به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    دوست من سلام
    هیچ کس نمیتونه ادعا کنه که هرگز گناهی نکرده.نمیتونه بگه که پاهاش نلغزیده
    من با نوع گناه کاری ندارم.مقوله ای به عنوان "گناه" هست که درصد بسیاری از آدما درگیرش بودن و هستن
    اینکه فک میکنی آب از سرت گذشته یه اخطار واقعا جدیه
    من از خودم میگم.گناه کردم اما خودمو بخشیدم.این قدم اوله.خودتو ببخش.بعد التماس کردنام به خدا شروع شد.از خدا خواستم که ببخشه منو
    این حس خوبو از خودت دریغ نکن.دنیایی داره آشتی با معبود.حرف زدن باهاش.راز دل گفتن.دنیایی داره که ذات یگانه رو همیشه تکیه گاهت بدونی
    مدتی(ولو آزمایشی) دلتو به دریا بزن و توی دنیات بزار فقط خدا باشه.اونقد رنگ میاد به زندگیت.انقد امید روحانی و معنوی میگیری که هم غرورت و هم عزت نفست بالا میره
    بعد این آزمایش روحت تن دادن به هیچ کوچیکی رو نخواهد پذیرفت
    در پناه خدا

  2. 5 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 07 دی 92), میشل (یکشنبه 08 دی 92), تازه نفس گرفته (شنبه 07 دی 92), خانوم مجرد (شنبه 07 دی 92), شیدا. (شنبه 07 دی 92)

  3. #22
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    شیدا میشل امین هانیه مصباح الهدی و...
    از همتون ممنونم
    اگه مشکلات روحیم حل بشه واقعا اوضاعم تغییر میکنه دیگه ازدواج نمیشه تنها بهانه زندگیم
    دوست دارم سالم و شاد زندگی کنم
    ولی در حال حاضر همش میگم زنده باشم که چی؟ چه کاری هست که یه عمر منو راضی نگه داره؟
    اینا از کمالگراییم نشات میگیره
    و ناامیدی محض داره دیونه م میکنه
    رفتم پیش یه خانوم پیری که از رو قران فال میگرفت خودش خیلی مومن بود
    در مورد شرح حال من گفت : هر روزت یه سال میگذره
    و گفت ازدواجت یه گیری داره

    حالا ازدواج به کنار
    من حس میکنم درس رو تا جایی که دوست داشتم خوندم و عمرا دکترا نمیخام بخونم
    کار هم که زیاد دوست ندارم و فقط واسه نیاز مالی میگردم پی کار
    چند روزه با خودم فکر میکنم 40 سالم شه چی میشه؟ اون موقع خواهر برادرها رفتن.. پدر مادرم نباشن(زبونم لال) چیکار کنم؟
    تو این شهر تنها...
    بخدا گریم میگیره
    اون هفته داشتم با مامان میرفتم پیش دکترم.. تو راه واسه اولین بار این فکر اومد تو سرم ... یهو شدم یه زن میانسال که داره تنها تو تهران تو خیابون میره دکتر
    گریه م گرفت تو اتوبوس...
    از تنهایی بیزارم
    میترسم از اینده....
    دوست دارم زودتز از خانواده م بمیرم که تنها نمونم
    الان دارم گریه میکنم از این غصه

  4. 4 کاربر از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 07 دی 92), میشل (یکشنبه 08 دی 92), تازه نفس گرفته (شنبه 07 دی 92), شیدا. (شنبه 07 دی 92)

  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام دوست خوبم
    کلی چیزی تایپ کرده بودم برق رفت پرید!!!!
    میدونم تو جایگاهی نیستم که بخواهم که بخواهم حرفی بزنم که راهت پیدا کنم
    خودم حسابی درگیرم..
    ببین من سه سال از تو بزرگترم سه سال بیش از تو این ضجر تحمل کردم....
    ببین من همه پستها را وقت نکردم بخونم اما از زبون ادمی دارم مینویسم که لحظه لحظه این چیزهایی که نوشتی را حس کرده
    من از سنین خیلی کمتر از تو حس جنسی درک کردم و خیلی پیچیده تر از تو عمل میکردم جای گفتنش نیست که چه کردم چه برسرم امده
    من هم از خانوده خیلی مذهبی هستم حافظ قران بودم و خیلی چیزهای دیگه.....
    خلاصه برات بگم که از عمق دردی که میکشی خبر دارم از لحظه لحظه نا امیدی ات از تحقیر هایی که شدی از حسرتی که کشیدی از انتظار......
    من تو دورانی فکر میکردم من نجس العین شدم که فکر جنسی دارم فکر میکردم نجس هستم
    نمیدونی دچار چه حالتهایی میشدم
    چه قدر اشک ریختم چه گریه هایی کردم.......
    میدونی مشکل اینجاست که اینجا ایران هیچ اموزش جنسی برای بچه وجود نداره ادم با خودش بیگانه بزرگ میشه یاد نمیگیره خودش بشناسه خودش دوست داشته باشه....
    بگذریم اینها درد زندگی ما هست..... به من هم خیلی فشار روحی و جنسی وارد شده و میشه
    مشکل دیگه اینجا است که چه دختر چه پسر موقع ازدوج معیار درستی براش ندارن معیارهاشون هم ظاهری....
    و این بیشتر باعث تنها موندن ماها شده
    اوههههه من اینقدر با ادمهای مختلف به قصد ازدواج اشنا شدم که حد نداشته همه اش هم همون اول به خاطر مسایل ظاهری به هم خورد...
    یک دوران خیلی ضجر کشیدم اما الان دارم میپذیرم
    از قیافه ام ناراحت بودم یادم یکبار یک اقایی بهم گفت ظاهرت چندش !!!! تا مدتها درگیر بودم......
    یک روز یک مطلبی درمورد لیزی زشت ترین دختر دنیا خوندم تو فیس بوک باهاش دوست شدم چه اعتماد به نفسی داشت فوق العاده.....
    اما قیافه اش واقعا تو نگاه اول وحشتناک بود
    بعد ا دیدن لیزی اعتماد به نفسش خجالت کشیدم که حس خوبی به خودم ندارم از ان به بعد خودم زیبا دیدم
    لیزی کتابی هم نوشته تحت عنوان اینکه چه قدر خودش دوست داره و زیبا میبینه و تو مراکز موفقیت تدریس میکنه لیزی 27 سالش اگه لینکش پیدا کنم برات میفرستم
    چند وقت پیش عکس لیزی را با نامزدش یا دوست پسرش دیدم (مال فرهنگ ما نیست ایشون)
    واقعا جا خوردم .....
    لیزی 27 کیلو وزن داره و مریضی نادری که فقط 2 نفر تو دنیا دارن (مونده بودم پسر با چه حسی ان بغل کرده؟؟؟؟؟)
    ولی از ما خیلی موفق تر عمل کرده ....... لیزی پر از حس زندگی بود
    هر چند شاید لیزی تو ایران بود له میشد.....(شوخی بود)
    عزیزم نمیخواهم قبح هیچ گناهی بریزم گناه بد قبول دارم
    حق الناس از همه بدتر ... خدا را شکر حق الناس نکردی
    من فکر میکنم این وسواس و حس بدی که داری و ضربه ای که داری به خودت میزنی از ان گناهت خیلی بدتر تو داری خودت له میکنی برای یک بار سکس
    زنا گناه داره قبول دارم
    اما خودت بپذیر دوست داشته باش
    شرایط روحی خوبی نبودی تو فشار جنسی عاطفی بودی یک اشتباهی کردی همین.... به خدا همین حالت خوش نبوده همین
    نمیدونم حدیث میگه الغیبت الشد من الزنا
    وجدانا به خاطر غیبت ها و تهمتها و دل هایی که میشکونیم اینقدر تنمون میلرزه؟؟؟؟؟
    با ان اقاهم که رابطه تون حلال بوده یک مدت خوش بدین به خوبی ها و خوشی هاش فکر کن .... این تصمیم خودت بوده ... خودت سرزنش نکن همیننننننننننننن
    این حالت تو و حرفات واقعا بوی وسواس داره
    یک کم شرایط جامعه را ببین هم سنهای خودمون ببین
    یک توصیه خوبی دارم این که به دکتر روان شناس سکسوتراپ مراجعه کن حتما گراییش همین باشه مطمین باش ارام میشی و ریشه هیجاناتت بررسی میکنه
    پیدا کردنش ووقت گرفتنش یک کم سخت ادم مطمین پیدا کن
    مطمینا پیش دکتر خوب بری راضی ات میکنه گذشته ادم به خودش مربوط (تو زمان مجردی) نه به همسر نداشته اش
    تو باید یاد بگیری با یک خواستگار چه جوری صحبت کنی (من هم بلد نیستم) مسایل و اشتباهات تو به خودت مربوط تو که خدای نکرده زن هرزه نبودی که .....
    میدونم تو این انجمن اکثرا با این فکر من مخالفن و جبهه میگیرن ...
    اما عاقلانه نیست که به خاطر یک اشتباه ادم تمام اینده و .... بخواهد تباه کنه و یک راز هر جایی فاش کنه
    خیانت به همسر وقتی که تو در دوران محرمیت و ازدواج اشتباهی بکنی نه در دوران مجردی
    تو را خدا اشتباهی باز برداشت نکنید من با فعل حرام با بی بند باری با بی حجابی با تعدد روابط کاملا مخالفم
    اما برای هر انسانی وابسته به شرایطش وابسته به سنش پیش میاد که یک جاهایی از چراغ قرمزهاش رد بشه و این کاملا طبلیعی
    والا این پسرهایی که من میبینم چه حلال و چه حرام .......
    یک کتابی میخوندم در مورد اینکه چه جوری خودمون دوست داشته باشیم
    ببخشید زیاد حرف زدم
    حال خودم هم امروز چندان جالب نیست
    من هم گاهی شدیدا افسرده میشم
    با خدا امام حسین .... درگیر میشم
    یک مدت هم حسابی سر حالم

  6. 3 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (شنبه 07 دی 92), شیدا. (شنبه 07 دی 92)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 تیر 97 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1392-5-06
    محل سکونت
    زیر اسمان خدا
    نوشته ها
    203
    امتیاز
    5,485
    سطح
    47
    Points: 5,485, Level: 47
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 294 در 130 پست

    Rep Power
    33
    Array

    New 07

    عزیز دلم

    دوستم

    چرا فکر میکنی‌ خدا بدجنسه؟چرا فکر میکنی‌ خدا اونقدر لذت میبره از عذاب دادن ما که بخواد تو رو اینجوری سر در گم رها کنه؟


    شما که قتل نکردی عزیزم، قتل عمد تنها گناهی هست که بخشیده نمی‌شه .بچه بودی توی خانواده مذهبی‌ بزرگ شدی و نمیدونستی خود ارضایی چیه و دوستت گولت زده... بعدم فامیلتون از همین موضوع سؤ استفاده کرده و باز هم نمیدونستی...چند سال بعد به خاطر تنهائی به خاطره اینکه نیاز به یه همدم داشتی تا حرفای نگفتتو بهش بزنی‌ دوباره یه مردی پیدا می‌شه که میاد توی زندگیت و خوب یا بد تموم می‌شه میره پی‌ کارش...تو تنها میشی‌ حرفت توی دلت سنگینی‌ می‌کنه... توی این زمونه هم نامرد زیاده یکیش به پست شما می‌خوره و ازت سؤ استفاده می‌کنه.
    نمیخواد برای ما توضیح بدی ،ما که کاره‌ای نیستیم خدا باید بدونه که خودش می‌دونه و دیده که تو دختر هوس بازی نبودی،تو کثیف و هرزه نبودی،تو فقط صاف و ساده بودی توی دلت باور نمی‌کردی که یه آدم بتونه انقدر نامرد باشه و یه دختر رو به بهونهٔ ازدواج ۱ سال دنبال خودش بکشونه،ولی‌ همه رو مثل خودت نبین بعضی‌ها برای این که به خواستشون برسن هر کاری می‌کنن که فقط لذت ببرن.

    حالا‌ام ازت می‌خوام که خودتو بیشتر از این اذیت نکنی‌ و مطمئن باشی‌ برای هر کس تو این دنیا،زیر این آسمون یه نیمه‌ای هست ، نیمه یه گمشده یه توام یه روزی میاد که انتظارشو نداری. اون روز دیگه نه این چیزا مهمه و نه اشتباهاتی که هر کسی‌ مرتکب می‌شه.

    اینم بدون که تا وقتی‌ که خودت رو نبخشی بزرگ‌ترین ظلم رو در حق خودت کردی ،اگه قرار بود اشتباه نکنیم که الان اون بالا قاطیه فرشته‌ها بودیم نه اینجا،اومدیم اینجا که اشتباه کنیم و یاد بگیریم .

    موفق باشی‌.

    - - - Updated - - -

    من تو دورانی فکر میکردم من نجس العین شدم که فکر جنسی دارم فکر میکردم نجس هستم
    نمیدونی دچار چه حالتهایی میشدم
    چه قدر اشک ریختم چه گریه هایی کردم.......
    میدونی مشکل اینجاست که اینجا ایران هیچ اموزش جنسی برای بچه وجود نداره ادم با خودش بیگانه بزرگ میشه یاد نمیگیره خودش بشناسه خودش دوست داشته باشه....
    بگذریم اینها درد زندگی ما هست.....
    با حرفتون کاملا موافقم . از بچگی‌ به ما گفتن راجع اینجور چیزا نباید حرف زد و حرف زدن راجع بهش یه‌جور تابو شکنی حساب میشد و می‌شه. ولی‌ باید کم کم قبول کنیم اگه کسی‌ یه بار گول خورد اگه اشتباه کرد نجس نیست، هرزه نیست،حقش نیست که از داشتن آینده و خانواده محروم بشه،

    مشکل ما اینه که فقط از خدا ترسوندنمون فقط عذاب دادنش رو گفتن ولی‌ بخشنده بودنش،ستار العیوب بودنش،مهربونی بی‌ حد و اندازشو نگفتن... این خدا همونیه که گفت من عادلم ،اگه قرار باشه شما رو مجازاتم کنه با عدالتش مجازات می‌کنه،تنهائی هاتو هم می‌بینه ،بی‌ اطلاعی هاتو هم می‌بینه،گول خوردنتو هم می‌بینه،سادگیتو هم می‌بینه...

    عزیزم هر وقت دلت گرفت بیا اینجا حرف بزن تا سبک بشی
    با هیچکس بر سر باورش نمى جنگم؛

    خداى هر کس همان است که؛

    درون او با وی سخن مى گوید ...

  8. 4 کاربر از پست مفید yektaye tanha تشکرکرده اند .

    واحد (شنبه 07 دی 92), میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (شنبه 07 دی 92), شیدا. (شنبه 07 دی 92)

  9. #25
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    دختر تنها خیلی خیلی ازت ممنونم وقت گذاشتی واسم نوشتی
    مرسی مرسی مرسی
    چقد خوشحالم که تو محیط مجازی هم که شده ولی ادم دوستای خوبی مثل شماها داره
    از همتون ممنونم

    - - - Updated - - -

    خانوم یکتا تنها جان
    از شمام خیلی خیلی ممنونم حرفای شماها ارومم میکنه
    امیدوارم یه روز خودم یاد بگیرم نیازی به تایید دیگران نداشته باشم و خودم بتونم خودمو اروم کنم

  10. کاربر روبرو از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده است .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    هر وقت خیلی نا امید میشوم یا اعتماد به نفسم پایین میاید یاد لیزی می افتم عکساشو میبینم و خجالت میکشم ار اینکه اینقدر غر میزنم البته خدا میبینه و میفهمه .... لینکش و مطلب سایت گپی میکنم ان دوستمون که امروز نوشته بود 32 سالش و داره از بین میره هم بخونه
    نمیخواهم شعار بدهم من هم حالم خوش نباشه از این بدترم اما از ما بدتر هم هست کاش تو مغزمون بمونه
    زشت ترین دختر دنیا کیست؟

    زشت ترین ولی موفق​ترین دختر دنیا +عکس - Bartarinha.IR | برترین ها


    قکرش را بکن! بیماری نادری در جهان باشد که فقط تو و ۲نفر دیگر به آن مبتلا باشید. فکرش را بکن این بیماری، تو را از یک آدم معمولی تبدیل کند به زشت‌ ترین دختر جهان فکرش را بکن! بیماری نادری در جهان باشد که فقط تو و ۲نفر دیگر به آن مبتلا باشید. فکرش را بکن این بیماری، تو را از یک آدم معمولی تبدیل کند به زشت‌ترین دختر جهان و باز هم فکرش را بکن که در جهانی زندگی کنی که وقتی فیلمی ۸ ثانیه‌ای از تو، روی شبکه‌های مجازی قرار می‌گیرد، عده زیادی از کسانی که فیلم را دیده‌اند، به جای همدردی و دلگرمی‌ دادن،شیوه‌های نادرست را در پیش بگیرند، اما با وجود این تو بتوانی بر همه مشکلات غلبه کنی و به یک «الگو» و یک «نمونه» بدل شوی.
    ۳ سالگی
    ۳ ساله بود که پدر او را به پارک مرکز شهر برد. چند نفر او را با دست نشان دادند. چند نفر با دیدن او روی‌شان را برگرداندند. وقتی پدر او را سوار تاب کرد، چند بچه که سوار تاب بودند، با دیدن او گریه کردند و از تاب پایین آمدند. پسری که توپش نزدیک پای او افتاده بود جلو آمد اما وقتی نزدیکش رسید، فرار کرد و توپش را همان‌جا گذاشت.
    ۶ سالگی
    ۶ ساله بود که معلم دستش را گرفت و او را روی صندلی نشاند و به همه معرفی کرد و گفت که دچار یک بیماری است و بدنش نمی‌تواند چربی را جذب کند ولی به تمام تست‌های مدرسه جواب داده و دختر خیلی باهوشی است و می‌تواند دوست خوبی برای تمام آنها باشد. بچه‌های کلاس، خودشان را جمع کردند. دختری که کنار او نشسته بود، کیفش را برداشت و ۲ نیمکت عقب‌تر نشست. معلم‌ها در برخورد اول، از دیدنش جا می‌خوردند، توی حیاط مدرسه همیشه تنها بود و موقع برگشتن از مدرسه، مردم او را به هم نشان می‌دادند.
    ۱۸ سالگی
    ۱۸ ساله که شد به دانشگاه رفت. باز همان تمسخرها و تنهایی‌ها. بچه‌های دانشکده، کنار دیوار صف می‌کشیدند واو را مورد تمسخر قرار می‌دادند. تا همین الان هم انگار این قصه قرار نیست تمام شود.
    لیزی والاسکوئز دختر ۲۳ ساله اهل ایالات‌متحده است. دختری که از وقتی راه رفتن را یاد گرفت، فهمید دیگران مسخره‌اش می‌کنند. از همان سال‌های اول زندگی‌اش فهمید باید فرق عمده‌ای با دیگران داشته باشد و بزرگ‌تر که شد دلیل این همه رفتار غیرعادی را فهمید. او زشت بود، نه یک ذره! او بی‌اندازه زشت بود.
    کم‌کم یاد گرفت بی‌تفاوت باشد. بعد از آنکه در سایت‌های مجازی تصویر او را مسخره کردند و برایش کامنت‌های آزاردهنده گذاشتند، به خودش گفت: «طبیعی است ناراحت بشوم چون انسانم، فقط باید یاد بگیرم چطور نسبت به تمسخر دیگران، بی‌تفاوت باشم.»
    والاسکوئز گرفتار بیماری مرموزی است که تنها ۲ نفر دیگر در جهان به آن گرفتارند. این بیماری باعث شده بدن این دختر هرگز چربی ذخیره نکرده، عضله‌ای نسازد و وزنی اضافه نکند. جز اینها یک چشم او نابینا و چشم دیگرش کم‌بیناست در حالی که قرار است سال‌های سال با این بیماری زندگی کند و زنده بماند.
    او با وجود تمام مراقبت‌های پزشکی فقط ۲۶ کیلو گرم وزن دارد و باوجود مصرف ۶ وعده غذایی در روز و استفاده از ویتامین و قرص آهن یک ذره چربی هم در بدنش وجود ندارد. شاید خیلی وقت‌ها، فکر خلاصی از این بیماری، والاسکوئز را به سمت خودکشی برده باشد، شاید بارها و بارها به زمین و زمان بد گفته، گریه کرده، داد زده و از خدا خواسته یک جایی راحتش کند. شاید اگر در عصر تکنولوژی به دنیا نیامده بود، آدم‌های کمتری از زشتی‌اش خبردار می‌شدند و بازخوردهای کمتری می‌گرفت؛ اما دنیا عوض شده و هر ثانیه آدم‌های زیادی با فشار یک دکمه از کنار تصویر او رد می‌شوند و با جمله‌های ریز و درشت‌شان، روحیه‌اش را خراب می‌کنند. اما والاسکوئز نمی‌خواست تسلیم شود. درست از یک جایی به بعد به این نتیجه رسیده که او هم حق زندگی دارد و حالا که نمی‌تواند تقدیرش را تغییر دهد، باید نگاه مردم را عوض کند.
    تصمیم گرفت با تمام توانایی‌هایی که دارد، زنده بماند و زندگی کند. او روش مقابله را پیدا کرد: «من یک انسانم و اگرچه این مسائل به من صدمه می‌زند اما سعی می‌کنم نسبت به این امور بی‌تفاوت باشم.» به‌رغم تمام حرف‌هایی که می‌شنید، تمام برخوردهایی که او را آزرده می‌کرد، رفتار کسانی که در کوچه و خیابان و فضاهای مجازی مسخره‌اش می‌کردند و با وجود آینده تاریکی که پیش رویش می‌دید، از یک جایی به بعد تصمیم گرفت ۴هدف را در زندگی‌اش دنبال کند:
    اول اینکه خود را به عنوان یک سخنران توانمند در تشویق دیگران به پیشرفت و زندگی معرفی کند. دوم، تحصیلات عالی داشته باشد. سوم اینکه کتاب بنویسد و دست‌آخر هم برای خودش زندگی تشکیل بدهد و شغل مناسبی داشته باشد.
    هرقدر بیشتر در کارش موفق شد، تصویرهای بیشتری از او روی شبکه‌های مجازی قرار گرفت و با عکس‌العمل‌های بدتری روبه‌رو شد. عبارت‌هایی مثل این جمله‌ها که: اگر من جای تو بودم یک ماسک وحشتنــــــاک می‌خریدم تا مردم کمتر بترسند یا چند می‌گیری توی خواب من نیای؟ یا تو قبلا بازیگر سـینمای ترسناک نبودی؟
    ولی مگر نمی‌خواست زندگی کند؟ خودش می‌گوید ۲ عامل در قدرت گرفتنش نقش داشتند. یکی اینکه خانواده‌اش هیچ وقت تنهایش نگذاشته‌اند. پدر و مادرش هرگز به او به چشم یک دختر زشت نگاه نکرده‌اند و هیچ فرقی میان او و بچه‌های دیگرشان نگذاشتند. والاسکوئز یک خواهر و برادر دارد که قد و وزن طبیعی دارند و خیلی وقت‌ها که برای انجام کارهایشان تردید دارند سراغش می‌آیند تا با او مشورت کنند. زندگی در چنین خانواده‌ای، اعتمادبه‌نفس این دختر را آنقدر بالا برده که احساس می‌کند هیچ کاری غیرممکن نیست.
    دومین عامل روزی بود که فهمید خیلی وقت‌ها هدف از نوشتن یک کتاب، پیدا کردن جمله شاهکاری است که در میان نوشته‌هایش گم شده و او کم‌کم یاد گرفت چطور این جمله‌ها را شکار کند و در کتاب دیگری جمع‌آوری کند و در زندگی‌اش به کار بگیرد. کتاب اولش منتشر و با استقبال خوبی هم روبه‌رو شده و الان هم روی جلد دوم کتابش کار می‌کند. والاسکوئز در این کتاب‌ها، جملات مثبت و عبارت‌های ماندگار بزرگان را جمع‌آوری کرده، چون به گفته خودش همین جملات زندگی‌اش را ساخته و به او چگونه نگاه کردن به زندگی را یاد داده است؛ مثل جمله‌ای که به او آموخته باید برای جبران زشتی‌اش، به زیبایی درون خود بپردازد. هر چه در انتخاب راه زندگی‌اش محکم‌تر قدم برداشت، بیشتر معتقد شد که زیبایی یکی از فاکتورهای زندگی است، همان‌طور که تحصیلات یا ثروت هم تمام زندگی نیست. به دلیل همین از زشتی به عنوان ابزاری برای شناخته شدن استفاده و تلاش کرد تا از همین عامل به‌عنوان ابزاری برای پیشرفت استفاده کند، این نکته را خیلی زود یعنی در اوج سال‌های جوانی‌اش فهمید.
    هنوز هم آدم‌های زیادی او را مسخره می‌کنند. خودش می‌گوید: «دلم می‌خواهد به مردمی که مسخره‌ام می‌کنند بگویم دست از مسخره کردن من بردارند وآموختن را شروع کنند. زیرا زندگی پر از حرف‌های نگفته است.» او امیدوار است روزی در جایی، درمان بیماری‌اش پیدا شود. به نظرش معجزه‌ای که برای او می‌تواند اتفاق بیفتد، کشف داروی این بیماری است اما نمی‌خواهد فقط به انتظار آن روز بنشیند. بلکه می‌خواهد تلاش کند و به تمام هدف‌هایش برسد. با این حال قرار نیست این دختر ۲۳ساله فقط همین‌قدر زشت باشد تا بالاخره همه به دیدنش عادت کنند. این بیماری پیشرفت می‌کند و چهره این دختر، روز به روز زشت‌تر خواهد شد. با این وجود هرچه می‌گذرد، بیشتر معتقد می‌شود که به بیماری‌اش، باید به چشم یک موهبت نگاه کند. همیشه در مصاحبه‌ها و کارگاه‌های آموزشی‌اش می‌گوید: «به جای نشستن و پاسخ به ترحم دیگران به این نتیجه رسیدم که کاری کنم مشکلات را کنار بگذارم و به موفقیت فکر کنم و از دیگران بیاموزم و به دیگران یاد بدهم. »
    زشتی باعث پیشرفتم شد
    این دختردر ۲۳ سالگی، به جای آنکه رو‌به‌روی دیوارهایی که جلویش قد علم کرده‌اند، بایستد و با ناامیدی از زمین و زمان بنالد و دنبال مقصر بگردد، توانسته در مدت زمان ۷سال، بیشتر از ۲۰۰ کارگاه آموزشی برپا کند. این کارگاه‌ها آنقدر کاربردی‌اند که آدم‌های زیادی جذب آن شده‌اند و هرکدام از آنها که از کارگاه بیرون می‌روند به یک بلندگوی تبلیغاتی تبدیل می‌شوند و دیگران را برای رفتن به این کارگاه‌ها تشویق می‌کنند. او از طریق این کارگاه‌ها، با خانواده‌های زیادی در ارتباط است. به آنها یاد می‌دهد چطور مشکلات‌شان را برای دیگران، تعریف کنند و راه‌حل‌های دیگران را بشنوند و فقط بخواهند تغییر کنند و از آنچه هست فاصله بگیرند. والاسکوئز در حال حاضر، یک پست کارشناسی ارشد در رشته ارتباطات دانشگاه تگزاس دارد. گذشته از این، او در یک انجمن خیریه کار کرده و برای بچه‌های بی‌سرپرست، لباس و مواد غذایی تهیه می‌کند.

  12. 2 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92)

  13. #27
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دختر تنهای عزیز،

    گفتید که از نظر ظاهری در شرایط نرمالی هستید و فقط جای جوش زیاد روی صورتتون هست.
    فکر نمی کنم درست باشه با این شرایط روحی که دارید پی گیر زندگی لیزی و ... باشید. شرایط اون با شما خیلی متفاوته.
    بیماری اون هم خیلی خاصه. در کنار اینها اضافه کنید مسائلی که رسانه ها به این جور موارد اضافه می کنند.

    دنبال کردن داستان زندگی این دختر فکر می کنم بیشتر غمگین و افسرده ات می کنه.
    شما با ایشون خیلی فاصله داری از نظر مشکلی که مطرح کردید. یک دختر معمولی با کمی جای جوش، چی کار داری به زشت ترین دختر دنیا !!
    یکبار خوندی و اطلاعات گرفتی و دیدی که آدمها تو دنیا چه مشکلاتی دارند کافیه. اما این که دائم پی گیر باشی و بشه دغدغه ذهنی ات و ناخودآگاه خودت را با اونها مقایسه کنی و همردیف اونها بدونی بیشتر اذیتت می کنه.

    خیلی خودت را باختی و اعتماد به نفست را از دست دادی. خودت را در گروه دختران زشت گذاشتی که حالا باید دنبال موفقیت شخصی و ... باشند.

    صبح که این مطلب را نوشته بودی کنجکاو شدم و دنبال مطالبی از این دختر گشتم. همزمان با سرچ رسیدم به مطالبی در مورد این که زیبایی چقدر در یافتن شریک و همراه موثره.
    گاهی سوالاتی در تالارهای گفتگو بود و گاهی نمیچه مقاله ای ... در اکثر موارد چیزی که مطرح شده بود این بود که شخصیت، شادابی، تیزهوشی و ... دختران می تونه جذابیت بیشتری به اونها بده و یک دختر معمولی با شخصت خوب، برای یک پسر جذاب تر از دختر زیبای افسرده است. صحبت ها تخصصی نبود. مثل همین جا، گفتگوی افراد معمولی جامعه.

    ببین خانم مجرد به چه نکته ای توی حرفهاش اشاره کرد. گفت وقتی افسرده شدم، اون آقا از من سرد شد و رابطه را کم کرد.
    شاید دلیل افسردگی دختر مجرد همون آقا بود و رابطه پنهانی و اضطراب و انتظار برای ازدواج و .... به هر حال هر دلیلی که داشت،
    اما افسردگی و بی انرژی بودن هست که دیگران را از ما دور می کنه.

    مطالبی که امروز در مورد کودکیت نوشتی برای من عجیب بود. نه این که شما مورد عجیبی باشی. من نه تخصص دارم و نه در این زمینه کار کردم.
    چیزایی که می دونم در حد معمول جامعه است و تجربه فردی. هیچ کس هم موارد به این خصوصی را برای دوستش نمی گه. شاید دوستان و اطرافیان من هم تجربه های زیاد این چنینی داشته باشند.
    اما به طور کلی می خواستم بگم این همه فشار که می گی در کودکی داشتی و تجربه درگیری با نیاز جنسی، بهتر هست با یک روانکاو ریشه های این مشکلات را درمان کنی.

    قطع شدن رابطه ات با اون آقا پایان ماجرا نباشه. نقطه شروعی باشه برای یک زندگی شاد و سالم.
    تصمیم هایی هم که گفتی مبنی به رسیدن به خودت و کمی آرایش و لباس خاص تر پوشیدن و ... هم عالیه.

    روانکاوها هم دیر وقت می دن و هم جلساتشون گرون تر هست. اما به نظرم بد نیست با کمک یک روانشناس یا مشاور خوب، در مورد مراجعه به روانکاو تصمیم بگیرید.
    ببخشید اگر صحبتی کردم که ممکنه ناراحت بشید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : شنبه 07 دی 92 در ساعت 20:02

  14. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92)

  15. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,284
    سطح
    28
    Points: 2,284, Level: 28
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 91 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز .من اگر جای تو بودم اینقدر به ازدواج فکر نمیکردم.الان مشکل تو ازدواج نیست.باور کن اگر ازدواج کنی با این آسیب های که تو گذشته دیدی مشکلاتت هزار برابر میشه .طوری که به هر چی ادم مجرد حسادت میکنی.متاسفانه ما تو جامعه ای زندگی میکنیم که دختران ما در یک بیخبری مطلق از مسایل جنسی بزرگ میشن و تغییراتی که تو بدنشون اتفاق میفته همراه با ترس اونو تجربه میکنن که همه ی این ها میشه آسیب و درد و رنج ..به جای اینکه خودتو با القاب زشت خطاب کنی و برای خودت قصه بخوری.اول بشین فکر کن ریشه یابی کن که چرا تو سن کم تن به رابطه جنسی دادی ؟چه مشکلاتی تو خانواده داشتی .چه دلیل و علتی داشته ؟سعی کن به خود شناسی برسی.کتب روانشناسی بخون که حالتو بهتر کنه.بهت بگم انسان ها با اشتباه هاشونه که بزرگ میشن و رشد میکنن .اگه تو هیچ اشتباهی نکنی پس هیچ تجربه ای هم به دست نمیاری.روی دوست داشتن خودت فکر کن .از تنهایی هم نترس .به جای اینکه دور و برت با مرد میخوای پر کنی .با دوستای دختر خوب وقتتو پر کن .نترس تنها نمیمونی .خواهر و برادر داری .فامیل داری .دوست داری..به این چیزا فکر کن

  16. 2 کاربر از پست مفید خانوم تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92)

  17. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    دختر تنهای عزیز،

    گفتید که از نظر ظاهری در شرایط نرمالی هستید و فقط جای جوش زیاد روی صورتتون هست.
    فکر نمی کنم درست باشه با این شرایط روحی که دارید پی گیر زندگی لیزی و ... باشید. شرایط اون با شما خیلی متفاوته.
    بیماری اون هم خیلی خاصه. در کنار اینها اضافه کنید مسائلی که رسانه ها به این جور موارد اضافه می کنند.

    به هر حال دنبال کردن داستان زندگی این دختر فکر می کنم شما را بیشتر غمگین و افسرده می کنه.
    شما با ایشون خیلی فاصله داری از نظر مشکلی که مطرح کردید. یک دختر معمولی با کمی جای جوش!!

    خیلی خودت را باختی و اعتماد به نفست را از دست دادی. خودت را در گروه دختران زشت گذاشتی که حالا باید دنبال موفقیت شخصی و ... باشند.
    صبح که این مطلب را نوشته بودی کنجکاو شدم و دنبال مطالبی از این دختر گشتم. همزمان با سرچ رسیدم به مطالبی در مورد این که زیبایی چقدر در یافتن شریک و همراه موثره.
    گاهی سوالاتی در تالارهای گفتگو بود و گاهی نمیچه مقاله ای ... در اکثر موارد چیزی که مطرح شده بود این بود که شخصیت، شادابی، تیزهوشی و ... دختران می تونه جذابیت بیشتری به اونها بده و گاهی یک دختر معمولی برای یک پسر جذاب تر از دختر زیبای افسرده است. صحبت ها تخصصی نبود. مثل همین جا، گفتگوی افراد معمولی جامعه.

    ببین خانم مجرد به چه نکته ای توی حرفهاش اشاره کرد. گفت وقتی افسرده شدم، اون آقا از من سرد شد و رابطه را کم کرد.
    شاید دلیل افسردگی دختر مجرد همون آقا بود و رابطه پنهانی و اضطراب و انتظار برای ازدواج و .... به هر حال هر دلیلی که داشت،
    اما افسردگی و بی انرژی بودن هست که دیگران را از ما دور می کنه.

    البته اینها توصیه هایی هست در حد همین حرفهایی که توی تالار با هم زدیم و غیر کارشناسی.
    مطالبی که امروز در مورد کودکیت نوشتی برای من عجیب بود. نه این که شما مورد عجیبی باشی. من نه تخصص دارم و نه در این زمینه کار کردم.
    چیزایی که می دونم در حد معمول جامعه است و تجربه فردی. هیچ کس هم موارد به این خصوصی را برای دوستش نمی گه. شاید دوستان و اطرافیان من هم تجربه های زیاد این چنینی داشته باشند.
    اما به طور کلی می خواستم بگم این همه فشار که می گی در کودکی داشتی و تجربه درگیری با نیاز جنسی، بهتر هست با یک روانکاو ریشه های این مشکلات را درمان کنی.

    قطع شدن رابطه ات با اون آقا پایان ماجرا نباشه. نقطه شروعی باشه برای یک زندگی شاد و سالم.
    البته تصمیم هایی هم که گفتی مبنی به رسیدن به خودت و کمی آرایش و لباس خاص تر پوشیدن و ... هم عالیه.

    روانکاوها هم دیر وقت می دن و هم جلساتشون گرون تر هست. اما به نظرم بد نیست با کمک یک روانشناس یا مشاور خوب، در مورد مراجعه به روانکاو تصمیم بگیرید.
    ببخشید اگر صحبتی کردم که ممکنه ناراحت بشید.
    شیدای عزیز ممنونم از توجه و ریز بینی و ظرافتی که داری...
    فکر کنم نتونستم منظورم خوب بگم....
    این تو جامعه ما یک حقیقت نمیگم صد در صد صدق میکنه اما هست
    دختر زیبا بیشتر خواستکار داره و زودتر ازدواج میکنه .... به موارد استشنایی و... کار ندارم
    میدونی دورانی تو زندگی ام خیلی اشنایی اینترنتی برای ازدواج داشتم (نمیگم گار خوبی کردم) اما همه اش همون اول بهم میخورد یک اقایی هم مستقیم بهم گفت خیلی چندشی ...
    خودم هم که خوایتگاری نداشتم و ندارم .....
    خوب یک دختر چه حسی میتونه به خودش داشته باشه؟؟؟
    فکر میکنه زشت چندش و.....
    این عدم اعتماد به نفس به خاطر داشتن ظاهر معمولی تو این سنین تو دخترهای مجرد مثل من خیلی زیاد و شایع
    من خودم مثل لیزی نمیبینم لیزی برام یم الگو اعتماد به نفس شد
    لیزی تو کتاب هاش خودش را زیبا میبینه من تو فیس بوک هم پستها و عکس های لیزی را مرتب میبینم.....
    وقتی اولین بار تو فیس بوک دیدمش از خودم خحالت کشیدم که چرا نمیتونم خودم دوست داشته باشم ؟ چرا همه چیز تقصیر ظاهرم میاندازم ؟؟؟
    اگه من خودم زیبا ببینم واقعا دیگران منو زیبا نمی بینند؟؟؟؟ ایا اگه نتونم ازدواج کنم دنیا تموم؟؟؟ (وقتی حالم خوش اینها را میگم ها)
    برای جذب جنس محالف چه قدر ریبایی موثر؟ ؟؟؟ اگه خیلی جذابیت ظاهری نداشته باشی حتما باید درونت بگردی جذابیت دیگه ای پیدا کنی؟؟؟ ان جذابیت و توانایی چیه؟؟؟
    در مورد خودم پیداش نکردم هنوز....
    لیزی چه قدر قشنگ از دردش استفاده کرد برای پیشرفت و کمک به دیگران تو چی کار میتونی بکنی؟؟؟؟
    من خودم به زشتی لیزی نمیبینم اصلا بحث این نیست
    من میگم از این دیگه زشت تر وجود نداره .... به خودم میگم خحالت بکش غر نرن تو فوق العاده ای ... به حرفهای دیگران گوش نده .......
    من اصلا خودم نباختم اتفاقا یک انرژی خاصی گرفتم .... کلی شاد میشوم و اعتماد به نفس میگیرم
    نمیدونم شاید دوستان دیگه هم برداشت های متفاوت داشته باشند از این قضیه
    من قصد ناراحت کردن دیگران نداشتم از همین جا عذر خواهی میکنم اگه برداشت بدی کردید
    در مورد مسایل خاص خودم هم شاید به قول شما کار خوبی نکرئم اینجا گفتم فقط یک جس همدردی بود همین
    من پیش چند تا دکتر روان شناس و سکسوتراپ رفتم و تمام اینها برام حل شده ............برای همین به خانم مجرد هم کفتم که بره
    خودم هم خیلی تو این زمینه ها تحقیقات کردم خیلی زیاد...... کلا موضوع برای من حل شده و .....
    ممنونم شیدای عزیزم

  18. 3 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92), شیدا. (شنبه 07 دی 92)

  19. #30
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    من از شما متشکرم دختر تنها،
    اینجا و تو این تالار چیزهایی یاد گرفتم که توی همه عمرم بهش برنخورده بودم و شاید هیچ وقت نمی فهمیدم و یاد نمی گرفتم.
    حالا بهتر اطرافیانم را می بینم و درک می کنم. هر کدوم ممکنه یکی از همین مشکلات و ناگفته ها را در دلشون داشته باشند.
    ناگفته هایی که اگر اینجا ندیده بودم اصلا خبر نداشتم. شاید باورت نشه، ولی من فکر نمی کردم خودارضایی یک عمل معمولی و رایج بین دخترها باشه.

    نه این که من هیچ مشکلی نداشته باشم. اما مشکلات من از این دست نبود. بالاخره هر کس مشکلات خاص خودش را داره.
    این تالار باعث شد تا با دنیای بزرگتری روبرو بشم و آدمها را بهتر بشناسم.

    مسلما زیبایی یکی از چند فاکتور اول آقایون در انتخاب هست.
    اما همه ما زنهای متوسط یا کمتر از متوسط زیادی را دیدیم که ازدواج کردند و خوشبختند.

    با لیزر و ... نمی تونی روی جای جوشها کار کنی؟
    الان سوختگی های صورت و ... را با لیزر درمان می کنند. حتما برای جای جوش هم امکاناتی هست.

    این که گفتید قصد دارید کمی آرایش کنید هم به نظرم خوب باشه.
    ولی برای برداشتن چادر باید با دقت بیشتری عمل کنی. با توجه به این که خانواده خیلی مذهبی داری، حتما اقوام و آشنایان همینطور هستند و در فضایی که همه خیلی مذهبی هستند یک دفعه در سی سالگی چادر را برداشتن شاید خیلی راحت نباشه و برات مشکلات دیگه ای ایجاد کنه.
    من خانمهای زیادی دیدم که با چادر خیلی خوشگل و متناسب تیپ می زنند و کاملا هم آراسته و جذاب به نظر می رسند.

    یک کم از پیله دختر تنها بیا بیرون، همه چی درست می شه.
    از کوچکترین قدمها را جدی بگیر.
    چرا دختر تنها؟ چرا یه اسم بهتر نذاشتی؟ سر هر چیزی که می ری حتی یک اسم اینترنتی و مجازی، همیشه مثبت باش
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  20. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    میشل (یکشنبه 08 دی 92), خانوم مجرد (یکشنبه 08 دی 92)


 
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه بلایی سرم اومده؟توروخدا کمکم کنید
    توسط زی زی گولو در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 14 شهریور 94, 19:21
  2. نمیدونم همسرم دروغ میگه یا من خیلی شکاکم!!!
    توسط پشیمانی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 28 آبان 93, 09:07
  3. بلوغ برادر کوچیکم و مشکلی که برام ایجاد کرده
    توسط sara.teh در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: دوشنبه 29 فروردین 90, 10:05
  4. نمیدونم حرفای شوهرمو باور کنم یانه؟تورو خدا کمک کنید
    توسط شاپرک جون در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: دوشنبه 23 اسفند 89, 17:35
  5. نامزدم بهم دروغ گفت حالا من دلگیرم
    توسط sokooteman در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 اسفند 88, 06:06

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.