به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 احساس ناامیدی شدیدی دارم و حوصله ی هیچ کاری رو ندارم

    سلام
    من یک پسر ۲۴ ساله هستم . دختری که چند سال باش دوست بودم ازدواج کرده .
    یک سال پشت کنکور لیسانس بودم و ۴ سال هم مهدنسی خوندم و یک سالم پشت کنکور ارشد بودم .

    مادرم گفته بود همه ی دختر ها از خداشون هست که با یک پسری مثله تو ازدواج کنند اما وایسا کنکور ارشدت رو بده بعدش برات برم خواستگاری .

    الان حدود ۳ هفته هست که مامانم داره زنگ می زنه برام خواستگاری . شرایط من رو که می پرسند که سربازی نرفتم و می خوام ارشد بخونم و می خوام چند سال عقد کرده نگه دارم هیچ خانواده ای قبول نمی کنند .
    شاید مادرم از یک سری معرف حدود ۲۰ تا شماره گرفته بود که فقط چند تاشون قبول کردند که اونام یک مشکلی داشتند. یک کدوم دخترشون مشکلی توی حرف زدن داشت و اون یکی هم صورت دختره مشکل داشت .

    دیگه انگار تا وقتی سربازی نرفتم و کارتمام وقت گیر نیاوردم کسی بم زن نمی ده و منم خیلی توی کفم که زن بگیریم . مادرم قبول کرده دوباره برام بره خواستگاری .
    اگه تا اول تابستون کسی شرایطم رو قبول کرده که ارشد رو می خونم اما اگه کسی قبول نکرد می خوام برم سربازی . آخرش اینه که با لیسانس کار مرتبط با درسم گیر نیارم . اونم مهم نیست .

    الان ۲۴ سالم هست و نزدیک ۲۵ سالم هست . اگه فقط بخوام سربازی هم برم ۲۷ سالم می شه که سربازی ام رو رفتم و یک کاری مثله کارگری توی یک مغازه رو که اون موقع بم می دهند با اون با یک دختری که باباشم یک شغلی مثله خودم داره و دیپلمه هست دیگه می تونم ازدواج کنم .

    اصلا خودمم دوست دارم که زنم تحصیل کرده ی دانشگاهی نباشه و بعدشم خانه دار باشه . همین که بتونم دو سال دیگه برم سر خونه و زندگیم با یک زن نجیب که اهل دانشگاه و کار و ... نباشه برای من خیلی هم خوبه .

    اما الان که به این فکر می کنم که باید تا دو سال دیگه صبر کنم تا ازدواج کنم و با اینکه که یک سال پشت کنکور ارشد بودم باید بی خیال ارشد بشم خیلی افسرده می شم . از زندگی ام نا امیدم . درسم تمونم شده اما هنوز پایان نامه ام رو برنداشتم و حال ندارم برم دانشگاه تا یک پایان نامه بردارم . انگار یک شکست خورده هستم . چکار کنم که دوباره به زندگی امید داشته باشم .

    الان همش توی خونه نشستم و فقط دارم دعا می کنم که زودتر زمان بگذره و این روزا تموم بشه که شاید یک روزای بهتری هم توی زندگیم بیاد . هیچ تفریحی ندارم هیچی ......

  2. 2 کاربر از پست مفید mohammad68 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 14 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام اقا محمد

    دلتون میاد این همه نا امیدی به خودتون راه دادید.شما 4 سال در یه دانشگاه دولتی درس خوندید و این برای هرکسی قابل دستیابی نیست.اگه برادر من بودید بهترین دختر رو با این شرایط براتون مهیا میکردم.ولی اشکال نداره حالا شما جای برادر من .

    پسر خوب دهه 60 ها همه این مشکل رو داشتن.متاسفانه ما شدیم موش از مایشگاهیی دهه 50 و دهه 70.

    برادر من یکسال از شما بزرگتر هست .وقتی دانشگاه رو تمام کرد وارد یه کار پاره وقت شد و بعد از اون یه اموزشگاه مرتبط با رشته تحصیلیش راه انداخت.درست زمانیکه حتی فکرش رو نمیکرد یه جای خوب استخدام شد اونم بعد از دو سال که اموزشگاه داشت. اونم خیلی ناامید بود ولی من اجازه نمیدادم اه و ناله کنه .تازه به زور میگفتم باید زن بگیری.هرچند هنوز ازدواج نکرده ولی به هرحال نا امید نشد

    پس اقا محمد بیخیال ارشد نشید حیف هست اون همه تلاش رو بریزید دور.میتونید در کنارش یه شغل پاره وقت داشته باشید.

    این همه خودتون رو با فامیل مقایسه نکنید .مگه شما برای فامیل زندگی میکنید.هرکسی مسول زندگی خودش هست.

    یه سوال داشتم شما خواهر دارید؟؟؟
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …
    ویرایش توسط ستیلا : چهارشنبه 14 اسفند 92 در ساعت 20:04

  4. 4 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 14 اسفند 92), mohammad68 (چهارشنبه 14 اسفند 92), toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92), مصباح الهدی (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دادا

    فدات شم تازه 24سالته داری میشی 25.کو تا 27سالگی زمان ازدواجت برسه الان از 10 تا پسر هفتاشون یا هشتاشون توی سن های 27به بالا ازدواج میکنن.گذشت اونموقع تا سیبیلشونس بز میشد میرفتن خواستگاری بابا چقدی تو ناامیدی فدات شم

    اگه ریفیقم بودی بهت میگفتم اول درس بعد سرباز یو شغل بعدش ازدواج.دادا دیگه مثل قدیم نیست همینجوری الله بختکی بریم زن بستونیم تموم شد اون دوران.بزار بوقتش عجله نکن هر مادری واسه بچش چنتا کیس (مورد) مناسب داره توی بوقچه قامیش کرده انداختتش توی انباری بوقتش روو میکنه.

    اصلا هم ناامید نباش گلپسر قشنگ برو زندگیت رو کن وقتی همه چی درست شد برو سمت غول ازدواج ایاشلله یه دختر خوب قسمتت میشه
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  6. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mohammad68 (چهارشنبه 14 اسفند 92), toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92), مصباح الهدی (چهارشنبه 14 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 اسفند 92 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1392-9-19
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    273
    سطح
    5
    Points: 273, Level: 5
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 114 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام محمد هزار و سیصد و شصت و هشت

    خیلی خلاصه میرم سر اصل مطلب.
    شما اگر غیر از اعضا و جوارحت در بقیه زمینه ها هم احساس میکنی به بلوغ رسیدی ، مثل بلوغ عاطفی ، بلوغ فکری (فکر یک مقوله غیر از اعضا و جوارح هست :d ) ووو و اگر درون خودت یک نیاز واقعی برای داشتن شریک زندگی به منظور رشد و بالندگی و براورده شدن نیازهای روحی و جسمی ووو داری ، و اگر جربزه کار کردن داری و اهل تن دادن به کار هستی بجای زانوی غم بغل کردن و فقط دعا کردن سه تا کار رو همزمان انجام بده.. اول اینکه بکوب (یعنی با تمام قوا - فرهنگ معین جلد ابی ، جلد دوم ، صفحه 268 ) دنیال پیدا کردن یک کار باش که بتونی از پس مخارج خودت و کم کم مخارج شریک زندگیت بر بیای (ممکنه در ابتدای یک کار سطح پایین گیرت بیاد ) دوم اینکه به خانوادت ، مادر گرام و خواهرهای واقعی و مجازیت مثل همین جناب ستیلا بسپار برات مجددا بکوب دنبال یک دختر شنگول و منگول و خوب و نجیب باشن با اون شرایطی که خودت میخوای و اخر هم اینکه همزمان با این دو کار دنبال شرکت کردن برای ارشدت هم باش ، این سه کار وظیفه شماست و بقیش رو توکل کن به خدای بزرگ ...

    اما همونطور که سرور متاهلهای عالم ، جناب خاله قزی اشاره کردن :d اصلا شما وارد بازیهای اشتباه جامعه نشو که در ازای از دست دادن عمر بخوای پول و شغل عالی و موقعیت عالی و خونه و ماشین به صورت مجردی کسب کنی و بعد دنبال پیدا کردن همسر باشی در غیر اینصورت شما هم به خیل عظیم انجمن ترشیده های گمنام کشور ( atgk ) وارد میشی و تا چشم بهم بزنی سی سالت میشه و بهترین سالهای عمرت رو از دست میدی اگر مسیر جامعه درست بود که اینهمه افراد مجرد در سن ازدواج و از سن ازدواج گذشته تو جامعه نداشتیم و این همه گناه و سختی به جوونها تحمیل نمیشد.به هیچ وجه هم از هزینه های شروع زندگی و مخارج زندگی نترس که خدای بزرگ تضمین کرده که شما ازدواج کن تا از جایی که فکرش رو نمیکنی (از جایی که فکرش رو نمیکنی یعنی اینکه یک جایی که شما شب تا صبح هم بشینی حساب کتاب کنی توی محاسباتت باز هم اونجا رو لحاظ نمیکنی و نمیتونی بکنی چون نمیدونی اونجا کجاست - اگه جملشو نفهمیدی مشکل از جمله نیست از شماست :d ) و اون زمان هم که خدای بزرگ این حرف رو زده میدونسته یک زمانی توی ایران اینقدر گرونی و تورم میشه ولی خدا و وعده هاش فارغ از شرایط جوامع و انسانهاست و نعوذبالله خدا تحت تاثیر سختی و تورم قرار نمیگیره که بعد ماتم بگیره که حالا من این وعده رو تو این گرونی چطور محقق کنم. فرض کن شما پدرت میگه محمد جان اگه ازدواج کنی من دویست میلیون پول بابت هزینه های شروع زندگیت و هزینه های راه اندازی کسب و کار ووو بهت میدم ، ایا با این شرایط شما لحظه ای درنگ در امر ازدواج میکنی؟ حالا وعده خداوند که بی نهایت بار مطمئن تر و تخلف ناپذیر تر از وعده پدر من و شماست.... پس یک یا علی بگو و حرکت کن ..و خلاصه مطلب اینکه وارد بازیهای اشتباه جامعه نشو و اگر بیست جا زنگ زدی و بهتون جواب نه دادن ، هیج دلیل نمیشه که جای بیست و یکم هم جواب نه بشنوی.

    حالا یکجوری حرف میزنم که هر کی ندونه فکر میکنه من 4-5 تا زن دارم ، نه بابا! این بویی که تو این تاپیک راه افتاده فکر میکنید از کجاست ؟ مال منه دیگه ، بوی ترشی لیته ! :d از طریق اون مثلث کوچیکه میتونید بوی من رو به مدیران گزارش بدین :d

  8. 7 کاربر از پست مفید کروکودیل تشکرکرده اند .

    1234567 (پنجشنبه 15 اسفند 92), khaleghezey (پنجشنبه 15 اسفند 92), mohammad68 (چهارشنبه 14 اسفند 92), sara 65 (شنبه 24 اسفند 92), toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92), مصباح الهدی (چهارشنبه 14 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقا محمد
    ای بابا شما چرا این قدر آخه ناامید!
    ناسلامتی شما قراره در آینده مدیر یک خانواده بشید.مدیر یک خانواده باید محکم و قوی باشه!
    خانم ها دوست دارن به همسرشون تکیه کنند.اگه این جوری برید خواستگاری و این حستون به دخترخانم منتقل بشه،احتمال جواب منفی میره بالا!
    آقای کروکدیل چقدر قشنگ راهنمایی کردند.واقعا لذت بردم.
    به نظر من اگر واقعا در خودت می بینی می تونی مسئولیت یک زندگی مشترک با تمام مشکلات احتمالی آینده را بپذیری اقدام به ازدواج کن.اگه به پختگی رسیدی اقدام به ازدواج کن.
    تو زندگی ممکنه شرایطی برات پیش بیاد که چند تا مشکل هم زمان داشته باشی.بالاخره همه چیز بر وفق مراد نیست که!
    اگه اون موقع با یک شکست کوچیک این قدر ناامید بشی تنها خودت را درگیر نمی کنی!زنت بچه هات هم درگیر می شن.باید توانایی مدیریت بحران و سیاست زندگی را داشته باشی.
    من می گم شرایط فعلی شما سخته.من قبول دارم.اما شما از همین شرایط سختت برای مرد شدن و پخته شدن استفاده کن!
    هم ادامه تحصیل بده هم برو دنبال کار!خیلی سخته.مخصوصا با پایان نامه ارشد!!!
    من درک می کنم چون خودم کشیدم(حتما پایان نامه راحت بردار).اما باور کن اگه این مرحله سخت را پشت سر بذاری اون وقت می تونی به خودت امیدوار بشی که می تونی مشکلات احتمالی زندگی آیندت را هم پشت سر بذاری!
    خانمت می تونه بیشتر بهت تکیه کنه و بهت بیشتر افتخار کنه.
    آقا محمد من دخترم.می دونید دخترا براشون تحصیل آقایون مهمه(حالا درست یا غلطش را کار ندارم.)ما که نمی تونیم تمام دخترا را بیاریم تالار همدردی،باهاشون صحبت کنیم که بابا به خدا درک به تحصیل ربطی نداره.می تونیم؟
    پس شما این معیار خیلی از دخترا را که به دست آوردی را به راحتی از دست نده!بعدا حتما پشیمون می شی! ببین من خودم دخترم اینو واقعا می دونم.
    بعضی از دخترا از جمله من وقتی می بینیم یک پسری وقتش را در تحصیل علم گذاشته،بهش مطمئن تر می شیم که احتمالا وقتش را صرف کارهای بد نکرده.
    یا اینکه احتمال می دیم که آدم با پشتکاری هست.یا اینکه احتمال منطقی بودنش بیشتره یا اینکه احتمال باهوش بودنش بیشتره،صبور تره و.....
    (آنچنان که مثلا وقتی می بینیم یکی اهل ورزش بوده،مطمئن می شیم اهل اعتیاد و... نیست.)
    به نظر من اگه می بینی می تونی واقعا مسئولیت یک زندگی را به عهده بگیری،این قدر زود خسته نشو!این قدر برو خواستگاری تا بالاخره یکی مناسبت پیدا بشه.تازه این قدر آدم تو جلسات خواستگاری تجربه کسب می کنه واین قدر فکرش باز تر می شه.نمونه اش تو تالار خیلی هست.که حتی الان می تونیم با هم یک مشاوره ازدواج بزنیم.
    خلاصه تمام خواستگاری ها مستقل از هم هستن و ربطی به هم ندارن.ممکنه خواستگاری بعدیتون به نتیجه برسه.زود نا امید نشید.
    لینک زیر را هم حتما و حتما بخونید:

    یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد... اون یه اكواریم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت كرد.
    تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی كوچیكتر كه غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود.
    ماهی كوچیكه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی كوچیكه بارها و بارها به طرفش حمله می كرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای كه اونو از غذای مورد علاقش جدا می كرد.
    بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی كوچیك منصرف شد. او باور كرده بود كه رفتن به اون طرف اكواریوم و خوردن ماهی كوچیكه كار غیر ممكنیه.
    دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز كرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی كوچیكه حمله نكرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اكواریوم نگذاشت.
    میدانید چرا؟
    اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار كه شكستنش از شكستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.
    اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی
    شما این دیوار شیشه ای را از ذهنتون بردارید. مثل این ماهی نباشید که فکر کنید این دفعه هم حتما مثل دفعات قبله! چون اگر این جوری فکر کنید حتما همین طوری هم میشه!


    اگر روزی ،محبت کردی بی منت، لذت بردی بی گناه ، بخشیدی بی شرط
    بدان آن روز را واقعا زندگی کرده ای


    یا ضامن بی ضامن ها...!!!

    حسرت کرب و بلا در دل من پنهانیست؛
    من ندانم که چه اندازه ز عمرم باقیست؛

    کربلا گر نشدم دعوت، از این بار گناه،
    ضامن من بشود ضامن آهو کافیست؟



    با توکل بر خدای متعال:محکم، با امید و با انگیزه

  10. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 15 اسفند 92), mohammad68 (چهارشنبه 14 اسفند 92), toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92), ستیلا (چهارشنبه 14 اسفند 92)

  11. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اقا محمد بیخیال ارشد نشید حیف هست اون همه تلاش رو بریزید دور.میتونید در کنارش یه شغل پاره وقت داشته باشید.

    این همه خودتون رو با فامیل مقایسه نکنید .مگه شما برای فامیل زندگی میکنید.هرکسی مسول زندگی خودش هست.

    یه سوال داشتم شما خواهر دارید؟؟؟
    آخه چکاری می تونم گیر بیارم . به هر کی تونستم رو انداختم . فکرام رو خیلی کردم . صفحات نیازمندی ها رو گشتم .
    کارتمام وقت برای کسایی که کارت پایان خدمت دارند سخت گیر می یاد چه برسه به کار نیمه وقت .
    بعدشم مشکل من اینه که کسی دخترش رو عقد کرده نگه نمی داره . من اگه کار پاره وقتم داشته باشم مگه با پولش می تونم بعد ۵ یا ۶ ماه عقد برم سر خونه و زندگیم .

    کار رو می تونم گیر بیارم . کار توی اون کارگاه کفش سازی پرید ولی کار مثله اون حتما اگه پیگیر باشم گیر می یاد .
    بعدشم در مورد تدریس خصوصی خیلی فکر کردم . می تونم توی ماه های امتحانات مدارس به عنوان یک شغل بش نگاه کنم اما از این کار یک درآمد ثابت نمی تونم داشته باشم . تازه این در صورتی هست که افرادی پیدا بشوند که به من اعتماد کنند .
    اما با همچین کاری که به صورت نیمه وقت باشه با حقوقش نمی تونم یک زندگی رو بچرخونم . اگه چند ماه بعد ازدواجم بخوام زنم رو ببرم و از پس هزینه های زندگی ام برنیام هیچ کسی کمکم نمی کنه . پول رهن که ندارم . پول اجاره ی یک خونه توی یک کلان شهر توی بدترین منطقه ی پایین شهرشم چندین برابر حقوق کار پاره وقتی هست که برای کارگاه کفش سازی بم پیشنهاد شده بود .
    من فکر نمی کنم چنین کار پاره وقتی با شرایطی که من دارم گیر بیاد . اگه کاری به ذهنتون می رسه خوب بگید .

    اصلا چطور بود که توی تایپیک قبلی عموما می گفتند بی خیال ارشد بشم حالا بیشترتون می گید ارشد رو بخونم .

    برای اینکه بتونم یک آدم تحصیل کرده باشم زیاد تلاش کردم . من خودم خیلی دوست دارم که ارشد رو بخونم اما با خودم می گم که اگه ارشد رو نخونم اخرش اینه که یک کمی تحصیلاتم از متوسط جامعه کمتر هست . ولی دیگه بی سواد هم محسوب نمی شم .
    ولی در صورتی که بخوام ارشد رو بخونم با این وضعیتی که الان دارم اصلا نمی تونم درسام رو پاس کنم و همش می رم توی فاز افسردگی و ناامیدی . بعدشم ازدواجم می ره برای بعد از ۳۰ سالگی که این طوری نمی تونم توی دوره جوانی ام ازدواج کنم .

    حالت دومی به نظرم بدتر هست . یعنی اصلا فاجعه هست .البته قبول حالت اول هم برام سخته اما چکار کنم دیگه .برای خودم این تصمیم خیلی سخته .

    اگه از این ۲۰ جا یک کدوم از این دخترا که مشکل جسمی نداشتن قبول می کردند که منم به اتفاق خانواده برم خاستگاری بازم یک امیدی داشتم . اما اصلا کسی انقدرم منو جدی نمی گیره که حداقل خودم برم با دختر خانونم و خانوادشون صحبت کنم . دیگه به جایی رسیده که مادرم بم گفته من دیگه خسته شدم انقدر جواب رد شنیدم .

    حالا اون دخترا هم خیلی وضعشون درست نبود . مثلا یک کدومشون یک دختری بود ۲۳ ساله و دیپلمه و بیکار و باباشم بازنشته بود و وضع خانوادشونم در حدود خودمون بود و دخترشونم مامانم که دیده بودش می گفت قیافش کم تر از متوسط هست و اصلا مامانم می خواست پیگیری نکنه و من بش گفتم پیگیری کنه اما اون ها هم قبول نکردند حتی من برم خواستگاری . آخه دیگه من چی بگم !

    نه خواهر ندارم فقط یک برادر دارم که ازم کوچکتره .

  12. کاربر روبرو از پست مفید mohammad68 تشکرکرده است .

    toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دیگه می شه گفت از صبح تا شب اینجام .در این تالار تایپیک هایی که دختر خانم ها در اون ها روابط جنسی قبل از ازدواج دارند رو که می خونم حالم خیلی بدتر هم می شه . با خودم می گم نکنه یکی شبیه این دختره آخر گیرم بیاد .بعضی هاشونم خیلی پررو هستند . دیگه باید حواسم باشه توی تایپیک های دیگه سرک نکشم .

    بچه ها خیلی شعار می دید . تنها راهم همونه که پروژه کارشناسی ام رو انجام بدم و برم سربازی . خیلی روی خودم کار کردم که به خودم بقبولونم که باید تا دوسال و خورده ای دیگه بی خیال ازدواج بشم و گرفتن ارشد رو هم فراموش کنم .
    اما شما با حرفایی که می زنید و اجرایی نیست تنها باعث می شید که برام سخت تر باشه که از ارشد و ازدواج دل بکنم و این طوری شرایط روحی ام به جای اینکه بهتر بشه بدتر داره می شه .

    من این تایپیک رو باز کردم که بم روحیه بدید . بگید چکار کنم که بتونم به آیندم امیدداشته باشم . تفریحاتی داشته باشم که خرجی نداشته باشند . از این حالت افسردگی دربیام . اما این حرفای شما فقط باعث می شه امیدم کمتر بشه .

    - - - Updated - - -

    ضمنا اگه ممکنه دیگه کسی حرف سیاسی نزنه که دوباره بلایی که سر تایپیک قبلم اومد سر این نیاد

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلاام به دوست عزیز و 24 ساله و ناامید محمد اقا
    اولا خواهش میکنم راجع به خانومایی که تو پست قبلی گفتید محترمانه صحبت کنید یعنی چی که پررو هستن؟
    دوما من نیمه دوم بدنیا اومدم یه سالم پشت کنکور موندم پس شد 2 سال، 2 سال از همکلاسیای دانشگاه عقب بودم اما در همه ترم ها و در اخر سر با رتبه خوب فارغ التحصیل شدم
    سوما کی گفته کلا بیخیال ارشد شو؟ من که دخترم حاضرم اگه همسرم بخواد درس بخونه کمکش کنم... خیلیا رو میشناسم بعد از ازدواج همزمان با کار درس هم خوندن تو دانشگاههای خوب
    شما میتونی بری سربازی و همزمان کار پاره وقت مثلا تدریس خصوصی
    و همزمان ببخشید این واژه رو بکار میبرم پررو باش پسرا باید مثل کنه باشن واسه کار بسپر به این و اون با اعتماد بنفس نه با من من کردن .. یه جوری بگو که یعنی توام واسه کار کردنت ارزش قائلی و هر کاری حاضر نیستی با هر حقوقی انجام بدی مثلا همون فامیلتون بسپر بهشون بگو سربازیم تموم شد میتونم تو شرکتتون کار کنم؟ ببین کلید موفقیت پسر اعتماد بنفسشه .
    خوب بعد از کار و پول جمع کردن نسبی زن بگیر(اصلا تو سربازی میتونی اقدام کنی واسه زن گرفتن و عقد کنی تا اخر سربازی) و ضمنا من دوستام هستن که دختره خوشگل و نجیب و فوق لیسانس و خانواده دار اما اصلا عروسی نگرفت چرا ؟ چون شوهرش نداشت! دختره هم با کمال میل قبول کرد چون پسره اینده داره . داره دکترا میگیره و حتما بعدها کار خوب گیر میاره الان با حقوق 600 تومن تو خانه سازمانی مستاجرن دیگه حسابشو بکن اما خوشبختن
    بعد اروم شدن نسبی اوضاع میتونی ارشدتو با فراغ بال بخونی و حالشو ببری
    کی گفته تدریس خصوصی فصلیه؟ ایه نازل شده؟ از من به تو نصیحت! هیچوقت حرفای مایوس کننده دیگران رو ملاک تصمیمات خودت قرار نده . تا خودت نرفتی و ندیدی و به هر دری نزدی واسه تدریس یا هر چیز دیگه تو زندگیت، ناامید نشو. بعضیا سم پاشی میکنن خودشون از اب گل الود ماهی بگیرن. ضمنا تدریس خصوصی قرار نیست میلیاردرت کنه تو قرار بود فقط پول تو جیبی دربیاری و کم کم با پیشرفت و جاافتادنت حتما میشه جدی تر هم بهش نگاه کنی.
    ضمنا شما میتونی با یه خانوم شاغل ازدواج کنی که کمک همدیگه کنید.
    بابا شما پسرا چرا اینطورید؟ خیلی از ما دخترا هم هستیم که دوست داریم کسی باشه باهم سختی بکشیم و زندگیمونو بسازیم خیلی دخترا الزاما زندگی حاضر و اماده نمیخوان
    کمالگرا هم نباش خر و خرما رو با هم نخواه و از تو خونه نشین فکر کن که نه حتما تدریس خصوصی هم به شکست میخوره حتما کار فصلیه کو شغل پاره وقت من باید کلا بیخیال ارشد بشم و.......

    پس من در مجموع دوتا خواهش دارم: راجع به دخترای پست قبلی محترمانه صحبت کن
    و ناامید نباش

  15. 5 کاربر از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 15 اسفند 92), mohammad68 (پنجشنبه 15 اسفند 92), toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 15 اسفند 92), ستیلا (پنجشنبه 15 اسفند 92)

  16. #9
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    شنبه 17 اسفند 92 [ 16:44]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    310
    سطح
    6
    Points: 310, Level: 6
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class250 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    62

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اولا خواهش میکنم راجع به خانومایی که تو پست قبلی گفتید محترمانه صحبت کنید یعنی چی که پررو هستن؟
    من گفتم بعضی هاشون پر رو هستند نه همشون .منظورم دختر هایی بودند که روابط نامشروع قبل از ازدواج رو حق خودشون می دونستند و حتی پشیمون هم از رفتارهاشون نبودند . من خیلی خواستم محترمانه صحبت کنم که اون طور گفتم .
    آخه من برای ازدواج دارم خیلی از آرزوهام رو نادیده می گیرم و اگه تهش بفهمم برای کسی این کار رو کردم که ارزشش رو نداشته اون موقع دیگه به هیچی توی زندگیم نمی تونم دلم رو خوش کنم . می دونم نباید بی احترامی کنیم حتی به کسایی که رفتاراشون رو نمی پسندیم . تازه شما خودت می گی به من پررو باشم حالا من به یک سری از دخترها گفتم پررو اشکالی داره ؟

    حق با شماست .نباید اون حرف رو می زدم . خودم دارم باعث می شم دوباره این تایپیک هم از موضوع اصلی اش منحرف بشه .

    ساعت ۴شده و من هنوز بیدارم . می رم چایی دم کنم . شب بیداری هم عالمی داره برای خودش

  17. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    محمد عزیز داداش گلم داری خودت به تایپیکت ضرر میزنی

    ما فقط نظر میدیم این شمایی که خودت رو و خصوصیات و استعداد هات رو بهتر از همه ما میشناسی و میدونی الان توی چه وضعیتی هستی.

    هرکاری میخوای کنی زودتر انجامش بده.
    میخوای بری خدمت برو واسه چی اینجا نشستی؟
    میخوای پروژه کارشناسی رو انجام بدی خوب انجامش بده
    میخوای واسه ارشد بخونی خوب بخون

    اینجا بشینی هی بخودت بقبولونی که کار نیست و درامد نیست و دختر خوب واسه ازدواج نیست و از این حرفا چه سودی برات داره آخه؟فقط عمر با ارزشت رو حروم میکنی.

    بشین خوب فکر کن و قاطع تصمیمت رو بگیر.میخوای بری خدمت پروژت رو تموم کن بعدش زود دفترچه خدمت رو پر کن.نمیخوای بشین بخون واسه ارشد
    دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:
    ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
    ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
    ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
    ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
    ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
    ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
    در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
    ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !

  18. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    mohammad68 (پنجشنبه 15 اسفند 92), toojih (پنجشنبه 15 اسفند 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 15 اسفند 92), ستیلا (پنجشنبه 15 اسفند 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیحوصلگی شدید
    توسط esm در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 09 تیر 97, 19:39
  2. سردرگمی و بی حوصلگی
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 12:56
  3. چگونه با بی حوصلگی مبارزه کنیم؟
    توسط ویدا@ در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 15:08
  4. با شكها و بي حوصلگي و سردي شوهرم چه كنم ؟
    توسط تنها مانده در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 تیر 92, 23:26
  5. اگه حوصله داشتين حرفاي من بي حوصله رو بخونين
    توسط sstanha در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اسفند 87, 00:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.