سلام مجدد من چند روزی مشغله داشتم..
دوستمون راست میگه باید یه فکر اساسی کرد با حرف زدن با یک نفر مشکل حل نمیشه.
امیدوارم بتونی یه تغییر درون خودت ایجاد کنی نه بیرون
تشکرشده 792 در 312 پست
سلام مجدد من چند روزی مشغله داشتم..
دوستمون راست میگه باید یه فکر اساسی کرد با حرف زدن با یک نفر مشکل حل نمیشه.
امیدوارم بتونی یه تغییر درون خودت ایجاد کنی نه بیرون
[size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا . [/size]
adelm (شنبه 26 مرداد 92)
تشکرشده 49 در 26 پست
سلام
- - - Updated - - -
مرسی از همتون بابت راهنماییهاتون
ADELAM عزیز بخدا لیاقتم خیلی بالاتر از ایناست خیلی ولی چه کنم که دسوپام بسته
من تو یه خانواده ی خیلی بسته زندگی میکنم که از لحاظ مالی ضعیف هستیم, نمیدونم چرا باورتون نمیشه ولی بخدا پول ندارم حتی ورزش برمهمه درا به روم بستست تنها وسیله ارتباطی من همین PC استدلم واسه خودم میسوزه.کودکیم تباه شد ولی همش گفتم مهم نیست آیندمو میسازم و از جونیم لذت میبرم ولی افسوس که نوجوانیم هم رفت و حالام نوبت جونیمه
خیلی جالبه یه جورایی حس میکنم خدا داره باهام یازی میکنه داری سر یه مساله که نمیدونم چیه تلافی میکنه
- - - Updated - - -
خواهر برادرامم سختی کشیدن ولی الان وضعشون خوبه مثل من نیستن
چرا تو خونواده فقط من باید تنها باشم؟یعنی انقد کم و بی ارزشم که تو 27 سال یه مرد پیدا نمیشه که از من خوشش بیاد؟
ای کاش مودب نبودم.ای کاش مثل دخترای دیگه بودم .ای کاش همیشه به روی مردا با قهقهه میخندیدم الان این حال و روزو نداشتم
- - - Updated - - -
ای کاش کور بودم یا یه عیبی داشتم اونوقت میگفتم به خاطر ای عیبم من اینجوریم ولی الان با چی خودمو آروم کنم؟
ای خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااا
جواب خونوادمو چی بدم.حکمت اینکه من این همه خار شم چیه خدا جونم؟حکمت اینکه من محتاج پول اونا باشم چیه خدا جونم؟خودت شاهد لحظه لحظه سختی کشیدنو تلاش کردنم بودی لیاقت من این نیست که دلم به دوستای نتی خوش باشه بخدا نیسسسسست
- - - Updated - - -
خسته شدم از این زندگی بی هدفخسته شدم از شنیدن سوال تکراریه چرا ازدواج نمیکنی و کسی ندونه که دردت چیه
خسته شدم از اینکه انقد برم جلو آینه و بگم دختر توکه مشکلی نداری پس چرا تنهایی
خسته شدم از این روزای خالی
کاش خدا میذاشت لااقل زمان مردنمو خودم انتخاب کنم
- - - Updated - - -
خسته شدم از نگاههای تحقیر آمیز اطرافیان
خسته شدم از شنیدن این جمله که همه دوستات ازدواج کردن جز توآخه مگه دست منه؟آخه مگه من دلم میخواد اینجوری باشم؟
خدایا لااقل بهم بگو حکمت این کارات چیه؟
کاش لااقل از لحاظ مالی وابسته نبودم و خودم زندگی میکردم
آی خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااا
تشکرشده 36 در 28 پست
بهار جان
رابطه ات با پدر مادرت چطوره؟
توی فامیل بای راحتی؟
به نظرت اگه با یکی از اطرافیانت بزرای حرف بزنی(خواهری,برادری) این شکلی سبک تر نمیشی
اینشکلی که فایده نداره,نمیتونی ادامه تحصیل بدی؟
بچه کجای؟نتمیتونی یه کار نیمه وقت پیدا کنی؟
به نظرم باید با مادرتیا خواهرت درباره این قضیه حرف بزنی
باور کن بعضی از مسائل ساده تر از این حرف ها هستن که ما تصور میکنیم
به مادرت بگو که احساس تنهای میکنی,بهش بگو خسته شدی از بس بهت متلک انداختن,باورکن کمکت میکنه
چرا ادامه تحصیل نمیدی؟
اگه مشکل داری میتونی برای دانشگاه پیام نور ادامه بدی!
بهونه نیار,خودتو گول نزن
جواب منطقی بده
اگه واقعا میخوای از این وضعیت دربیای فقط باید ادامه تحصیل بدی
تشکرشده 1,282 در 361 پست
سلام بهار. این مدت کجا بودی.؟ چندین بار اومدم تو این صفحه دیدم چیزی ننوشتی. با خودم فکر کردم رفتی دنبال یه گروه دیگه که دوستی و ارتباط اینترنتی در اون ممنوع نباشه. آخه از زمانی که مدیران سایت برات دادن ایمیل و ارتباط اینترنتی رو ممنوع کردن غیبت زد.
یه کم آروم باش. چند تا نفس عمیق بکش. بهار عزیز. دنیای اطراف ما پره از شادی و تلخی. پره از رنج و سختی. قصد موعضه ندارم که خودمم از موعضه بیزارم. من و تو و هر دوستی که می بینی اینجا مینویسه دلی پر از حرف و درد داره. همه ما بدنبال کسانی هستیم که صحبتمون رو بشنوند. و چون نتونستیم در دنیای حقیقی و انسانهای نزدیکمون فرد مناسبی رو پیدا کنیم رو به یه دنیای مجازی آوردیم به امید اینکه با بیانش کمی دلمون تسکین بگیره.
دوست خوبم هر مشکلی راه حلی داره. بی پولی چیزی نیست که حل نشه. میتونی کاری مناسب و آبرومند پیدا کنی. برای ورزش کردن حتما نباید هزینه زیادی پرداخت کنی. البته منظورم ورزش حرفه ای نیست که هر چی خرج کنی باز هم کمه.
فعلا اینو داشته باش باز برات مینویسم.
بفرمایید شام.
- - - Updated - - -
سلام مجدد.
العان با این شرایط که برای خودت درست کردی (فکر عدم انتخاب شدن ) به عقیده من اگر هم شخصی پا جلو بذاره ممکنه نتونی به خوبی و از روی اندیشه و عقل انتخاب صحیحی بکنی. یه دختر خانم بسیار بسیار خوب در میان بستگان دور ما هست که به خاطر اینکه شرایط خوبی در محیط خانواده براش فراهم نیست چند وقت قبل داشت به یک ازدواج کاملا غلط از روی اجبار تن میداد. تنها بخاطر اینکه از اون محیط دور بشه. طفلک داشت به مکانی پناه میبرد که به هیچ عنوان مناسب و لایقش نبود.
بهار. همیشه ازدواج پایان بدبختی ها نیست. گاهی شروع تنهایی هاست. شروع دردهاست. اول بشین ایده آلها رو مشخص کن. خطوط قرمز زندگیتو. مشخصاتی که یک فرد باید داشته باشه تا بتونه به دلت شادی و عشق بیاره. و بارها و بارها این افکار رو از خاطرت عبور بده. باورشون کن.
این کار باعث میشه اولا تا حدودی غرورت تقویت بشه و زمانی که فرد مناسبی قدم جلو گذاشت بتونی بهتر تصمیم بگیری. و مانند دخترک آشنای من در انتخاب عجله به خرج ندی.
- - - Updated - - -
سلام بهار. کجا بودی؟ با خودم گفتم رفته یه سایت جدید . امشب کلی برات نوشتم اما همه پاک شد. نفهمیدم چرا؟ فعلا نمیتونم دوباره بنویسم. خیلی خسته هستم. فقط قول بده افکار منفی رو از خودت و آینده ات دور کنی. به کارهایی که میتونه در قوی ساختن اراده کمک کنه فکر کن.
ویرایش توسط majid_k : پنجشنبه 07 شهریور 92 در ساعت 22:28 دلیل: اشتباه فنی در ارسال
adelm (پنجشنبه 07 شهریور 92)
تشکرشده 49 در 26 پست
سلام
- - - Updated - - -
سلام
- - - Updated - - -
adelm,عزیزم تاپیک رو اگه خونده باشی نوشتم که من فوق لیسانس دارم عزیزم و الانم دارم آماده میشم واسه phd.ولی با این روحیه ی داغونم خیلی کم درس میخونم.عزیزم بارها به مادرم گفتم لابد موقعیت مناسب پیش نیومده که بهش بگم بیاد خواستگاری,باورش نشد گفت دروغ میگی مگه میشه؟adelam عزیزم واقعا هیچکس باور نمیکنه چون همه میگن امکان نداره یه دختری خواستگار نداشته باشه,هرکی اسم دختر روش باشه واسه یه بارم خواستگار خواهد داشت حتی دخترایی که معلول هستن
majid عزیزم من هرروز میام همدردی ولی واقعا نمیدونستم چی بنویسمخیالت راحت باشه اونقدرام بچه نیستم جز شما دوستان گلم سمت گروههای دیگه نمیرم.قول میدم
ولی واقعا حال روحیم افتزاحه
ویرایش توسط bahar.65 : جمعه 08 شهریور 92 در ساعت 00:15
تشکرشده 10 در 7 پست
بهار عزیز شرایطت خیلی سخته درک میکنم
ا
من نمیتونم راهکار بدم اما بهت بگم نشستن تو خونه کاری برات نمیکنه
ب نظرمن چشماتو باز کن ی فردی ک فک میکنی میتونه خوب باشه رو پیدا کن و روی اون فوکس کن شاید تونستی نظرشو جلب کنی
ماشاله الان انقد دخترا قشنگ پسرارو قاپ میزنن بیپاره پسرا فرصتی برای دیدن فرشته هایی ثه تورو ندارن ت چش باز می کنن می بینن عقدم کردن
نمیشه گفت تو ایراد داری سنتهای جامعه داره تغییر شکل می ده ازدواج سنتی دیگه خیلی کم شده.پس تو ایراد نداری .
adelm (سه شنبه 12 شهریور 92), dokhtare kordestan (جمعه 08 شهریور 92)
تشکرشده 177 در 70 پست
دوست عزیزم بهار جان..من همه نظرات دوستان رو کامل خوندم ..نمیدونم واسه بیشتر توی اجتماع و جمع بودن کاری کردی؟؟ از خونه بیا بیرون..بزرگترین اشتباهت خونه نشستنه..
تشکرشده 49 در 26 پست
سلام
بازم ممنون از همتون
بچه ها اومدم یه چیزی بگم
دیگه نمیخوام واسه زندگیم تلاشی کنم
نمیخوام دیگه سعی بی جواب داشته باشم
دیگه به خدا کاری ندارم,خدایی که ادعا میکنه مارو از همه مخلوقات بیشتر دوسداره چرا داره باهام اینکارارومیکنه؟چرا عذابم میده؟بخدا بسمه
دیگه امیدم به صفر رسید
ایمانم به صفر رسید
وجود خدارو دیگه در حد صفر میبینم تو زندگیم
دیگه از خودم بدم میاد
دیگه تلاشی نمیکنم واسه کار پیدا کردن
دیگه خدارو به زندگیم دعوت نمیکنم,خدایی که تو 27 سال از بهترین سالهای زندگیم نبود دیگه نمیخوام باشه نه کمکم کنه نه عذابم بده,تحقیرم کرد.له شدم.تموم شدم.همه درندگیم شد حسرت همه زندگیم
دیگه نماز تعطیل
روزه تعطیل
دعا تعطیل
درس خوندن واسه phd تعطیل
دیگه به هیچی معتقد نیستم,به پوچی رسیدم
میشینم منتظر رسیدن روز مرگم باشم
دیگه گریه هم نمیکنم.شکایتم نمیکنم.
میشینم منتظر مردنم میشم ببینم اون دنیا خدا میاد واب دل شکسته ی منو بده یا نه
ویرایش توسط bahar.65 : سه شنبه 12 شهریور 92 در ساعت 15:30
adelm (سه شنبه 12 شهریور 92)
تشکرشده 36 در 28 پست
بهر جان ,خدا خیرت بده این حرف ها چیه میزنی
اومدی رفتی phd بگیری یه آقای رو دیدی و عاشق هم شدید,تو که از آینده خبر نداری
من نمیدونستم پی اچ دی بگیری
مگهه دیونه شدی
همش 27 سالته, داری برای دکترا آماده میشی
دیوونه دو روز دیگه مدرکتو گرفتی میری دانشگاهی جای استخدام میشسی ,ملت برات یقه پاره میکنن
نمیدونم چرا این فکر های بلبچه گونه میاد توی کلت
خیلی ها وضعشون بدتر از توئه
الان که فهمیدم میخوای دکترا بگیری,باور کن دارم بهت میخندم,
دیوونه تا الان باید کلاس بزاری
از کجا معلوم دو روز دیگه رفتی برای دکترا ,یه پسری دیدی و ..............
تو مگه از آینده خبر داری
باورم نمیشه یه آدنم تحصیل کرده همچین طرز فکری داشته باشه
بهار جون تو الان باید برای یکی مثل من الگو باشی
من بدبخت دو روز دیگه درسم تموم میشه ,نه کاری ددددددددددبرام پیدا میشه
نمیدونم باید ادامه تحصیل بدم
نمیدونم جواب دختر مردمو باید چی بدم
خوش به حالت راحت داری درستو میخهونی
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ
دیوونه بشین درستو بخون که آینده روشنی در انتظارته
من برای این مسائل مذهبیت هیچ توصیه ای ندارم چون خودم به هیچی اعتقاد ندارم ,ولی سعی کن تا به باور قلبی نرسیدی هیچیس نفی یا قبول نکنی
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـ
اگه ما اینجا حرفی میزنم فقط به خاطر کمک کردنه,قصد ناراحت کردنتو نداریم
منو داداش کوچکتر خودت بدون
تشکرشده 130 در 52 پست
دوستم من الان خوندم تاپیکتو ..............این چه حرفاییه میزنی شما کدوم شهری که 27 سالته یه همچین حسایی میکنی...بابا به خدا من اینقدر دوستای 32 33 دارم هنوز ازدواج نکردن دارن مجردی حالشو میبرن....خدا رو شکر کن یه ادم بد سر راحت نبوده که جدا بشی ازش...شاید خدا برات قسمتی رو در اینده در نظر گرفته که همه دهنشون وا بمونه...عزیز من وقتی با حالت یاس و نیاز سراغ کسی میری حالت دافعه ایجاد میکنه...چون ادما دنبال یه ادم کامل میگردن.............
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)