی که مثلا پسندیدید چی بگید . خواستم ببینم واقعا می خواهید برام پیگیری کنید یا اینکه همین طوری این حرف رو زدید . راستش از صداقت شما هم مطمئن بودم . اصلا نمی دونم چرا ازتون خواستم پیگیری کنید .
    بازم بابت اینکه خواستید برای من مورد مناسب پیدا کنید ازتون ممنونم .



    فاطی خانوم یعنی واقعا حرف دلم رو زدی . اگه موردی پیدا بشه که بتونه با این شرایط که من دو سال ارشد بخونم و دو سال برم سربازی کنار بیاد که هیچ ولی اگر گیر نیومد و کسی حاصر باشه بام ازدواج کنه و بعدش من برم سربازی و بعد سربازی و اینکه وضع زندگیم خوب شد ادامه ی تحصیل بدم هم خیلی خوبه .

    اگر کسی هم بام ازدواج نکرد باز اینکه برم سربازی بهتر از این هست که برم ارشد بخونم

    چون اگه زن نداشته باشم و بسیجم نداشته باشم احتماله زیاد می یفتم یک شهر دیگه برای سربازی و باید توی پادگان نظامی خدمت کنم . اونجا دیگه مثله دانشگاه نیست که عوامل محرک داشته باشه و برم توی فکر عشق و عاشقی و ....

    بعدشم دیگه لازم نیست مثله درس خوندن روی کارم حتما تمرکز داشتم باشم یا روحیه خوبی داشته باشم . اگه کاری که اونجا بم محول می شه رو با هر کیفیتی انجام بدم مهم نیست و بعد دو سال خلاص می شم . مرخصی هم نمی گیرم که زود دو سال تموم بشه .

  12. 2 کاربر از پست مفید mohammad68 تشکرکرده اند .

    خانوم مجرد (شنبه 17 اسفند 92), ستیلا (شنبه 17 اسفند 92)

  13. #27
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    (اقا محمد اینجا یه فضازی مجازی هست و جایی نیست که پیگیر دختر برای شما شد.از طرف دیگه بردار شما بردار مجازی هستید نه واقعی.احتمالا شما تهران زندگی میکنید اما من تهرانی نیستم و خلاف قوانین همدردی)

    به مادرتون بگید برای پیدا کردن دختر مناسب پیگیر باشند.راستی شما در فامیلتون و اشناهاتون دختر ندارید؟؟؟ اینم میتونه گزینه خوبی باشه.

    توکل بر خدا کنید .موفق باشید
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  14. کاربر روبرو از پست مفید ستیلا تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 17 اسفند 92)

  15. #28
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آبجی اولش که گفتید پیگیری می کنید فکر کردم می خواهید برای اون یکی داداشمون پیگیری کنید .
    ممنون آبجی زحمتتون نمی دم . اصلا شاید شما داری کالیفرنیا زندگی می کنی و منم جزایر قناری دارم زندگی می کنم . بعدشم می خواهید به اون دختر خانومی که مثلا پسندیدید چی بگید . خواستم ببینم واقعا می خواهید برام پیگیری کنید یا اینکه همین طوری این حرف رو زدید . راستش از صداقت شما هم مطمئن بودم . اصلا نمی دونم چرا ازتون خواستم پیگیری کنید .
    بازم بابت اینکه خواستید برای من مورد مناسب پیدا کنید ازتون ممنونم .
    من که به شما گفتم نمی خواد برید برام دنباله مورد مناسب بگردید پس نمی دونم چرا بم این حرف رو زدید .

    از مدیران همدردی هم اول بابت اینکه چون سرعت اینترنتم کمه و همه ی پست هام دوتایی نشون داده می شه دو درستش کردند ممنونم . آخه من با اینترنت موبایلم که اون رو با لپتابم وصل کردم می یام اینجا .
    ازتون هم می خوام که هم بم بگید باید چطور از همدردی لغو عضویت کنم و هم این تایپیک رو قفل کنید .


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیحوصلگی شدید
    توسط esm در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 09 تیر 97, 19:39
  2. سردرگمی و بی حوصلگی
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 12:56
  3. چگونه با بی حوصلگی مبارزه کنیم؟
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 15:08
  4. با شكها و بي حوصلگي و سردي شوهرم چه كنم ؟
    توسط تنها مانده در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 تیر 92, 23:26
  5. اگه حوصله داشتين حرفاي من بي حوصله رو بخونين
    توسط sstanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 87, 00:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.