نوشته اصلی توسط
Pooh
سلام.
.......انگار این اخساسات یک جور لذت روحی برام ایجاد میکنه. یک جور درد لذت بخش درونم ایجاد میکنه که برام معنادار و ارزشمنده.
نمیدونم اسم این حس چیه.
گاهی فکر میکنم من عشق رو هم با یک دلسوزی عمیق و تمایل شدید به فداکاری و کمک و همدردی اشتباه گرفته ام.
فکر میکنم در مورد جریان پسرخاله ام هم درگیر چنین حسی بوده ام.
به نظر شما این حس اسمش چیه؟ ترحم
یم چنین حسی رو آدم اگر به کسی داشته باشه یعنی عاشق اون شخصه؟ خیر.
و اگر حس به همسر هم از این نوع حس باشه مشکلاتی در انتخاب و زندگی ایجاد میکنه؟ چی؟اینطوری شخص مقابلو بعد ی مدت فرار ی میدی و کلافش میکنی.
در کل چجوری میتونم کنترلش کنم و تعادل بهش بدم؟ به نظر من چیز خیل بدی نیست که بخوای بجد دنبال تغییرش باشی-فقط کنترلش کن و نذار جنبه افراط و تفریطی پیدا کنه
سلام من هم دقیقا اینطوری هستم. این جزو ویژگی های ماست و من اصلا اعتقادی ندارم که چیز بد یا غیر نرمالیه! سوالاتو با رنگ قرمز بالا جواب دادم.
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
علاقه مندی ها (Bookmarks)