سلام
باورم نمیشه بالاخره یه نفر فهمید من میخوام چیکار کنم
هنوزم تو شوکم که چطور یه نفر فهمید
یعنی واقعا شده !!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اولا کیه که 100 درصد از ازدواج مطمئن باشه من با اینکه اسرار از منه در حدود 30 درصد موفقیت در ازدواج میبینم و درصد های بعدی رو گذاشتم بعد از آشنایی اولیه و کامل
یعنی ممکنه در نهایت زیر 50 درصد طرف رو مناسب بدونم و ازدواج شکل نگیره (آشنایی رو برای همین گذاشتن)
دوماکسی از آشنایی ضربه نمیخوره آشنایی هیچ ضربه ای به کسی نمیزنه
اونی که ضربه میزنه وابستگی عاطفی هستش
یه مثال بزنم از آشنایی و دوستی (که متاسفانه برخی اعضا اونا رو در یک سطح میدونند)
در مرحله آشنایی طرفین از هم یه سری سوالات میپرسند که مثلا پدر مادرت کیه کجا زندگی میکنی معیارهات چیه برای ازدواج و در ضمن یکسری مسائل رو غیر مستقیم از همدیگه پی میبرند مثلا طرف مقابل چطور اخلاقی داره و ....
اما در دوستی اس ام اس ها و دیالوگ هایی در ارتباط با رابطه جنسی و از این مسائل مطرح میشه
بطور کلی دوستی که در اون حرفی از رابطه جنسی و تقاضای طرفین نباشه لطمه ای به کسی نمیزنه و برعکس اگه در آشنایی این موارد مطرح بشه اولا اون آشنایی زیر سوال میره و باید قطع بشه
ثانیا در صورت ادامه ضربه جبران ناپذیری به یکی از طرفین یا هردو طرف میزنه
سوما شما چطور میدونید خانواده من موافقن یا مخالف من خودمم نمیدونم برخوردشون چیه ولی اگه موضوع رو مطرح کنم و مادرم جواب منفی دختر رو بشنوه بسبک سنتی 100 سال پیش میره و خودش انتخاب میکنه یا هر روز صحبت این مسائل رو باید داشته باشیم
من اول دنبال یه جواب از دختر در این حد هستم که "با خانوادم مطرح کنید " "یا باید نظر پدر مادرمو بدونم " یا هر چیزی که نشانه ای از موافقت دختر توش باشه دنبال جواب بله نیستم اما با جواب رد هم خانوادمو مطلع نمیکنم
من مراحل شما رو قبول ندارم
3)خانواده شما و خانواده دختر در جريان خواستگاري قرار ميگيرند.(شما با جواب منفي مواجه ميشيد همه چيز تموم ميشه و نه شما و نه اون دختر ضربه نمي خوريد)
4)خانواده ها موافقند و شما وارد مرحله شناخت ميشويد.(شناخت واقعي در اينجا هر كدوم از شما حق داره نظر منفيه خودشو ابراز و از ادامه صرف نظر كنه.
به نظر من باید اینطوری باشه
3)دختر موافقه و وارد مرحله شناخت جزئی میشیم (سنش خلقیاتش روابطش علایقش و ...)
4)از همدیگه یک مختصر اطلاعاتی بدست آوردیم و تا حدودی میتونیم احتمال موفقیت در ازدواج رو در بین خودمون ببینیم و طرف مقابل رو برای ازدواج مناسب میدونیم پس با خانواده ها مطرح میکنیم (جلسه رسمی خواستگاری در منزل دختر و صحبت والدین و ....)
5)حالا بیشتر میتونیم از همدیگه شناخت پیدا کنیم (شناخت کامل )
(این سلسله مراتب رو در هزاران زوج دیدم : برادر و خواهر و دوست و همسایه و فامیل و ..........
و عقلا هم باید اینطوری باشه نه چیزی که شما میگید)
((مطمئنم خودتون هم اینطوری ازدواج کردید و اطرافیانتون هم همینطوری ازدواج کردند و خواهند کرد ولی نمیدونم چرا به دروغ انکار میکنید و چیزی رو که برای خودتون نپسندیدید برای دیگران میپسندید))
من چطوری خانوادمو راضی کنم که میخوام برم خواستگاری دختری که اصلا نمیدونم که پدر مادر اون دختر کیه یا کجا زندگی میکنه یا هزار تا سوال مهم دیگه که ممکنه پدر مادر از من بپرسن ؟؟؟
چه جوابی بدم! بگم مامان بیا بریم خواستگاری یکی که اسمشم نمیدونم!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظر شما شدنیه!!!!!!!!!!!!!
فرضا اومدو پدر دختر زندانی بود یا معتاد بود و من اونارو بردم خواستگاری و اونجا فهمیدن و خواستگاری منفی شد اونوقت به نظر شما حق انتخاب بعدی برای من یا هر شخص دیگه ای وجود داره (لطفا شعار ندید)
من قبلا هم گفتم چون کاربران این سایت روزانه مطالب زیادی در خصوص طلاق و دوستی و خیانت و ... میخونند یا برای خودشون رخ داده پس ذهنشون خیلی ملتهبه
میدونم که ممکنه پسری به اسم ازدواج بدنبال مسائل دیگه باشه و شاید مشابه اون اتفاق افتاده اما نمیدونم این سخت گیری های بی اساس برای چیه شما دیگه دارید از اونور بام می افتید
چیزی که برای من مهمه اینه که دنبال دوستی نیستم و اگر واقعا دنبال دوستی بودم پیشنهاد دوستی میدادم نه ازدواج
من به هیچ وجه بر اساس مراحل شما تن به ازدواج نمیدم و نخواهم داد
ولی از اینکه بالاخره یه نفر فهمید من میخوام چیکار کنم خیلی خوشحالم طوری که اگه اون دختر بهم جواب بله میداد انقدر خوشحال نبودم
- - - Updated - - -
میدونم که توی این سایت خیلی ها برای اینکه بقول خودشون کار از محکم کاری عیب نکنه (یعنی امکان سوء استفاده از موقعیت رو در نظر میگیرند)کار من رو نادرست میدونند در حالی که تقاضای آشنایی برای ازدواج از جانب من کاملا منطقی و عاقلانه است و یه دختر با کمی محک زدن من و نشستن پای صحبت هام براحتی متوجه میشه که هدفم چیه
- - - Updated - - -
حرفای احسان علی خانی جفنگیاتی بیش نیست من اونو اولگوی خودم نمیبینم حتی راهنمایی که اون بده ارزشی نداره
همینطوری وقتی پای صحبت دوستام میشینم و میگم من قصد ازدواج دارم اونا منو مسخره میکنند و میگن الان تو باید کلی دوست دختر داشته باشی و از زندگی لذت ببری و ازدواج تعهد و مسئولیت داره و سخته
در حالی که من فکر میکنم همینشه که لذت داره
اونا نظرشون اینه که دخترا با هزار نفر قبل از تو رابطه داشتن و تو رو به عنوان یه آدم ساده میبینن
تو هم باید این وسط تلافی کنی و .......
یا اینکه میگن هر وقت خونه و ماشین خریدی ازدواج کن (که من حساب کردم یعنی در سن 35 تا 40 سالگی حدودا 10 تا 15 سال دیگه )
نمیدونم اون موقع ازدواج به چه دردی میخوره اصلا امکان بچه دار شدن هست اگرم بچه دار شدید حوصله بزرگ کردن بچه هست
من و دختری که قراره با هم ازدواج کنیم چطوری نیاز های عاطفیمون رو توی این ده سال برآورد میکنیم و ....
از نظر من همونطور که پسر خوب هست دختر خوب هم هست پمیدونم بعضی دخترا بامبول بازن اما طرف مقابل من با رفتار و شخصیتش تا حالا خلافشو ثابت کرده
علاقه مندی ها (Bookmarks)