خاطره ی عزیز! احساس میکنم زندگی شما یه جورایی شباهت به زندگی آینده ی من داشته باشه!
آخه! شخصیت شما و شخصیت همسر شما درست مثل من و شوهرم میمونه! منتها شما 20 ساله که ازدواج کردی و من 5 سال و چند ماهه که ازدواج کردم.
ریزبینی و دقت نظر شما، یه جورایی کمالگرایی و نگاه سخت گیرانه ی شما شبیه من و
راحت بودن، شوخ طبعی، شاید خاله زنکی، مرد زندگی بودن، احساس مسئولیت، صداقت و روراستی، بی ریا بودن همسر شما هم شبیه همسر من!
آقای سنگ تراشان میگن شما دو نفر شخصیت ها و نوع نگاه تون به زندگی متفاوته؛ این رو نمیشه کاریش کرد، اینکه تو دوست داری وقتی میخواید از در وارد بشید همسرتون به شما تعارف کنه و اول شما برید بعد خودش؛ واسه ی شما یه نوع احترام! اما از نظر همسر شما این بی احترامی نیست که اول خودشون برن!
تنها فرق شما اینه که شما و ایشون یه جور دیگه می بینید! یه مثال جالب زدند: دقت کردید این خارجی ها که وارد ایران میشن، موقعی که میخوان تشکر کنن؛ انگشت شست شون رو به نشونه ی تشکر بالا می برن؟ به نظرتون توی ایران این نشونه ی چیه؟ خب،
ایرانی ها اگر خودشون این کار رو انجام بدن یعنی یه جورایی دارن فحش میدن؛ اما خارجی ها یعنی دارن تشکر میکنن!
حالا! بهم گفت: همسرت شاید محبت و نوع احترامش رو برات داره یه جور دیگه ای نشون میده و این تفاوت دوست داشتن رو شما باید درک کنید! ایشون با تامین نیازهای اصلی و ثانویه ی شما؛ با شاید رابطه ی عاطفیه قویه که با شما داره؛ مسئولیت پذیرش در کار و چشم پاکیش و تعهدش به شما داره احترام و عشقش رو نشون شما میده!
پس؛ پذیرش در این شرایط کاربرد بیشتری داره تا تغییر!
فکر تغییر دادن ایشون مثل این میمونه که شما دو تا فرزند دارید که یکیش فوق العاده آروم و متین بی سروصدا و به قولی با پرستیژه و یکیش خیلی شلوغ و پرسروصدا، هیجانی، اهل بالارفتن از دیواره راسته!
به نظرتون شما میتونید بگید من میخوام این بچه ام رو تغییرش بدم و بکنم مثل اون یکی؟ یا اینکه طردش کنید؟ یا حتی ازش متنفر باشید بخاطر نوع رفتارش؟
-----------
یه نکته ی دیگه هم نوع نگاه ریزبینانه ی شما به رفتارهای همسرتون هست! یه مثال قشنگ دیگه هم ایشون توی جلسه ی مشاوره ای که باهاشون داشتیم زدند؛ گفتند: دیدید دو تا بچه که دارن با هم پفک میخورن؛ یکیشون سریع پفک خودش رو میخوره و تازه شروع میکنه به خوردن پفک اون یکی! اون هم هی حرص میخوره و عصبانی میشه و شاید هم توی خودش بریزه و هیچی نگه؛ اما همیشه با دیدن دوستش یه خشم درونی نسبت به ایشون داره؛ چون احساس کرده حقش رو خورده و دقیقا حواسش بوده که دوستش چیکار کرده!
حالا شما این دو تا دوست رو بیا تعمیم بده رابطه شون رو مثلا به رابطه ی یه دایی با خواهرزاده اش؛ وقتی یه دایی با یه خواهرزاده دارن با هم پفک میخورن؛ احتمالا خواهرزاده تند تند پفک خودش رو میخوره و شروع میکنه به خوردن پفک دایی؛ این وسط دایی چیکار میکنه؛ میدونه و آگاه که خواهرزاده اش داره پفکش رو میخوره؛ اما یه نگاهی با لبخند به خواهرزاده اش میکنه و میخنده و میگه: آی! آی! آی! شیطون! داری چیکار میکنی؟
بعدشم اصلا فراموش میکنه و دیگه هم بهش فکر نمیکنه؛ یعنی یه جورایی با دید دیگه ای و از بالا به خواهرزاده اش نگاه کرده!
حالا من و شما هم باید بتونیم با دید دیگه ای و از بالا و با جزئیات کمتر و دقت کمتر و با عشق بیشتر و بالغانه تر نگاه کنیم و شوخ طبعیمون رو بیشتر؛ جدیت مون رو توی رابطه با همسرانمون کمتر و در نهایت اهمیت دادن به نگاه مردم؛ اینکه مردم راجع به من و همسرم و زندگی من چه فکری میکنند رو کمتر کنیم!
به قول آقای سنگ تراشان وقتی دونفر تصادف میکنن؛ یکی شروع میکنه به دادو بیداد و فحش دادن؛ اون یکی خونسردتر و سعی میکنه مودبانه مساله رو حل کنه!
حالا اونی که مودبه؛ اگه از نگاهی مثل نگاه ما به مساله نگاه کنه؛ پیش خودش میگه: چقدر تحقیر شدم؛ چطور تونست پیش این همه آدم این حرفها رو به من بزنه؛ چطوری منو تحقیر کرد، اصلا دیگه من روم نمیشه برم توی اون جمع؛ مگه من چه کاری کرده بودم؛ حالا دیگه یه اتفاق بود دیگه؟! یه تصادف شده بود؟!
حالا از نگاه مردمی که توی اون لحظه اون اطراف جمع شده بودن؛ چقدر اون آقا مودب و با شخصیت بود؛ خیلی متین بود؛ خیلی بافرهنگ بود.
می بینی اون چیزی که ما تصور میکنیم با تصور مردم خیلی فرق داره!
مطمئن باش اون نگاهی که مردم به شخصیت همسرت دارن ؛ با نگاه شما متفاوته!
من جدیدنها کشف کردم که بیش از 80 درصد از آدم هایی که سنی ازشون گذشته و سرد و گرم روزگار رو چشیدن و به قولی خصوصیات اخلاقی اصل مثل صداقت و روراستی و ذات پاک آدم ها براشون مهمه همسرم رو دوست دارن و برای شخصیتش؛ ارزش قائل هستند.
اما یکسری آدم هایی که ظاهر بین هستند و احتمالا اعتماد به نفس کمی دارن و براشون صورت به قولی مهم تر از سیرت هستش؛ و احتمال زیاد انسان های حسودی هم باشن؛ سعی میکنند با دیدن منفی های همسرم در ظاهر؛ من رو نسبت به زندگیم سرد و بدبین کنند.
بیا از همین امروز تصمیم بگیریم؛ اینقدر تحت تاثیر نظرات دیگران نباشیم؛ خودمون، همسرمون و برای شما آینده ی فرزندانتون مهم ترین اولویت زندگی مون باشن!
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)