حدود یا ربع پیش رابطم رو با اون دختر قطع کردم.
یه کم گریه کردم اونم با صدای بلند.
الان ارومم اروم تر از همیشه
تشکرشده 9 در 8 پست
حدود یا ربع پیش رابطم رو با اون دختر قطع کردم.
یه کم گریه کردم اونم با صدای بلند.
الان ارومم اروم تر از همیشه
دختر بیخیال (دوشنبه 14 بهمن 92)
تشکرشده 793 در 374 پست
تشکرشده 9 در 8 پست
تشکرشده 124 در 45 پست
آقای m0341:
بگو ببینم تو دانشگاه با هیچ دختری دوست هستی؟ادوستی احساسی نمیگما دوستی معمولی که تو دانشگاه با هم بگید بخندید!؟
تو برو پیش روان پزشک همه اینایی که اینجا گفتی به اونم بگو!!به نظر من بشین از پست اولت تو این سایت همه رو رو ورق بنویس همونو ببر بهش نشون بده و داستانتو براش تعریف کن:حتما حتما اون خیلی خیلی بیشتر از ماها میتونه بهت کمک کنه!!اصلنم فکر حرف دیگران نباش که اگه بری پیش روانپزشک چی میگن،برو خودتو خالی کن،اگه بری میفهمی که راهایی رو بهت پیشنهاد میکنن که از این رو به اون رو میشی!!
تو از تنهایی زیاد نشستی با خودت فک کردی که اگه یه دختری تو زندگیم باشه چه کارایی براش میکنم،اینقدم به خودت تلقین کردی که جدی جدی فک کردی اگه یه دخترو داشته باشی قراره دنیا گلستان بشه!!تو خواهر نداری؟دخترا همش اون چیزی نیستن که بیرون و تو دانشگاه میبینیا،یه روی دیگه هم دارن که گاهی غیر قابل تحمله(دختر خانوما بهشون بر نخورها!!در مورد پسرا هم همینه)،برا همینه که میگم برا تو هنوز ازدواج زوده(چون نوع تفکرت در مورد ازدواج غلطه)!!چون به محض اینکه ازدواج کنی یه ماه اول شاید همه چی خوب باشه ولی از ماه دوم تازه حساب کار دستت میاد چه اشتباهی کردی!!بازم میگم اگه شرایطشو داری برو پیش یه روان پزشک
تو کدوم شهر زندگی میکنی؟یعنی تو اون شهر هیچ کلاسی !باشگاهی!چیزی نیس بری خودتو سرگرم کنی!!؟
بازم تاکید کنم::تو دانشگاه با دخترا هم دوستی یا نه؟
تشکرشده 9 در 8 پست
دوست عزیز توی دانشگاه ما اصلا دختر نیست که بخوام باهاشون دوست باشم:حالا می شه بگی اگه بود و من باهاشون دوست بودم چه کمکی می تونستن به من بکنن؟
یه سوال دیگه باید برم پیش روانپزشک یا روانشناس؟(چون تصمیم گرفتم برم)
- - - Updated - - -
سر درد شدم ناجور دوست دارم سرم رو به دیوار بکوبم.
دوتا قرص اعصاب خوردم ولی فایده نداشت هنوز می خوام مثل ادم های دیوونه داد بزنم................
ای خداااااااااااا
تشکرشده 89 در 30 پست
من نیازت رو درک میکنم و حق داری، خصوصا تو این سن ولی باید بخوای و بتونی تا از این سن عبور کنی بعد آروم میشی.
تا خودت نتونی به خودت کمک کنی هیچ وقت طرز فکرت این نباشه که دیگری میتونه اینکارو واست انجام بده، منتظر نباش تا یه دختر یا همدم باشه و بتونی سرش رو روی شونه هاش بذاری و گریه کنی.
هیچ کس تو دنبا نباید مهربون تر از خودت نسبت به خودت باشه، دوست من خودت رو دوست داشته باش تا مورد دوست داشتن واقع شی.
چرا این ظلم رو به خودت میکنی ؟ چرا تو این سن که باید بهترین دوران زندگیت باشه نشستی خونه و قرص اعصاب میخوری؟ به خودت بیا .
تو الان سرشار از انرژی هست نذار تو این راه هدر شه در جهت مثبت ازش استفاده کن.
شما اگه الان هم بخوای ازدواج کنی نهایتا با یه دختر 19 ساله هست که قول میدم نمیتونه از لحاظ عاطفی طوری که میخوای درکت کنه و اون وقت ضربه ای میخوری از الان بدتر .
نذار لحظه های قشنگ زندگیت اینجوری هدر بشن، آدم های موفق رو ببین و زندگی اونا رو مطالعه کن.
در خصوص روانشناس یا روانپزشک باید بگم که اگر مشکل فیزیکی هم دارید که نیاز میبینی باید دارو مصرف کنی به روانپزشک مراجعه کن ولی اگر با گفتار درمانی مشکلت حل میشه به روانشناس مراجعه کن، ولی اول اراده کن .
ammin (سه شنبه 15 بهمن 92), reza 12 (دوشنبه 14 بهمن 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 14 بهمن 92), دختر بیخیال (دوشنبه 14 بهمن 92), ستیلا (دوشنبه 14 بهمن 92)
تشکرشده 9 در 8 پست
بخدا خیلی دارم تلاش می کنم از صبح که رابطم رو با اون دختر بهم زدم بدتر شدم هرکار می کنم فکرم منحرف نمی شه بخدا.
دارم مثل دیوونه ها جون می کنم از زهنم بکنمش بیرون ولی زیاد موفق نبودم.
می دونم عشق نبود فقط وابستگی بود ولی دارم توی این وابستگی زار می زنم : بگید چیکار کنم که راحت فراموشش کنم و اینقدر عذاب نکشم؟( همین جوری مشکل داشتم اینم بهش اضافه شد)
تشکرشده 124 در 45 پست
اصن دوست صمیمی داری؟با دوستات بیرون میری؟تفریح بیرون از خونه داری؟
اگه جواب همه ی اینا منفی باشه زودتر برو دکتر
(چون میگی شخصیت شوخی دارم اینکه نمیتونی خودتو عرضه کنی بد ترین مشکله ولی خب بعضیا شخصیتشون درون گراست و بدون این کارا هیچ مشکلیم ندارن)همین گفتگو ها باعث میشد از خودت رضایت داشته باشی و بتونی بهتر احساستو کنترل کنی (خود این احساس رضایت از خودت باعث میشد خیلی از این فکرایی که الان میکنیو نکنی!!)
از من میشنوی برو یه کلاسی چیزی ثبت نام کن!!بگرد دنبال گروه های خاص تو شهرتون ،اصن بهترین گروه به نظرم گروه کوهنوردیه میتونی اونجاها عضو بشی که دامنه ی ارتباطیت بیشتر بشه
وگرنه با خونه نشستن هیچ اتفاقی نمیفته:نری یهو اونجاها ثبت نام کنی بعدش تند تند عاشق بشیا!!من دوستی احساسی نمیگما،اینکه تو دانشگاه از این ارتباطات غیر احساسی زیاده به خاطر اینه که تو دانشگاه خیلی آدمای برون گرا هستند که باهم مچ میشن و میتونن بدون عشق خوش بگذرونن(وگرنه هر نفر باید همزمان عاشق 4 5 نفر میشد!!هر چند بعضیا میشن اولش ولی بعد درست میشه d:) اگه تو هم شانس داشته باشی تو اون گروه ها هم اینجور آدما معمولا پیدا میشن
عزیز دلم این تنهایی خیلی بده!!این تنها بودنم فقط در نبود دختر اطرافت تعریف نمیشه بلکه فک کنم شما کلن تنهایی یا دوست صمیمی نداری و یه جورایی از اجتماع دوری!!که این خیلی بده که باعث شده فک کنی اگه ازدواج کنی درست میشه!!من یادمه از اون موقع هایی که بچه بودم زیاد نمیتونستم دوست پیدا کنم همیشه با مامانم میرفتم بیرون و بعد مامانم منو با بقیه دوست میکردd:(یادش بخیر) ولی از یه جایی دیگه به خودم گفتم قرار نیست بازم مامانت بره برات دوست پیدا کنه که خودت باید بگردی آدمایی که باهاشون سازگاری پیدا کنی!!
منم به نظرم هر چه زودتر بگرد دنبال اون گروهایی که گفتم،یا مثلا کلاس زبانی چیزی(تا میتونی هم از دخترای نوجوون دوری کن که بدتر میشه مشکلت البته باید بگم جان هر کی دوس داری دوستای هم جنس خودت پیدا کن که با اونا بیشتر خوش میگذره)
کلن دیگه فیلمای عاشقانه کتابای عاشقانه فکرای عاشقانه هم نکن و نبین و نخون!!
وقتی میگم فکر عاشقانه هم نکن یعنی اگه با دختری تو اون جاهایی که گفتم ارتباط پیدا کردی موضوع رو دو نفره نکنی!!یعنی باهاش قرار نزاری بیرون گردش و ایناها.... وگرنه میشه همون دختری که الان برات مسکل درست کرده!!سعی کن ارتباطت تو جمعای چند نفری باشه نه شخصی
به نظرم اگه یه جوری با دکتر رفتن مشکل داری کارایی که گفتمو در نظر بگیر و اگه میتونی بری دکتر حتما برو یه مشورت از دکتر بگیر چون خیلی بهتر راهنماییت میکنن!!
ببین اونجوری که تو اون تاپیک اولت گفتی(اون آخرش)حتما باید بری پیش روانپزشک
ویرایش توسط فرشته مهربان : دوشنبه 14 بهمن 92 در ساعت 22:11 دلیل: لطفاً در متن های ارسالی قوانین همدردی را در نظر داشته باشید
تشکرشده 9 در 8 پست
دوست عزیز reza 12 ازت ممنون که بهم کمک می کنی واقعا از صحبت هات خوشم امد و روم تاثیر گذاشته و به دقت دارم می خونمشون.
یه گروه هم توش عضوم یه گروه هنری هست که تازگی ها ازش فاصله گرفته بودم امشب دوباره رفتم پیش بچه ها روابطم رو باهاشون بیشتر می کنم.
من تا پنج شنبه یعنی هفدهم میرم خودم رو سرگرم می کنم و از همین جا بهتون قول می دم وقتی برگشتم حس و حالم رو عوض کرده باشم.
میرم با بچه های گروه
تشکرشده 124 در 45 پست
حالا شدی پسر خوب
هیچ کس به اندازه ی خود آدم نمیتونه به خودش کمک کنه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)