خب منکه کارشناس نیستم اگه واقعا بجرات حرف زدین و تمام راهها رو رفتین که من دیگه آخه چی بگم راه دیگه ای بذهنم نمیرسه.
من بودم یکاری میکردم حس کنه داره منو از دست میده تا یکم بیشتر قدرمو بدونه.
اما این پیشنهاد خطرناکه آدم باید از عشق شوهرش مطمعن باشه. میدون خالی کردن و قهر کردن همیشه جواب نمیده. اینجا هم زیاد دیدم که مشاورا میگن زن نباید از خونه بره و اما نمیدونم قهر تو خونه در بعضی شرایط مورد قبول هست یا نه.
تازه ممکنه شما با قهر کردنتون بیشتر اونو دور کنین از خودتون و بیشتر برن سمت مادرشون بدتر شه.
اما یراه دیگه هم هست فقط سختتره.
خب راهی جز اینکه بگم تحمل کنین و با مهربونی و صبر و تحمل سعی کنین ایشونو بیارین سمت خودتون و ایشون بدونن شما براشون بهترینین و ایشون نباید اینقد بذارن بشما توهین بشه. و ارزش و قدرتون بهتر بدونن. اما این نیازمند زمان طولانی . خیلی طول میکشه. و نیازمند شما باید خیلی صبر و تحمل داشته باشین ا بدیای خانواده اوشون و باید حتی اگه منظور بدی هم داشته باشن و بخواین شما رو ناراحت کنن شما برداشت خوب بکنین و برداشتای خوبتونم به شوهرتون برسونین مثلا بگین من از این مورد ناراحت نشدم و برداشت خوبتونو بگین. و کاملا انتقال بدین که خوشحالم شدین اینجوری شاید قدرتون بهتر بدونن. با خودشون بگن چقد زنشون فهمیده هس و درکش میکنن خانوادشم بفهمن که کاراشون برعکس باعث خوشحالیتون میشه و اصن تاثیری در زندگیتون نداره و شما ناراحت ننمیشیین.شاید دست بردارن. دیگه حداقل خودشون و خراب نکنن.
مثلا یبار که شوهرتون تنا دعوت میشه خونه مادر شوهرتون مثلا واسه ناهار. بگو چه خوب شد اتفاقا اامروز خیلی خسته بودم حوصله غدا درست کردن نداشتم خوبه مامانت درک کرده و چقد خوب شد و خوشحال شدم . حتی به مادر شوهرتونم بطور غیر مستقیم بگو وقتی دیدیش بگو چکار خوبی کردین فلان رو ز اینکارو کردین خیلی خوشحال شدم. مریض بودم حوصله نداشتم حتی حوصله مهمونی نداشتم از کجا فهمیدین منو دعوت نکردین انتظار نداشتین من بیام. ....
خلاصه از اتفاقات خوب خوبشو برداشت کنین حتی اگه مطمعنین منظور این نبوده حتی اگه سعی کردن منظور بدشونو بگن یجوری موضوع عوض کن که انگار متوجه نشدی و بحث و عوض کن.
یا وقتی شوهرت جلو اونا سرت داد میزنه بخند بگو اینجور حرف زدن اصن بهت ننیاد ها اما خیلی بامزه میشی من چون تو خونه اصن عصبانیتتو نمیبینم وقتی اینجوری میکنی قیافت جالب میشه جذاب میشی چه بامزه اس ..... اینا سعی کن بیشتر با خنده و شوخی بمادرشوهرت بگی اونجوری هم گفتی که تو خونه باهام اینجوری حرف نمیزنه و اینجا داره جلو شما نقش بازی میکنه. منم خوشم میاد جذب میشه. بگو تو خونه از عمد اشتباه میکنم که عصبانی شه اما نمیشه نمیدونم چرا اینجا با اینکه اشتباه نمیکنم اینطوری میکنه اما بازم خوبه خیلی جذاب میشه و دوست داشتنی.
ایجوری بیشتر حرصش درمیاد بهترم هست.
دیگه چیزی بذهنم نمیرسه اینراهم خیلی سخته ادم بعضی وقتا حرص خودش بیشتر درمیاد سخته خونسرد بودن تو اینجور شرایط اما دیگه چاره ای نیس. اینجوری شاید همه چی حل شه اونا هم یا قبولت کنن یا خسته شن دست بردارن اما وقتی تو بدتر نشون بدی نراحت شدی اونا خوشحالم میشن و بیشتر اذیتت میکنن میبینن راه درسته . اما وقتی بهدف نرسن بالاخره خسته میشن دیگه.
اما خیلی دوست دارم بدونم کارشناسا چی میگن تو اینجور مسایل اخه قهر کردن و که درست نمیدونن بابا خب زن هم دل داره کلفت که نیست که باهاش اینجوری رفتار میکنن با کلی ناز کشیدن میبرنش خونه بعد ایجوری باهاش رفتار میکنن.
- - - Updated - - -
- - - Updated - - -
مثلا واسه الان که کربلا هستن بگو چه خوب برای منم دعا کن واسه خونوادم راسی مراقب خونوادت باش مراقب خواهرات
بگو راسی خیلی دلم تنگ شده
اما واقعا این دوری و مسافرت بدم نشده بمنم داره خوش میگذره با مامان اینا میرم بیرون اگه خواهر داری باهاشوم بو خوشبگذرون
بخودت برس
مثلا با مادر شوهرت حرف بزن بگو واسه منم دعا کنین
بگو راسی خیلی این فرصت خوب بود چقددددد دلم میخواست یوقتی داشته باشم برا خودم از روزی که ازدواج کردم خیلی دنبال این فرصت بودم شما واسم فراهمش کردین دستتون درد نکنه .برو استقبالشون اینا رو همه بگو . نشون بده چقد تو اون مدت بهت خوش گذشت حتی بشوهرت عکسایی که با حواهرات و مامانت رفتی بیرون نشون بده مثلا بگو اینجا اینجوری شد و بخند خاطارات خوش تعریف کن . بذار بدونه تو مدتی که نبوده تو زانو ی غم بغل نکردی خوش گذروندی . حتی بگو میخوی توروهم ببریم مامانم گفت چقد جات خالیه دفعه بعد تورو هم ببریم. که بدونه خانوادت چقد به اون اهمیت میدن و بهش ارزش و بها میدن.
اگه اعتراض کرد بگو چرا نباید خوش میگذروندم پس انتظار داشتی گریه کنم خب تو رفتی با خونوادت منم رفتم چه اشکال داره. اینکارو بکن ببین چی میشه.چه عکس العملی میشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)