سلام دوستان خوبم
اول یه معرفی بکنم : من سه ساله عضو هستم و 30 سالمه، فوق لیسانس ، یه دانشجوی بسیار موفق بودم ، دو نامزدی ناموفق داشتم یکی وقتی 20 سالم بود که شش ماه بود و تاثیر زیادی روم نداشت. یکی 26 سالگی که بهمن جدا شدم و علت افسردگی و ناتوانی و بی مسئولیتی و بی مهری شوهره بود.
از لحاظ احساسی با قضیه کنار اومدم و در کل از همون اول جدایی احساس دلتنگی برای شوهر سابق نمی کردم و هنوز هم نمی کنم. از جداییم پشیمون نیستم و هرگز دوست ندارم برمیگشتم به اون زندگی ناجور.
مشکل من این هست که متاسفانه دوسال هست که از لحاظ تحصیلی وکاری راکد موندم. البته از بدو تولد یه مقدار تنبل بودم ولی خوب تا دوسال پیش کارهامو خوب انجام میدادم و خوب جلو می رفتم. آدم موفقی بودم در زمینه تحصیل. امسال یه امتحان سنگین زبان دارم که آبان ماه برگزار میشه ( سالی فقط سه بار که آخریش آبان امسال هست ) ، و برنامه دارم که اسفند برای دکترا بخونم.
مشکل من اینه که تنبلی می کنم . دو سه روز خوب می خونم و دو سه روز اصلا نمی خونم . یه جورهایی میرم تو کما و بعضی روزها اصلا هیچ کاری نمی کنم.
بعضا حالم خوبه و بعضی وقت ها از زمین و زمان ناامید هستم و احساس دلمردگی و تنهایی می کنم.
----------------> اولویت اول من غلبه بر این تنبلی و جلو رفتن تو زندگیم هست . چون نمیخوام سال بعد هم اینطوری بیکار باشم و صبح تا شب خونه . البته از مهر به عنوان مدرس سه روز در هفته یه جا مشغول به کار میشم
چطور به این تنبلی غلبه کنم؟ لطفا اگر می تونید ریشه یابی کنید که این تنبلی از کجا میاد؟ آیا من افسرده هستم و از اونجا میاد و آیا طبیعی هست بعد از این همه اتفاق و یا خیر؟ سپس اگر تجربه عملی دارید در رابطه با غلبه بر تنبلی به من بگید
----------------> مسئله بعدی دوگانگی خیلی بدی هست که در خودم احساس می کنم. بعضا فکر میکنم تنها هستم و زندگیم سوت و کور هست ولی وقتی یاد ازدواج میافتم و خودم را تصور میکنم که همسری دارم، احساس میکنم این همسر مرا به نحوی آزار خواهد داد و دائم جنگ و جدال خواهد بود.
وقتی خواستگاری دارم یه لحظه خوشحال میشم و لحظه بعد میگم وای باز شروع شد، مادرشوهر و شوهر و این جریانات.
از طرفی میگم اگر بخوام ازدواج کنم از کارهای فردیم باز می مونم که مهمترین رفتن از کشور برای تحصیل هست و مجبور می شم پایبند اینجا بشم و بعد مشکلات ازدواج
از طرف دیگه میگم اگر رفتم خارج تعداد ایرانی هم شرایط من خیلی کمه و باز هم تنها می مونم
لطفا از نظراتتون من را بی بهره نگذارید
ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)