به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    616
    سطح
    12
    Points: 616, Level: 12
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پسری رو به زور نگه داشتم که نمیدونم ته رابطه چی میخواد بشه چیکار کنممممم

    سلام کسی که به حد جنون دوسش داشتم سر یه جریان ازم دلخور شد و رفت کلی غرورمو زیر پا گذاشتم ولی حاضر نبود منو ببخشه یه سال تموم التماس میکردم هربارم که میبخشید به دو روز نکشیده باز میگفت نمیتونه ادامه بده و میرفت تا این چند روز به من زنگ زد و گفت که باشه باهات میمونم ولی اگه اتفاق قبل بیفته حتی پای سفره عقد همه چیو بهم میزنم فعلا از خاستگاری حرفی نزده منم هیچی نگفتم چون درگیر کاراش هستش و میگه گرفتارم چون داره رستوران میزنه با منم زیاد صحبت نمیکنه همش میگه گرفتارم البته میدونم گرفتاره ولی باید باهاش صحبت کنم .. چون داریم از شهری که توش هستم و البته محمدم هست میریم شهر دیگه این قضیه داره دیوونم میکنه میدونم اگه بهش بگم بازم بیخیالم میشه من واقعا دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم هیچ کاریم از دستم بر نمیاد میدونم این رابطه ته نداره ولی بازم نمیتونم بیخیال شم بگید چیکار کنم تورو خداااا !!!!امروز میخوام بهش بگم جریانو ولی میدونم میگه به درد هم نمیخوریم!!!! چیکار کنم که منو بخواد!!! به خدا انقد حقیر شدم که دیگه هیچی برام مهم نیسس بگید چیکار کنمممم

  2. کاربر روبرو از پست مفید فانوس شب تشکرکرده است .

    میشل (دوشنبه 12 اسفند 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام فانوس شب عزیز،

    برای همه ما پیش میاد که با اینکه میدونیم کار درست چیه، اما نتونیم انجامش بدیم و یه مدت زمان ببره تا یکپارچه بشیم و قاطع.

    خوشحالم میبینم نام کاربریت انرژی مثبتی داره، چون این نشون میده با همین بهار میتونی تازه و پرشکوفه بشی...

    برای اینکه وضعیتت روشن تر بشه، لطفا به سوالات زیر جواب بده عزیزم.

    هدف اصلیت از این تاپیک چیه؟ اینکه کمکت کنیم رهاش کنی؟

    چند سالته؟

    تحصیلاتت چیه؟

    کارت چطور؟

    ارتباطت با خونوادت چطوره؟

    دوست های صمیمی (دختر) داری؟

    وقتت معمولا چطور پر میشه؟

    چه کارهایی میتونی انجام بدی، اما بخاطر اینکه ذهنت مشغول این فرد هست، بهشون نمیرسی؟ این فکرها و درگیری ها، تو رو از پیگیری کدوم اهدافت بازداشته؟

    ارتباطت با این آقا در چه حد هستش؟ دلیل ایشون برای اینکه گفتن شما رو نمیخواد، چیه؟

    مرسی که جواب میدی عزیزم. لطفا مفصل توضیح بده که تا جای ممکن به موضوع مسلط تر بشیم.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  4. 12 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 12 اسفند 92), asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), deljoo_deltang (دوشنبه 12 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 13 اسفند 92), toojih (دوشنبه 12 اسفند 92), فانوس شب (دوشنبه 12 اسفند 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 12 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 12 اسفند 92), بی نهایت (دوشنبه 12 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92), ستیلا (دوشنبه 12 اسفند 92), سرافراز (دوشنبه 12 اسفند 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 اسفند 95 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    792
    امتیاز
    10,009
    سطح
    66
    Points: 10,009, Level: 66
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,528

    تشکرشده 4,871 در 817 پست

    Rep Power
    94
    Array
    چند وقت پیش جشنی برای ما برگزار شد و اول جشن دکتر میثاق(روانشناس برنامه اردیبهشت) اومدن و سخنرانی کردند. غیر از نکته های کاربردی فوق العاده ای که گفتند یک حرفی زدند که من اینجا اون به شما میگم.

    "رابطه ای که به التماس و زاری بکشه مرگ اون رابطه است. رابطه ای که بخواهی به زور نگهش داری مدتهاست که مرده."

    این ترسی که داری و احساس می کنی، برای تو خبری از مرگ رابطه ات می ده که حسش می کنی اما نمی تونی بپذیریش. اگه تو الان نپذیریش گذر زمان به تو ثابت می کنه.

    التماس و خواهش کردن برای نگه داشتن یک نفر، فقط باعث از بین رفتن عزت نفس آدم میشه. خیلی لحظات تلخی برای آدم رقم می زنه. جای عاشق و معشوق با زندانبان و زندانی عوض میشه. نه لذتی داره و نه آرامشی.

    می دونم دلت می خواد جور دیگه ای باشه. دوست داری اون آدم همه کار برات بکنه و تو براش اولی باشی. اما نیست. و وقتی نیست هیچ جوری نمی تونی تبدیلش کنی.

    زندگی با ترس مثل مرگه. نگه داشتن عضوی از بدنت که عفونی شده کل بدنت رو مسموم می کنه. پس برای نجات بقیه بدنت باید از اون یک عضو بگذری. شاید اون آدم در حد همون عضو بدنت برات عزیز باشه اما دیگه مال تو نیست.

    تلخه ولی واقعیت داره متاسفانه...

  6. 19 کاربر از پست مفید سرافراز تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (دوشنبه 12 اسفند 92), asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), deljoo_deltang (دوشنبه 12 اسفند 92), Elena1994 (دوشنبه 12 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 13 اسفند 92), mohammad6599 (پنجشنبه 21 فروردین 93), sanjab (سه شنبه 13 اسفند 92), toojih (دوشنبه 12 اسفند 92), فانوس شب (دوشنبه 12 اسفند 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 12 اسفند 92), فرشته مهربان (سه شنبه 13 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 12 اسفند 92), ژینا (چهارشنبه 14 اسفند 92), میشل (دوشنبه 12 اسفند 92), مهربونی... (سه شنبه 13 اسفند 92), بی نهایت (دوشنبه 12 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92), ستیلا (دوشنبه 12 اسفند 92), صبوری (دوشنبه 12 اسفند 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام فانوس شب.

    خواهر خوبم یه چیزی رو رک و پوست کنده بهتون میگم با التماس و گریه فقط و فقط دارید بیشتر ازش دور میشید.اگه ایشون شما رو نخوان نمیتونید کاری کنید.تازه اگه حتی بالفرض با ایشون هم ازدواج کنید حتما بعد از ازدواج حرفایی خواهد زد که بیشتر از الان ناراحت میشید.

    بذارید مدتی هم ذهن شما هم ذهن اون اقا به ارامش برسد بعد از اون یه تصمیم بگیرید.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  8. 9 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 13 اسفند 92), toojih (دوشنبه 12 اسفند 92), فانوس شب (دوشنبه 12 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 12 اسفند 92), ژینا (چهارشنبه 14 اسفند 92), میشل (دوشنبه 12 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92), صبوری (دوشنبه 12 اسفند 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    616
    سطح
    12
    Points: 616, Level: 12
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هدف اصلیت از این تاپیک چیه؟ اینکه کمکت کنیم رهاش کنی؟
    نمیتونم رهاش کنم خیلی سعی کردم ولی یا خودم دوباره برگشتم یا اون دوباره برگشته ..هیچ کدوم نمیدونیم چی میخوایم یک ساعت پیش زنگ زدم بهش و جریان رفتنمون رو بهش گفتم فکر کردم بیخیال میشه ولی گفت یه کاریش میکنیم ناراحت نباش البته اشکم دراومده بود فکر میکنم میخواست منو دلداری بده ولی می دونه دوسش دارم فقط به خاطر قضیه گذشته میگه میترسم ازت .. قضیه گذشته مربوط به سه سال پیش هست که خیلی جریانش مفصله ولی فقط سو تفاهم بود (اوایل محمد زیاد با من قهر میکرد و بی توجه بود به من ..من بدون هیچ قصدی با دوستای مجازیم میچتیدم اونم با اسمه مستعار سنمم پایین بود ولی هیچ وقت قصدم خیانت نبود ولی محمد برداشته دیگه ای کرد همین منو سوزونده این که قضاوت نابجا شده در موردم.. خلاصه سر اون جریان محمد میگه نمیتونه کارمو فراموش کنه فقط به خاطر چتی که کردم) یعنی واقعا این حق منه که به حد مرگ دوسش دارم ولی اون..... البته فعلا گفته بخشیدتم
    ولی میترسم بازم بگه نمیتونه و بره ..

    چند سالته؟21 سالمه

    تحصیلاتت چیه؟دانشجو کارشناسی گرافیکم

    کارت چطور؟فعلا کار خاصی ندارم ولی تو یه دفتر تبلیغاتی یه فعالیتهایی میکنم

    ارتباطت با خونوادت چطوره؟ خوبه ولی نمی تونم همه جرفامو بزنم چون خونوادم خیلی جساسن

    دوست های صمیمی (دختر) داری؟
    دارم ولی هر کس مشغول گرفتاریای خودشه

    وقتت معمولا چطور پر میشه؟فعلا مشغول تحویل کار دانشگام هستم

    چه کارهایی میتونی انجام بدی، اما بخاطر اینکه ذهنت مشغول این فرد هست، بهشون نمیرسی؟ کلا نمیتونم از ته دل خوشحال باشم..
    این فکرها و درگیری ها، تو رو از پیگیری کدوم اهدافت بازداشته؟نمیدونم ولی حس میکنم اگه هیچوقت وارد زندگیم نمیشد خیلی وضعیتم با الان فرق میکرد و بهتر بود ..الان همه فکر و ذکرم شده اون

    ارتباطت با این آقا در چه حد هستش؟ دلیل ایشون برای اینکه گفتن شما رو نمیخواد، چیه؟ خیلی بهم نزدیک بودیم.. چون به قصد ازدواج بود.. دلیل اینکه دو دل هستش برا موندن هم که گفتم..به خاطره بچه بازی که انجام دادم..و البته سو تفاهم اون

    - - - Updated - - -

    گفتید خواهش و التماس کردن عزت نفس ادم رو از بین میبره
    ولی واسه منی که ذره ای غرور و عزت نفس نمونده باید چیکار کنم
    حس میکنم بی حس شدم دیگه هیچی برام مهم نیستتت

  10. کاربر روبرو از پست مفید فانوس شب تشکرکرده است .

    مهربونی... (سه شنبه 13 اسفند 92)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    خیلی بهم نزدیک بودیم.. چون به قصد ازدواج بود.. دلیل اینکه دو دل هستش برا موندن هم که گفتم..به خاطره بچه بازی که انجام دادم..
    باز هم داستان همیشگیه به کام رسیدن پسر و بهونه برای جدایی.


  12. 11 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    1234567 (سه شنبه 13 اسفند 92), abi.bikaran (سه شنبه 13 اسفند 92), asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), deljoo_deltang (دوشنبه 12 اسفند 92), hanie_66 (سه شنبه 13 اسفند 92), khaleghezey (سه شنبه 13 اسفند 92), toojih (دوشنبه 12 اسفند 92), فانوس شب (دوشنبه 12 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 12 اسفند 92), مهربونی... (سه شنبه 13 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    616
    سطح
    12
    Points: 616, Level: 12
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

  14. کاربر روبرو از پست مفید فانوس شب تشکرکرده است .

    toojih (دوشنبه 12 اسفند 92)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    323
    Array
    فانوس جان دوستان با دلایل محکم منطقی راهنماییت کردن در ادامه تکمیل پستهاشون این رو نوشتم.
    خودتو گول نزن ، خودتو از وابستگی رها کن
    تلخیش رو بپذیر ازش فرار نکن ،بهترین روانشناس همون" قران" هست


    و عَسی أن تَکرَهُو شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم

    وَ عَسی أن تُحبُّو شَیئاً وَ هُوَ شرٌّ لَکُم
    وَ اللهُ یَعلَمُ وَ اَنتُم لا تَعلَمونَ

    و چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است،
    و بسا چیزی را دوست می‌دارید و ان برای شما بد است
    و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.
    بقره / ۲۱۶

    بخاطر لذت های زودگذر دلت میخاد باهاش باشی و درحالی که اون نمیخاد و این خاستن عاقلانه نیست خودت داری میگی " به زور"
    به نظرم هیچ چیزی ای مدلی ارزش به زور نگه داشتن رو نداره

    واین چیزی که الان داری بخاطرش خودتو عذاب میدی و حسرتش رو داری شاید بدترین اتفاق برای زندگی تو هست.



    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
    ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : دوشنبه 12 اسفند 92 در ساعت 22:13

  16. 8 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 13 اسفند 92), asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), hanie_66 (سه شنبه 13 اسفند 92), فانوس شب (سه شنبه 13 اسفند 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 12 اسفند 92), بابک 1369 (سه شنبه 13 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 12 اسفند 92), ستیلا (سه شنبه 13 اسفند 92)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    فانوس جان

    رهایی از وابستگی درد داره ولی به مراتب دردش از آویزون بود در نهایت سقوط کردن کمتره
    پس دردش رو به جون بخر امــــــا عزت نفست رو از دست نده

  18. 7 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (سه شنبه 13 اسفند 92), toojih (سه شنبه 13 اسفند 92), فانوس شب (سه شنبه 13 اسفند 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 13 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 12 اسفند 92), دختر بیخیال (سه شنبه 13 اسفند 92), ستیلا (سه شنبه 13 اسفند 92)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    616
    سطح
    12
    Points: 616, Level: 12
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون پسر الان دوباره با منه البته به میل خودش نه به اصرار من! بر خلاف همیشه که با اصرار من بر میگشت ولی این بار به میل خودش بود ولی شرط گذاشت که دیگه کارمو تکرار نکنم.. تا الان که مونده.. به نظر شما ادامه بدم درسته؟ خیلی دوسش دارم خودشم میدونه..


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اردیبهشت 93, 11:43
  2. تردید در ازدواچ با پسری که مشکل زود انزالی دارن
    توسط سیمین91 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 فروردین 91, 07:31
  3. پسرم خیلی قلدر و خرابکار و شیطون شده زودم میزنه زیر گریه
    توسط مادر در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 تیر 90, 16:02
  4. +چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
    توسط maji در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 92
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 آذر 88, 23:50
  5. +عجب ( یا دوست نمی شوند، یا زود پسر خاله می شوند!!)
    توسط شبنم در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: دوشنبه 19 فروردین 87, 20:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.