به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 فروردین 02 [ 06:11]
    تاریخ عضویت
    1390-8-21
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,539
    سطح
    62
    Points: 8,539, Level: 62
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 211
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,282

    تشکرشده 89 در 30 پست

    حالت من
    Khabalod
    Rep Power
    0
    Array
    سلام مجدد

    ببینید انسان مجموعه ای از ضعفها و قوتهاست شما خودتان از خوبیهای همسرتون گفتید که اگر فکر کنید باز هم میتونید لیست کنید اما هر انسانی نقاط ضعفی هم داره قطعا همسر شما هم میتونه لیستی از ضعفهای شما اماده کنه همون طور که میتونه لیستی از قوتها اماده کنه اگر میشه با یک گذشت زندگی رو شیرین کرد چرا گذشت نکنیم؟ اصلا مفهوم گذشت یعنی اینکه فکر میکنی حق با توئه اما گذشت میکنی البته بعضی جاها هم نباید گذشت کرد مثل اعتقادات دینی یا درخواستهای خلاف عرف و ... اما بیشتر دعواها و دلخوریهای روزمره جای گذشت هست

    باید در عین سعی در برطرف کردن ضعفها ، قوتها رو پرنگ کنیم و ببینیم

    در مورد همسر شما و این عصبانیت بیش از معمول به شکل یک بیمار نگاه کنید هیچ کس با بیمار شدن عزیزش از او گریزان نمیشه بیمار اگه بدخلقی کنه به دل نمیگیره بلکه میره سراغ درمان دوره درمان هم سختیهای خودش رو داره

    کاملا مشخصه شما به همسر و زندگیتون علاقه دارید و الا اینجا نبودید پس رنجهای دوره درمان رو تحمل کنید و به دل نگیرید البته تا خود بیمار نخواد درمان بشه معمولا نمیشه کاری کرد لذا عرض کردم باید کم کم ایشون رو نسبت به این مورد و لزوم مشاوره اگاه کنید البته شما نسبت به ایشون از لفظ بیمار و مریض و ... استفاده نکنید تا جبهه گیری نکنند مثلا میتونید از خوبیهای ایشون و لحظات و خاطرات خوب زندگیتون بگید فضا رو رومانتیک کنید و بگید میدونم من هم نقصهایی دارم و دوست دارم تو کمک کنی برطرف بشن میدونی خیلی دوست دارم و خیلی دوست داشتنی تر میشی اگه کمتر عصبانی بشی و ...کم کم و در مرحل بعدی مثالهایی میزنید از دوستانی که به چند مشاوره ساده یا چند قرص مشکلشون خیلی بهتر شده و ...این خیلی مهمه که این حرفها چه موقع و با چه لحنی گفته بشه


    پس :

    فعلا کاری به اینکه ممکنه بد عادت بشه نداشته باشید همان طور که گفتم عمل کنید تا حصول نتیجه البته عرض من بیشتر معذرت خواهی در لحظه بود و گفتم که در شرایط مناسب سهم اشتباه ایشون رو متذکر میشد

    در مورد اینکه تا کی باید این وضعیت ادامه پیدا کنه اینکه دقیقا کی و چه زمانی ایشون خوب میشن بستگی به عملکرد شما و البته ایشون داره اگر ایشون تن به مشاوره ندن کار سخت تر هم میشه

    باید بدونید که این شمایید که تصمیم گیرنده هستید یکی ممکنه سختیها رو دو سال تحمل کنه بعد نتیجه بگیره یکی دو ماه و یکی 10 سال معمولا با استارت کار و شروع روند درمان و حصول تدریجی تغییرات خود انسان میفهمه که آیا ارزشش رو داره یا نه

  2. 3 کاربر از پست مفید mohammad6599 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (پنجشنبه 28 شهریور 92), reyhan (چهارشنبه 27 شهریور 92), دختر مهربون (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  3. #12
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم این رفتارهای شوهر شما مثل خودزنی ، چاقو آوردن ، حساسیت و زودرنجی بسیار زیاد و غیر منطقی ، احساس فشار از درون و عصبی بودن ، پرت کردن اشیا و ... همه نشانه بیماری اعصاب است. من نمی گویم همسرت دیوانه است. اما بیمار شده است و نیاز به پزشک اعصاب و روان دارد وگرنه بیماری او پیشرفت خواهد کرد و رفتارهای او علاوه بر شما با دیگران نیز همین گونه خواهد بود. آن وقت دیگر معلوم نیست چه می شود کرد. ضمن اینکه این فشارهای عصبی دایمی تمام بدنش را تحت تاثیر قرار می دهد و بیماری های دیگر به سراغش می آیند مثل میگرن ، دیابت ، فشار خون ، ناراحتی قلبی و حتی سکته مغزی و ...
    پس همین الان یک روانپزشک مجرب پیدا کن و خودت به تنهایی پیش او برو و بیماری را شرح بده و کمک بگیر. دکتر خودش می داند چه دارویی تجویز کند و راهنمایی می کند که آیا موضوع را با او مطرح کنی یا نه. همچنین در مورد اینکه چگونه داروهایش را به او بدهی راهنمایی می کند. کلا کارش را همه جانبه بلد است.
    آیا شما تهران زندگی می کنی ؟ اگر تهران هستی من یک روانپزشک مجرب سراغ دارم. اما به هیچ عنوان این موضوع را پشت گوش نینداز و سریعتر اقدام کن.

  4. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    reyhan (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad6599 نمایش پست ها

    پس :

    فعلا کاری به اینکه ممکنه بد عادت بشه نداشته باشید همان طور که گفتم عمل کنید تا حصول نتیجه البته عرض من بیشتر معذرت خواهی در لحظه بود و گفتم که در شرایط مناسب سهم اشتباه ایشون رو متذکر میشد

    در مورد اینکه تا کی باید این وضعیت ادامه پیدا کنه اینکه دقیقا کی و چه زمانی ایشون خوب میشن بستگی به عملکرد شما و البته ایشون داره اگر ایشون تن به مشاوره ندن کار سخت تر هم میشه

    باید بدونید که این شمایید که تصمیم گیرنده هستید یکی ممکنه سختیها رو دو سال تحمل کنه بعد نتیجه بگیره یکی دو ماه و یکی 10 سال معمولا با استارت کار و شروع روند درمان و حصول تدریجی تغییرات خود انسان میفهمه که آیا ارزشش رو داره یا نه
    جز معذرت خواهی در لحظه چیکار میتونم بکنم برا آروم شدنش.من از آخرین باری که اینطور شده بود یعنی 7-8 ماه پیش خیلی تلاش کرده بودم و خیلی مواقع کنترلش کردم اما اینبار نتونستم.میترسم.میترسم یه جایی باز نتونم کنترل کنم اوضاعو.
    البته من تو صحبت کردن باهاش حس میکنم ضعف دارم.تو حرف زدن.تو محبت کلامی.شاید نتیجه تربیت خانوادگیمه.چطور میتونم رو این ضعفم کار کنم؟چطور میتونم یاد بگیرم خوب ارتباط کلامی داشته باشم.مثلا موقع دعوا بتونم با حرفم آرومش کنم؟

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 فروردین 02 [ 06:11]
    تاریخ عضویت
    1390-8-21
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    8,539
    سطح
    62
    Points: 8,539, Level: 62
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 211
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,282

    تشکرشده 89 در 30 پست

    حالت من
    Khabalod
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reyhan نمایش پست ها
    جز معذرت خواهی در لحظه چیکار میتونم بکنم برا آروم شدنش.من از آخرین باری که اینطور شده بود یعنی 7-8 ماه پیش خیلی تلاش کرده بودم و خیلی مواقع کنترلش کردم اما اینبار نتونستم.میترسم.میترسم یه جایی باز نتونم کنترل کنم اوضاعو.
    ترس شما بجاست
    باید سعی کنید مهارتها و آگاهیهای خودتون رو بالا ببرید، از اول جلوی بحث یا دعوا را بگیرید موضوعات کوچک و پیش پا افتاده رو به دعواهای بزرگ تبدیل نکنید تا معذرت خواهی از ان سخت باشد هر گاه دعوایی شکل گرفت و ایشون عصبانی شدند به این فکر کنید که ایشون شوهر شما هستند و احتیاج به درمان دارند لذا مطلقا به دعواها و جرو بحثها دامن نزنید اما اما اما همانطور که گفتم باید در شرایط مناسب با ایشون صحبت و به مشاوره علاقه مند کنیدمسلما اگر شما به ایشان بگویید فردا وقت روانپزشک گرفته ام برای شما او پاسخ میدهد مگه من دیوونه ام!و همراهی نمیکند پس هم نرمش هم اماده کردن ایشون برای مشاوره و درمان که مشاور ممکنه علاوه بر گفتار درمانی رجوع به روانپزشک رو توصیه کنه

    جدای ازین مساله باید روابط خودتون یا ایشون رو بهبود بدید من از سطح روابط و عواطف شما در زندگیتان خبر ندارم یا مشکلات دیگری که مکن است بین شما باشد و حتی حرفهای همسر یا دفاعیات احتمالی ایشون رو نشنیدم اما گاهی اوقات ریشه مشکلات جای دیگری است که در جای دیگری زخم باز میکند که درمان زخم درمان ریشه ای نیست مثلا گاهی بهبود روابط زناشویی و جنسی در بهبود مسائل دیگر و بعضا به ظاهر بی ربط زندگی معجزه میکند بسیاری از فشارهای عصبی ناشی از نارضایتی جنسی هست

    ببینید خود شما گفتید همسر شما مدتی خوب شده بود واخیرا دوباره عصبانی غیر عادی میشود احتمالا روابط شما از سر نا آگاهی هر دو دچار لطمه شده است مخصوصا اینکه خود شما میگویید در ارتباط کلامی ضعیف هستید و هم اینکه شوهرتون به شما گفته زنانه رفتار نمیکنید من احتمال میدم با تلاش شما در زمینه مهارتهای کلامی رفتاری(در کنار استفاده از ویژگیهای خاص زنانه) درصد زیادی از مشکل حل بشه اگرچه هر دوی شما و البته شوهرتون نیازمند جدی به مشاوره دارید



    نقل قول نوشته اصلی توسط reyhan نمایش پست ها
    البته من تو صحبت کردن باهاش حس میکنم ضعف دارم.تو حرف زدن.تو محبت کلامی.شاید نتیجه تربیت خانوادگیمه.چطور میتونم رو این ضعفم کار کنم؟چطور میتونم یاد بگیرم خوب ارتباط کلامی داشته باشم.مثلا موقع دعوا بتونم با حرفم آرومش کنم؟
    برای برطرف کردن ضعف در محبت کلامی به نظرم یک فرمول کارا و ساده وجود داره و اون اینکه محبت کلامی کنید!همین!خیلی چیز پیچیده ای نیست شاید اوائل سخت باشه اما در ادامه راحت میشه مخصوصا با دیدن اثرش تو روابط دو طرف

    در هنگام دعوا هم خیلی دنبال ارام کردن طرف با حرف نباشید فراموش نکنید او شما رو مقصر میدونه پس بهترین کار تو هر دعوا اینه که یکی کوتاه بیاد بره یه گوشه ای تا اتیش عصبانیت بخوابه و بعد با اون شرایط که گفتم باهم صحبت کنید اینجا و در این مرحله مهارتهای کلامی و ارتباطی و عاطفی بسیار مهمه

    در این زمینه مقالات مختلفی در اینترنت و البته در همین سایت موجوده که با یک سرچ ساده یافت میشه شما اگر کلمه ارتباط کلامی رو در همین تالار سرچ کنید با انبوه مطالب و مقالات خوب مواجه میشید
    ویرایش توسط mohammad6599 : چهارشنبه 27 شهریور 92 در ساعت 18:17

  7. 4 کاربر از پست مفید mohammad6599 تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 28 شهریور 92), reyhan (چهارشنبه 27 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 28 شهریور 92), دختر مهربون (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  8. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    جدای ازین مساله باید روابط خودتون یا ایشون رو بهبود بدید من از سطح روابط و عواطف شما در زندگیتان خبر ندارم یا مشکلات دیگری که مکن است بین شما باشد و حتی حرفهای همسر یا دفاعیات احتمالی ایشون رو نشنیدم اما گاهی اوقات ریشه مشکلات جای دیگری است که در جای دیگری زخم باز میکند که درمان زخم درمان ریشه ای نیست مثلا گاهی بهبود روابط زناشویی و جنسی در بهبود مسائل دیگر و بعضا به ظاهر بی ربط زندگی معجزه میکند بسیاری از فشارهای عصبی ناشی از نارضایتی جنسی هست
    من بعد از اون عصبانیت شدید چند روز به شدت به نیاز جنسیش پرداختم.شدیدا جواب داد.یعنی همین باعث شد که اصلا باهام قهر نشد.انگار دقیقا همینو میخواست.الان من در شرایط روحی خوبی نیستم.چون علاوه بر کبود شدن صورتم مچ دستم پیچ خورده و درد میکنه.همین اعصابمو بهم ریخت.اما فقط کافیه به مسائل جنسی بپردازم.انگار هیچ چیز دیگه ای براش مهم نیست.و البته اون یه نارضایتی در این زمینه داره و اون اینه که میخواد من شروع کننده رابطه باشم و من تو این زمینه تا بحال کوتاهی کردم



    - - - Updated - - -

    واقعا ممنونم از نظراتتون.خیلی کمکم کرد حرفاتون.سعی میکنم مقالاتی که گفتینو بخونم و رو ارتباط کلامی کار کنم.

  9. 3 کاربر از پست مفید reyhan تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 28 شهریور 92), mohammad6599 (چهارشنبه 27 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  10. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    دعوا تو هر زندگیی اتفاق می افته عصبانیت و داد و بیداد و اینها جزیی از زندگی مشترکه
    ولی وقتی یکی از طرفین میزان عکس العملش در برابر یه اتفاق ده برابر معمول باشه انرماله
    شما یه چیزی گفتی ایشون در اندازه حرفی که شما زدید باید ناراحت بشن نه چندین برابر معمول عکس العمل نشون بدن
    باید از خودت مراقبت کنی نذاری اسیب ببینی این که هر حرفی بزنی و چنین دعوایی پیش بیاد زندگی هیچ وقت حالت نرمال نخواهد داشت
    مجبوری همیشه کوتاه بیای همیشه ساکت باشی تا عصبانی نشه
    همسرت مجبوره برای بهتر شدن زندگی خودش هم شده به روان درمان همراه با روانپزشک مراجعه کنه و مشکلات پرخاشگری و شخصیتیش رو حل کنه

  11. 2 کاربر از پست مفید hamrahi تشکرکرده اند .

    reyhan (پنجشنبه 28 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  12. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    دوستان شوهر من فعلا قبول نمیکنه پیش روانپزشک بیاد و من تنها کاری که الان میتونم بکنم اینه که رو خودم کار کنم.هدفم از این تاپیک اینه که بفهمم من چقدر مقصرم؟ و اینکه باید چه فاکتورهایی رو در خودم تغییر بدم.تو این زمینه کمکم کنین.
    اولین چیزی که با کمک دوستان فهمیدم که باید روش خیلیییی کار کنم مسائل جنسیه.
    دومیش محبت کلامیه.

    - - - Updated - - -

    درمورد دومی کمکم کنین
    شوهر من کوچکترین ضعفی از من ببینه یا کوچکترین خواسته ای داشته باشه که برآورده نشه سریع به زبون میاره.از یه جهت خوبه از جهتی هم بد.چون به شکل درستی نمیگه و با تیکه میگه و این خیلی منو ناراحت میکنه.درعوض من هیچ وقت خواسته هامو بهش نمیگفتم و همیشه خوبیهاش برام کافی بود.میخوام ازین به بعد خواسته هامو بگم.به نظرتون درسته؟
    البته دیروز یکی دو موردو به شیوه خودش گفتم و میدونم اشتباه بود.اما یه جورایی میخواستم دلم خنک شه.
    اما همچنان بزرگترین ضعفمو در ارتباط کلامی میدونم.تاپیکهای اینجارو سرچ کردمو خوندم اما عمل کردن بهش برام سخته.حتی برام سخته در حالت معمول و در حال کارای روزمره عزیزم صداش کنم.نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟؟؟

  13. کاربر روبرو از پست مفید reyhan تشکرکرده است .

    مهرااد (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  14. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array
    ببین گلم؛ دیدن شوهرت توی اون وضعیت و نگران شدنت، احساس ترست و عدم امنیت تحملش برات سخت تره یا گفتن کلمات پرانرژی مثل عزیزم، گلم؟
    یه جایی خوندم که برای شروع کار، توی جملاتی که در اس ام اس هات براش میفرستی از این کلمات و واژه ها استفاده کن. بعدش کم کم پشت تلفن، وقتی داری باهاش صحبت میکنی با کلمات و احساسات قشنگ صداش کن. و کم کم این کار رو رودرور و حضوری انجام بده!
    مطمئنم که موفق میشی!
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  15. 3 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (پنجشنبه 28 شهریور 92), reyhan (پنجشنبه 28 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    ریحان جان تلافی کردن و مقابله به مثل کردن( با روش شوهرت تیکه انداختن) نه تنها شما رو به هدفت نمی رسونه بلکه دورتر هم می کنه!

    جایی می خوندم که همسرانی که خاسته هاشون رو شفاف می گن میزان موفقیتشون بیشتره اما همسرانی که تحمل می کنن معمولا تا 6 سال می تونن ادامه بدن اما بعد از این مدت نمی تونن فشار ناشی از این خویشتنداری رو تحمل کنن.

    کاش فرشته مهربان و سایر دوستان متاهل با تجربیات گرانبهاشون هم به تاپیکت سر می زدن





    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  17. 3 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    del (پنجشنبه 04 مهر 92), mohammad6599 (پنجشنبه 28 شهریور 92), reyhan (پنجشنبه 28 شهریور 92)

  18. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 92 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    1,214
    سطح
    19
    Points: 1,214, Level: 19
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 214 در 130 پست

    Rep Power
    35
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط del نمایش پست ها
    ببین گلم؛ دیدن شوهرت توی اون وضعیت و نگران شدنت، احساس ترست و عدم امنیت تحملش برات سخت تره یا گفتن کلمات پرانرژی مثل عزیزم، گلم؟
    یه جایی خوندم که برای شروع کار، توی جملاتی که در اس ام اس هات براش میفرستی از این کلمات و واژه ها استفاده کن. بعدش کم کم پشت تلفن، وقتی داری باهاش صحبت میکنی با کلمات و احساسات قشنگ صداش کن. و کم کم این کار رو رودرور و حضوری انجام بده!
    مطمئنم که موفق میشی!
    ممنونم عزیزم.راستش اسمسای قشنگ زیاد براش میفرستادم.بخصوص دوران عقد.چون شوهرم از اسمس کلیشه ای خوشش نمیومد همیشه کلی فکر میکردم و از خودم جملات قشنگ مینوشتم براش و هر روز باهاش تماس میگرفتم اما اون اصلا این کارو نمیکرد.یعنی در طول روز تا زمانی که باهام کاری نداشته باشه اصلا بهم زنگ نمیزنه.جز چند ماه اول عقدمون که خدمت بود و بهم زنگ میزد دیگه اصلا برای احوالپرسی یا ابراز محبت بهم زنگ نمیزنه.منم زنگامو کم کردم.اوایل ناراحت میشد از زنگ نزدن من و دیگه برا هر دومون عادی شد و دیگه معمولا تماسی با هم نداریم.البته تو خونه خوبه نمیدونم مدلش اینطوریه.منم هیچ وقت جدی ازش درخواست نکردم چون دوست داشتم خودش براش مهم بود

    - - - Updated - - -

    حالا نمیدونم چیکار کنم.آیا بازم براش اسمس بفرستم.آخه اون خیلی وقتا جواب نمیده گاهی هم یه جواب کوتاه.
    و یا باهاش صحبت کنم در این باره؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    ریحان جان تلافی کردن و مقابله به مثل کردن( با روش شوهرت تیکه انداختن) نه تنها شما رو به هدفت نمی رسونه بلکه دورتر هم می کنه!کاش فرشته مهربان و سایر دوستان متاهل با تجربیات گرانبهاشون هم به تاپیکت سر می زدن

    بله درسته.سعی میکنم تکرارش نکنم.میخوام خواسته هامو بگم.اما حس میکنم اگه بهش بگم مثلا بهم زنگ بزن و اون اینکارو بکنه برام لذتی نداره.شایدم اشتباه میکنم


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. پدر مادرم فکر می کنن من از همسرم خیلی سرترم....اعصابمو با حرفاشون بهم می ریزن...
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: شنبه 18 خرداد 92, 13:02
  3. کمکم کنید بفهمم چِمه ؟ (عصبیم بی انگیزه ام ... هیچ هدفی ندارم)
    توسط خدیجه سلطان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 آبان 91, 14:31
  4. هرچی بیشتر میفهمم اعصابم بیشتر به هم میریزه
    توسط yekidota در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 مهر 91, 12:09
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.