چرا من نباید ازدواج کنم ؟ خیلی احساس تنهایی می کنم

[ستیلا]

فرهنگ ۲۷ بابت همدردی تون بام ازتون تشکر می نمایم

۱۲۳۴۵۶۷ حق با شماست . چه کار گیر بیارم چه نه نمی تونم زن بگیریم . اصلا کلا بی خیال ازدواج و تشکیل خانواده و این چرت و پرت ها
برای نیاز عاطفی و خوش گذروندن و ..... اندقعه با یک دختر صحبت می کنم که به جای ۵ یا ۶ سال تضمین می دم تا ۱۰ سال باهاش بمونم .تازه اگه ازش خوشم اومد بش می گم زمانش قابل تمدید هم می باشد .
برای نیاز جنسی هم از همون راهی که به قول شما همه می دونند اقدام می کنم

تازه بابک ۶۹ سی سال کسی می تونه ازدواج کنه که دوسال پشت کنکور کارشناسی و ارشد نمونده باشه و یک خانواده ی سطح متوسطی نداشته باشه . نه یکی مثله من . اصلا دیگه حدود ۳۵ سال ام می خوام زن بگیرم چکار کنم . کلا ازدواج نمی کنم .
حالا ببینم اون کسایی که به امثال من دختر نمی دهند ۵ یا ۶ سال دیگه که دختراشون ترشید چه حالی دارند .

اقا محمد از شما که یه فرد تحصلکرده هستید بیشتر توقع هست .ببینید اینکه چند مورد خواستگاری رفتید و به خاطر عقد طولانی مخالفت کردند به نظر من بستگی به اون دختر داره اما پیدا میشه .برید دنبالش و به جای این دوستهای هیچ و پوچ اینده خودتون رو بسازید اونم با همسر .ساختن زندگی با کمک همسر خیلی شیرینتر از اون اقا پسری هست که پدرش تمام زندگیش رو براش مهیا کرده است.(این تجربه خودم هست در حال حاضر با خواستگاری در حال شناخت هستم اتفاقا تنها موردی از ایشون که خیلی به دل من نشست این بود که با این سن کم که بیشتر پسرها تازه به دنبال شغل پیدا کردن هستن تمام تلاششون رو خودشون کردند و با سختی درس و دانشگاه به اینجا رسیدن در صورتیکه همزمان یه خواستگار پولدار دیگه هم داشتم و تمام زندگیش از هر لحاظ تامین بود اما فردی که به روی پای خودش وایساده و با سختی درس خونده و کار میکنه مسولیت پذیرتر خواهد بود.).پس بردار من توکل به خدا کنید و نا امید نشید .

[صبوری]

حالا ببینم اون کسایی که به امثال من دختر نمی دهند ۵ یا ۶ سال دیگه که دختراشون ترشید چه حالی دارند .

مگه خبر نداريد جديدا ميذارن فريزر ترشي قديمي شد.

به نظر من شما يه كار پاره وقت حتي شده 180درجه مخالف رشته ات رو در كنار تحصيل كارشناسي ارشد داشته باش .

پسراي ده شصتي مسافر كشي رو به عنوان شغل موقت داشتن الان نميدونم كدوم شغل فراگير شده.ولي دنبالش باش.با يد از يه جايي شروع كني. از خدا بخواه انشاءالله يه همسر مناسب نصيبتون بشه.

[mohammad68]

یک بنده خدایی اومده بود خونمون و بم می گفت برو سراغ تدریس خصوصی و برات کار خوبیه و .......
این بنده خدا فامیل مادرم هست و یک شرکت توپ تجاری داره . همه ی فامیل های زنش حتی تا شوهر خواهر زنش که اونم دانشجو یک رشته ی نامرتبط با کارش هست رو توی شرکتش به صورت نیمه وقت استخدام کرده و به جای اینکه به من بگه پیشش کار کنم بم گفته تدریس خصوصی کنی برات خوبه ها خواستم بت بگم بیکار نباشی !
آخه من توی دبیرستان ریاضی و فیزیکم خوب بوده و درصد ریاضی و فیزیک کنکورم هم خوب بود . یک مدتی هم به بچه های فامیل اگه توی این درس ها مشکلی داشتند درس می دادم . راستش تدریس رو دوست دارم .
توی فامیل پدرم یک مهندسی هست که هم رشته ی من هست و از مدیران یکی از شرکت های دولتی مرتبط با رشتم هست و رفتم پیشش بم می گه بدون پایان خدمت استخدام نمی کنیم . تازه خودشم برای خودش یک دفتر مهندسی زده . بعدش به من می گه والا خودم توی شرکتم وقت ندارم خیلی کاری کنم که بت بگم بیای . حالا بم گفته اگه یک موقعی بازدید از جایی می خواستم برم می گم بیای مجانی یک چیزی یا بگیری .

نمی دونم کار خوبی هست تدریس خصوصی یا نه . آخه من توی دانشگاه رشتم ریاضی یا فیزیک که نبوده . مادرم هم از وقتی اون بنده خدا این حرفو زده بم می گه کارت جور شد و برو درس های ریاضی و فیزیک دبیرستانت رو دوره کن و تبلیغات تدریس خصوصی رو نزدیک کتابخونه ها و دبیرستان ها پخش کن . اینم از شانس ماست دیگه . گیر کیا افتادم

[صبوری]

واي اگه از يكي از پسراي فاميلمون بگم همين امشب نيتت رو صد در صد ميكني براي تدري خصوصي.

اين پسر فاميل ما ميشه بهش گفت دهه شصتي.از بچگي كمك پدرش كرد پدرش كاميون داشت وقتي ميومد شهر خودشون براي استراحت اين پسر تمام كارهاي ماشين رو انجام ميدادو امادش ميكرد براي سفر بعدي پدرش .

دبيرستان تجربي خوند.اون موقع كنكور شاخ فيل بود يادمه رفته بود زير زمين خونشون درس ميخوند حتي براي اين كه براي چاي اوردن مزاحمش نشن از چاي نپتون استفاده ميكرد .دانشگاه آزاد قبول شد ولي براي اينكه سربازيش رو پيگير باشه نرفت شانسش شرايط سربازيش به معافي خورد.تا اينجا شد 19 سالش يادمه شروع كرده بود مسافر كشي. حتي ياده ميوه فروشي هم كرده بود از شانس بدش 20 سالگي پدرش فوت كرد اداره خانواده رو برعهده گرفت فك ميكنم همون موقع ها تو يه اداره هم استخدام شد مجبور بود هم كاميون رو داشته باشه هم كار خودش رو فكر كن اين پسر 6 ماه بعد فوت پدرش كه چند ماه بود شاغل شده بود رفت خواستگاري يه شش ماهي هم زمان برد تا اون دختر و خانوادش رو راضي كنه.


الان بايد بياي زندگيش رو ببيني از هم دوره اي هاش خيلي بالاتره.

پس بخواه تا بشه با دست روي دست گذاشتن معجزه نميشه.

- - - Updated - - -

راستي يادم رفت بگم الانم دانشجوي كارداني به كارشناسيه.

[mohammad68]

آخه من اگه می گم می خوام ارشد حتما بخونم یا حتما می خوام یک کار سطح پایین نداشته باشم یک چیزهای دیگه ای هم توی زندگیم هست که نگفتم .
من خانواده ی پدر و مادرم خیلی وضعشون خوب هست و مخصوصا خانواده ی مادرم یکی از خانواده های خیلی پولدار و سرشناس شهرما هستند . من خیلی کوچیک که بودم بابام یک کار تجاری داشت و سر یک معامله بزرگ یکی مالش رو خورد و بعد اون دیگه بابام سراغ کار آزاد نرفت .
پدرم الان به قول خودش کارش فرهنگیه و خیلی هم آدم مغروری هست و اصلا هیچ کمکی رو از هیچکی قبول نمی کنه .

من نمی خوام جلوی اون هایی که درسشون خیلی هم بد بود و الان یا ارشد خوندند یا دانشجوی دکترا هستند و همشون هم کارهای آبرومند و با درآمد خوب دارند کم بیارم . نمی تونید به همین راحتی درکم کنید . اینکه مثلا یکی از فامیل هامون رو ببینم و ازم بپرسند چکار می کنی و مثلا بگم پیشخدمت یک رستورانم یا پیک موتوری هستم یا ......... برام خیلی سخته .

از بچگی همیشه احساس تحقیر شدن توی فامیل رو می کردم .اینکه اون ها کجاها زندگی می کنند و من کجا . اینکه اون ها چه ماشین هایی سوار می شوند و ما اصلا ماشین نداریم . اون ها چه مسافرت هایی هر سال می رفتند و ما به دهات های اطراف شهرمون هم خیلی سال ها نمی رفتیم . اون ها توی مهمونی هاشون چه خرج هایی می کنند و ما حقوق ماه پدرم همیشه تا وسط ماه بیشتر کفاف زندگیمون رو نمی داد و بعدش با قرض کردن و به صفر نزدیک کردن خرج ها می گذروندیم و همیشه سر پول و .. توخونمون دعوا بود و تازه بابام همیشه شاکی بود که شما چقدر خرجتون زیاده . اول ماه هم که حقوق می گرفت یک کیلو پرتغال و خیار می خرید که مثلا حقوقش رو گرفته و ما هم بعد یک مدت قحطی می تونستیم یک شکمی از عزا در بیاریم و دوباره روز از نو ..

همیشه خودم رو جزو اون طبقه ی اقتصادی اجتماع می دونم نه جزو طبقه ای که خانوادم هست . همیشه جلوی اون ها احساس حقارت می کردم . یادمه همون موقع ها که می شه گفت ابتدایی بودم مادرم بم می گفت پسرم اگه می خوای یک زندگی راحت و آبرومندی داشته باشی خوب درسات رو باید بخونی تا مهندس بشی . منم از اون موقع مثله ... درس می خوندم تا مثله فامیل هام بتونم زندگی کنم . برای همین از اون موقع برام درس اهمیت پیدا کرد . با خودم می گفتم اگه بتونم یک آدم خیلی متخصص باشم دیگه آیندم تضمین شده هست .

الانم نمی خوام یکی بشم مثله الان بابام . این کارهای پاره وقت مسخره باعث می شه منم جزو یکی از آدمای دارای سطح اقتصادی پایین بشم . اما من این همه درس خودم تا وضعم این طوری نشه . پس آبروم چی می شه جلوی بقیه ؟ دیگه به من به عنوان یک کارگر نگاه می کنند .

خودم از این شرایطم بدم می یاد . الان چند ساله به بابام هر چی می گم که بابا من فلان نیاز رو دارم می گه دیگه برو خودت کار کن و من دیگه نباید نون تورو در بیارم و تو باید به من کمک کنی و ..........
تا جایی که چند روز پیش به مامانم می گفتم مامان سیر نشدم و برام کم کشیدی بابام می گفت همینم از سرت زیاده و برو کار کن و .....
خودم از این وضعم خستم . بابام ماشاالله خیلی روش خوبه . هیچ تفریحی هم ندارم اما آخه اگه بخوام کارم بکنم باید آبروم حفظ بشه توی کارم یا نه ؟

تدریس خصوصی به نظرم کار خوبی نیست . از کجا معلوم کارم بگیره و مشتری داشته باشم . از کجا معلوم بتونم خوب تدریس کنم .
اصلا حقوق این کار چقدر می شه . به فامیل هم به هر کی رو زدم هیچکی کاری رو بم معرفی نکرده . توی این نیازمندی ها هم تنها کار نیمه وقت پیک موتوری رستوران ها بود که برای ساعت ۶ تا ۱۲ شب هست که اونم هم کار خطرناکیه هم آبروریز

[earth]

سلام محمد محترم

میخواستم زودتر از این حرفامو تصحیح کنم تا سوء تفاهم پیش نیاد...اما کلاسای دانشگاه اجازه نمیده زیاد بیام تالار...البته خداروشکر میکنم که سرم شلوغ شده وهمه چیز داره بهتر میشه...


شما فکر کردید من گفتم شما برید دوست بشید؟نه اشتباه فکر کردید...
در مورد مادرتون هم گفتم شما مثل مادرتون فکر نکنید که میگن به شما با این شرایط دختر نمیدن.اتفاقا من یکی از همون دختر ها هستم که به سلامت واعتقاد فرد بیشتر از پولش اهمیت میدم.اما به نطرم بهتر بود اول سربازی میرفتید اما حالا که نمیتونید باید بگم همسر یکی از اقوام نزدیکمون شرایط شبیه شما رو داشت.اما اون اول عقد کرد وبعد از 3سال همسرشو آورد خونه خودش وبعد رفت سربازی. اما.........اون همیشه در حین درس کار مرتبط با رشتشو انجام میداد حتی اگر درآمدش خیلی خوب نبود.

اما اینم بگم که اون تقریبا 2سال سربازیش واسه هردوشون خیلی سخت بود.

تازگی واسم خواستگاری اومد که همه چی به ظاهر خوب بود اما خودش ترسید وگفت برم وضع مالیم بهتر بشه برگردم...منظورم اینه که شما باید ایمان داشته باشید که میتونید با توکل به خدا در آمد خوبی کسب کنید وبا محبت همسر آیندتونو راضی نگه دارید.

- - - Updated - - -

راستی اگر میخواید تدریس خصوصی کنید از چندتا از دوستاتون که هر کدوم تویه درس پیشرفت داشتن بخواین که یک گروه مثلا3تا5نفر تشکیل بدید (از لحاظ اخلاقی درست باشن) اینطوری میتونید موفق تر بشید.
با موسسات هم میتونید واسه دروس ریاضی یا...صحبت کنید واونجا هم تجربه وسابقه کار ودر آمد کسب کنید.
امیدوارم موفق باشید

[خیال]

سلام
بنظرم من برخلاف نظر بعضی دوستان واسه سربازی رفتن دیر نمیشه تازه شما وقتی مدرک تحصیلی تون بالاتر باشه توی خدمت هم راحتتر هستین من درجات سرباز رو نمیدونم اما فک میکنم سرباز وظیفه ای چیزی میشه ((آقایون خودشون بهتر میدونن))
بعدم با این وضع که توی جامعه هست همین الانشم واسه پیدا کردن کار دیر شده چه برسه شما2سااااال وقت بذاری بری سربازی بعدش بیای2تا3ساااااالم ارشد بخونی اوووووف بعد 5سال تازه میری ی کار پیدا میکنی البته اگه شانس بیاری و همون اول بعد فارغ التحصیلی کار پیدا کنی خلاصش تا بجنبی 5تا 7 سال گذشته و تازه اون موقع که امادگی ازدواج داری باید ی کفش اهنی هم پاکنی تا بتونی دختری مناسب و متناسب با شان خودت پیدا کنی
اینارو گفتم که تهش عرض کنم الان رفتن به خدمت اینهمه شمارو از زندگی شخصی دور میکنه ،تازه توی خدمت هم وقت فک کردن به اون خانم که گفتین دوست بودین بیشتر دارین و اینجوری عذاب روحی خودتون رو بیشتر میکنین در عوضش اگه الان تحصیل رو انتخاب کنید حتما اونقد سرگرم درس و تحصیل میشین که راحت اون دوستی توش گم میشه

[mohammad68]

یکی از دوستام توی یک کارگاه تولیدی کفش کار می کنه و بم گفته اونجا یک نیرو می خواهند . ساعت کاری اونجا ده ساعت هست و کارشون هم دوزندگی کفش با دستگاه هست . دوستم خودش داره پیام نور درس می خونه و اونجا کار می کنه . حقوق کارش هم ساعتی ۲ هزار تومان هست .

اگه قبول کنند من به جای ۶ روز تو هفته ۴ روز برم که برسم پایان نامه ام رو انجام بدم هفته ای ۴۰ ساعت کار می کنم و می شه ماهی ۳۲۰ هزار تومن !
دوستم می گه اگه لفتش بدی یکی دیگه رو می یارند سر کار . از طرفی بم می گه اگه واقعا مطمئنی بیا و اگه بیای و بعد یک مدتی بی خیال کارت بشی برای من که معرفیت کردم برام بد می شه فکرات رو بکن .

به مادرم گفتم که دیگه می خوام برم سر کار . بم می گه برو ولی بخوام برم برات خواستگاری بگم این کار رو داری دختر که بت نمی دهند تازه آبروت هم با این کار می ره .

خودم به نظرم حقوقش قابل تحمله و اگر قبول کنند ۴ روز تو هفته کار کنم به درسام هم می رسم . به خدا از اول این ماه که بیکارم که حدود ۱۱ روز می شه برای من چندین سال گذشته و توی این مدت خیلی اعصابم داغون شده . انقدر بم تیکه می اندازند که برو سر کار و ....... .

فعلا انگار کارم شده بیام توی همدردی چرت و پرت بنویسم . نمی دونم چکار کنم ! به دوستم گفتم تا ظهر بش جواب می دم

[دختر بیخیال]

تدریس خصوصی هم امتحان کنین. خیلیا هستن پول خوبی میدن. خصوصا برای درسای ارشد اونم تو رشته شما. ببینین تو درسای کنکورتون چقد خوب هستین و میتونین خوب درس بدین؟ میتونین بین ترم پاییناتون تبلیغات کنین، خصوصا که هزینه های کلاس کنکورهای موسسات خیلی زیاده. هرکسی اینقدر پول نمیده شما میتونین قیمت کمتری پیشنهاد بدین و درس بدین.

میگین درستون خوبه! بگردین ببینین دوستی دارین که کلاس کنکور رفته باشه، جزوه هاشونو بگیرین، معمولا بچه هایی که کلاس میرن صدا استاد هم ضبط میکنن. میتونین با جزوه و صدای استاد یجورایی نحوه درس دادن و متوجه بشین. از یه طرفم وه درس خودتونم خوبه. پس میتونین تو این زمینه تدریس خصوصی داشته باشین. خیلیا هستن فقط پول میدن اصن کلاس هم که میرن درس و نمیفهممن شما میتونین از ادنا یه درجه جلوتر باشین، چون درس و یاد دارین و خیلی راحت میتونین روش استاد و متوجه بشین و بعد با بیان خودتون به بچه ها درس بدین . حتی میتونین با خودتون راه حلا و تجزیه و تحیلی کنین و ممکنه راه حل ساده تری به ذهنتون برسه.

کلاسای کنکور مهندسی برق مم تا جایی که میدونم هر کلاسش نزدیک چهارصد هزار تومنه. دیگه خود دانین.

درکل پول درآوردن سخته.معلومه که بلید سختی بکشین.هرچی بیشتر سختی بکشین موفق تر میشین.

حتی برای تدریس خصوصی هم باید خودتون تلاش کنین وقت هزینه کنین تا بتونین در حد یه استاد درس بدین. میدونین چرا؟ چون اگه اون شاگرد از شما راضی باشه به دوستاشم معرفیتون میکنه. پس باید فکر کنین خودتون کنکور دارین و نهایت تلاشتونو بکنین تا شاگردتون خوب درس و یاد بگیره و موفق باشه. یه معلم باید دلسوز شاگرداشم باشه هم برای موفقیت خودش خوبه هم دیگران راضی ترن.

[صبوری]

سلام آقا محمد شما براي خارج كردن خانوادتون از اين وضعيت مالي چكار كردين؟؟؟

درس خوندن به عنوان هدف اصلي سر جاش ولي در حاشيه چكار كردين؟؟؟

به جز درس خوندن چه مسئوليت هايي رو تا حالا پذيرفتيد؟؟؟