به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید که دیر جواب می‌دم... لازم بود یک بار دیگه همه چیز رو بخونم و فکر کنم ببینم چنین موردی رو قبلا دیدم و یا می‌تونم از نگاه ایشون به قضیه نگاه کنم.

    شما صحبت‌هاتون خیلی معنوی گونه هست؟ تا به حال از مسایل مادی و به ظاهر بی اهمیت هم با هم صحبت کردید؟

    حالتی بود که من یادم میاد... طرفین خیلی روی یه مورد اون هم معنوی با هم به جنگ و جدال می‌پرداختند... یه دوستی هم بودن که جدیداً موضوعی باز کرده بودند، تقریبا حالت شما رو دارند... من این تعبیر رو به کار می‌برم: انعطاف‌پذیری موقت. به نظر بنده اومد که در مورد این دوستمون، طرف خانم بودند که دچار چنین حالتی شدند. در مورد شما ممکن هست که این آقا دچار این وضع شده باشند... یعنی در گرماگرم این علاقه(نمی‌گم عشق)، بعضی از اعتقادات ایشون نرم می‌شه و قابل انحنا... وقتی این گرما از بین بره( این اتفاق میافته و به صداقت علاقه مربوط نمی‌شه) انعطاف موقت هم به حالت قبلی بر‌می‌گرده.

    حالت دیگه‌ای هم هست و اون اینکه اصلا اعتقادی در کار نباشه! دیده می‌شه اشخاصی رو که کارهایی رو می‌کنن ولی اصلا بهش اعتقاد ندارن و صرفا به دلیل سنت بودن اون رفتار هست که اون کار رو می‌کنند. در مورد ایشون این موضوع می‌تونه صدق کنه... ایشون پتانسیل رفتارهای سنتی( یعنی از روی عادت و صرفا به دلیل اینکه از کودکی انجام داده) رو دارند... مثلا مسأله‌ی داشتن ماهواره ممکن هست در خانواده‌ی ایشون یه رفتار بد باشه و نه به دلیل اینکه ماهواره ممکن هست احتمال نوعی از گناه رو بوجود بیاره... اینکه ایشون به راحتی از وضعیت مخالف به یک حالت موافق و همراه می‌رسن به نظرم همین حالت رو نشون می‌ده.

    من در مورد بالا عرض کردم گاهی افراد دچار انعطاف‌پذیری اعتقادات می‌شن... اون حالت معمولا در موارد شبهه‌دار بوجود میاد نه خیلی صریح... برای مثال کسی که به نماز سر وقت اعتقاد داره حاضر نمی‌شه که نماز رو کنار بذاره... و در مصداق‌های واضح دچار این تغییر نمی‌شه... چیز دیگه‌ای هم که هست اینه که این تغییرات در کسانی رخ می‌ده که وارد یک ارتباط شتاب‌زده و هیجانی شدند و مدت کوتاهی هم دوام میاره... و تا جایی که بنده دیدم بعد از اینکه رابطه قطع می‌شه خیلی سریع متوجه اشتباهشون می‌شن.

    اینکه این آقا قبلا با شما به مشکل خورده و حالا دوباره برگشته و اینکه زیاد به نظر نمی‌رسه رفتارش ایمانی باشه و بیشتر سنتی هست این حالت رو به بنده القا می‌کنه که دچار انعطاف‌پذیری موقت نیست.

    ایشون همون طور که گفتم بیشتر به نظر می‌رسه که دوست داره همسری امروزی( از نگاه خودش )‌داشته باشه. گفتید که فامیل دانشگاه رفته کم دارند... همین چیزی که خودتون هم بهش رسیدید درسته... اینکه ایشون یه خانمی رو دیدن که با خانم‌های اطرافشون فرق می‌کنه و دوست داره که همچین همسری داشته باشه اما به دلیل اینکه سنت‌های اون در تضاد با رفتار این خانم هست باید تغییراتی در خودش بده...

    من فکر نمی‌کنم ایشون بعد از ازدواج بخوان تغییراتی رو که شما حالا در ایشون می‌بینید رو بازگردونن به سابق... به عبارتی اگر شما الان می‌بینید که ماهواره می‌بینن، بعدا هم خواهند دید. در مورد حجاب هم فکر کنم به همین شکل باشه...

    لپ کلام اینکه من تصور می‌کنم:

    ایشون شما رو دوست داره... و دلش می‌خواد همسری مثل شما داشته باشه... و دلش می‌خواد همه‌ی این قشنگی‌ها( یعنی شما) مال اون باشه... حرف‌هایی در مورد موی بیرون افتاده و ... هم به همین دلیل هست.

    حالا شما باید فکر کنید چنین مردی رو دوست دارید؟ مردی که داره خودش رو تا حدودی تغییر می‌ده( از نظر ظواهر )‌ تا شما رو به خودش جلب کنه.

    برخلاف دوستان که گفتند ایشون می‌خواد صرفا شما رو به دست بیاره... بنده موافق نیستم... این حالت رو من زمانی دیدم که رقبایی در کار هستند... بیشتر در محیط دانشگاه و نه خواستگاری‌هایی مثل مال شما... واینکه این حالت‌ها خیلی زود بعد از قطع ارتباط از بین می‌ره... این که شما گفتید که قبلا با ایشون سر مسایل اعتقادی به مشکل خوردید و حال بعد از ۲ سال! ایشون دوباره به شما فکر کرده، نشون می‌ده که از روی حرص، میل به هدف، اثبات خود به بقیه، لجبازی، انتقام و ... نیست.

    یه راهی که به ذهنم می‌رسه که بتونید رابطه رو مؤثر تر کنید اینه که از کارهایی که می‌خواید انجام بدید و براتون مهم هست بیشتر صحبت کنید...
    مثلا اگر دوست دارید با دوستانتون برید خرید، تفریح یا هرچیزی، این رو الان به ایشون بگید. چیزهای دیگه مثل اینکه: کار خونه باید چه طوری تقسیم بشه، مهارت‌های خونه‌داری شما، نگاهتون به بچه‌داری و ...
    خلاصه اینکه سعی کنید تا جایی که می‌شه دید خوبی به ایشون بدید که قرار هست با چه دختری ازدواج کنه... چون گاهی مردها به اون‌جاهای کار دیگه فکر نمی‌کنن و مثلا همین بیرون رفتن با شما رو مدنظر قرار می‌ده... دیگه با خودش فکر نمی‌کنه که موقعیت‌های دیگه‌ای هم توی زندگی هست که ممکن باب میلش نباشه...
    این مسأله خیلی مهم هست. سعی کنید دیدش رو به سمت موقعیت‌هایی که فکر می‌کنید زیاد باب میلش نیست سوق بدید ببینید نظرش در مورد اونها چیه...

    من تصور می‌کنم کمی هم نقدش کنید خوب هست، نه نقد‌های شخصیتی، بلکه نقدهای مادی... البته گام به گام با اون پیش برید. چون اگر این کار رو درست انجام ندید طرف مقابل دچار بدفهمی می‌شه... مثلا شما تا به حال در مورد مسایل مالی صحبت نکردید... خوبه که آدم بخواد طرفش رو نگران نکنه اما وقتی در موارد مادی زندگی هم صحبت کنید باعث می‌شه که از خیالات خارج بشید و به زندگی به چشم واقعی نگاه کنید.

    دقت کنید که حرف‌های بنده رو لایت بخونید... و بدونید که مایی که اینجاییم روزی اشتباهاتی کردیم... باز هم می‌تونیم اشتباه کنیم!





  2. کاربر روبرو از پست مفید myself تشکرکرده است .

    mahsa.. (شنبه 05 مرداد 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام نوپو،خیلی لطف می کنین که بهم کمک میکنید،من خودم همیشه فکر کردم برای ازدواج باید احساس رو بزاری کنار و با عقل تصمیم بگیرم و اینکه احساسم روی تصمیم ام اثر نزاره و اینکه میگین علاقه برای زندگی کافی نیست درسته که با علاقه و بدون اینکه دو نفر هم افق باشند زندگی از بین میره اما ایا بدون علاقه و اینکه دو نفر به این نتیجه برسند با هم تفاهم دارند و یه نگاه به زندگی دارند میشه پایه های زندگی محکمی ایجاد کرد ؟؟ وقتی هم افق باشند و مسیر زندگی شون یکی باشه دو نفر ایا علاقه بوجود میاد ؟؟ علاقه ای که بشه باهاش تو هر شرایطی پشت مردت وایسی و به همسرت ارامش بدی و ازش ارامش بگیری؟؟
    نوپو عزیز میدونم اگه علاقه باشد و تفاهم توی موارد دیگر نباشد یعنی به قول خودت افکار متفاوت باشد زندگی دوام نمیارد یا بر فرض دوام زندگی سختی خواهد بود اما نمیدونم با تفاهم بین دو نفر در برنامه اینده و زندگی میشه علاقه ایجاد بشه یا اون میشه کم کم عادت؟؟........................میشه در مورد علاقه که گفتی اگه لازم باشه توضیح بدین..........خیلی خیلی ممنونم

    - - - Updated - - -

    سلام فرشته مهربان..ممنونم از راهنماییتون......حتما این لینک رو میخونم

    - - - Updated - - -

    سلام اسمانی عزیز....یه دنیا ممنونم.....باورتون نمیشه من چقدر سخت تصمیم میگیرم واقعا از دست خودم خسته شدم که بلد نیستم تصمیم قاطعانه بگیرم وقتی بهم دوباره میگن فکرکن محکم و بدون هیچ شکی جواب بدم اما توی این چند بار به خود این اقا جواب نه محکم دادم اما این همه شک به دل خودمه .............................ببین اسمانی در مورد علاقه که میگی من احساسی که نسبت به ایشون دارم رو گفتم و اینکه این روزها خیلی فکر میکنم که یعنی میتون دوسش داشته باشم و اینکه تفاهم و همراهی تو زندگی منو به ایشون نزدیک میکنه و سعی میکنم برم به سمت اینکه دوسش داشته باشم خواهرم خیلی هی بهم میگه که من نسبت به این اقا جبهه گرفتم چون که اگه بخوام باهاش ازدواج کنم شرایطم عوض میشه و میگه تو همیشه تو تغییر شرایط همین قدر عصبی میشی و بهم میگه من میتونم کم کم دوسش داشته باشم و خواهرم بهم میگه بعدا پشیمون میشی و این جمله واقعا منو عصبی میکنه...............................حالا میشه شما دوستان به من بگین با وجود توضیحاتی که این چند وقت دادم و به عنوان یه نفر سوم بگین من با ایشون چقدر همسانی دارم................اسمانی عزیز شما خیلی خوب همه چیزو برای من طبقه بندی میکنی و بهم کمک میکنی ممنونم ازت.................اگر امکان داره لینکی که گفتی رو برام بزار

    - - - Updated - - -

    سلام myself عزیز ..خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی هایت و صحبتهای مفیدات...........در مورد مسایل مالی من از ایشون پرسیدم که شما برنامه مالی برای آیندتون چجوری و شغل و خانه چجوری است و ایشون در جواب من گفتند فعلا که حقوق سربازی رو دارند فقط و برای بعد سربازیشون هنوز تصمیم نگرفتن برند سرکار یا برن برای کارشناسی ارشد که البته بعدشم گفتند در کنار درسشون میخوان سرکار هم برند بعد سربازی و کار براشون هست و اولش حقوقشون ماهی 300 تا 400 میشه و خیلی رک و راحت گفتند به نظرشون اگه ادم خیلی لباسها رو نپوشه یا خیلی چیزها رو اول زندگی نخوره هیچ مشکلی پیش نمیاد و گفتند اگه کارشون راه بیافته حقوقشون 1500 هم میشه و البته چون من با این اقا هم رشته هستم خوب میدونم اولش همون 300 هم بهشون نمیدن البته شاید ایشون کار خاصی در نظر دارند و از نظر خونه هم که گفتند پدرشون قراره خونشون رو بفروشند و برای پسرشون هم از کنار اون یه خونه بخرند البته من فکر میکنم با توجه به شرایطشون خونه مستقل نتونن فعلا برای پسرشون تهیه کنند وقتی نظرشون رو در مورد صحبتاشون پرسیدند گفتم نمیدونم باید بهشون فکر کنم و همینقدر سریع جواب بدم چون من هر چی بگم باید پاش وایسم ......................................اما من بیشتر به اخلاق طرفم گیرم و احساس میکنم با سرکار رفتن و سعی کردن میشه از جهت مالی پیش رفت تو زندگی........................................ .....در مورد ایمان این اقا و اینکه از روی عادت یا اعتقاد نمی دونم اما تا الان فکر میکردم با اعتقاد حرفاشون مثلا در مورد حجاب میخواستن هزار ساعت توضیح بدند که اصل حجاب چیه و چرا هست و یا اینکه میگفتند خودشون اعتقاد دارند وقتی کسی فوت میکنه لباس مشکی نمی پوشند و لباس سر و سنگین می پوشند یا ریششون رو تیغ میزنند و همیشه فامیل تو این موارد سرزنششون میکنند ....................اینکه میگین درسته من دیدم تو حرفای ایشون که گفتند من دلم میخواد خانومم مثل فلان عروس جدید فامیل توی خانواده رفتار کنه اون عروس رو همه خیلی دوست دارند و من این عروس رو میشناسم تیپی متفاوت از همه ی عروسهای فامیل داره و مثل من میمونه .....................ببینید من احساس میکنم اگه به این اقا بگم با هم بریم بیرون و حرف بزنیم و اگه دیدم با هم نمی تونیم خوشبخت باشیم و به تفاهم نرسیم و بخوام بگم نه برای بار چندم در حق ایشون ظلم میکنم
    ویرایش توسط mahsa.. : شنبه 05 مرداد 92 در ساعت 22:23

  4. #23
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در صحبت های این آقا تضادهایی به نظرم رسید که می گویم :
    1. شما می گویید ایشان سبک زندگی سنتی را می پسندد. بعد الان می گویید ایشان می گوید می خواهم زنم مثل فلان عروس جدید فامیل ما باشد ( برداشت من این است که منظورشان مدرن است). دقیقا ایشان چه می خواهد؟ کلی گویی نکند و اگر می تواند مثل من یک فهرست تهیه کند و لیست کند.
    2. به گفته شما ( در تایید آقای مای سلف ) ایشان می خواهد تغییراتی در زندگی اش بدهد و از فامیلش تفاوت کند. شاید یک زندگی جدید. فرض کنیم برای همین دختری مثل شما را برگزیده که از نظر حجاب متفاوت از خانم های سنتی خانواده است و می گوید شما را می پسندد. به خاطر همین با شما که تحصیلات بالاتری داری ارتباط دارد. اما چرا می گوید من باید با همه فامیل رفت و آمد کنم حتی اگر زنم را ناراحت کنند؟ پس چرا تلویحا به شما می گوید بعد از ازدواج چادر بپوش ؟ بگذار توضیح بدهم. شاخصه های اصلی که فامیل ایشان دارند : پر جمعیت و پر رفت و آمد ، سنتی و چادری ، اکثرا بدون تحصیلات دانشگاهی . حالا ایشان می خواهد مثل خانواده اش نباشد می آید دنبال شما با این مشخصات : خانواده کم جمعیت و کم رفت و آمد ، حجاب معمولی و زندگی مدرن تر ، تحصیلات بالا. می گوید من شما را می خواهم و خواست من زندگی متفاوت از گذشته است. اما به شما می گوید می خواهد شما مثل فامیلش باشید : چادری ، رفت و آمد بدون قید و شرط و سنتی. بالاخره ایشان چه می خواهد ؟ اینها را با ایشان مطرح کن و توضیح بخواه که می خواهد چه چیزش از فامیل و خانواده اش متفاوت باشد؟ مثال بزند و توضیح دهد. شاید شاخصه های اصلی این زندگی را دوست دارد اما می خواهد جزییات را تغییر دهد. شاید ... به هر حال ته و توی ماجرا را دربیاور.
    3. مبانی اعتقادی ایشان دقیقا چیست؟ چه چیزهایی در زندگی اش برایش ارزش دارد و حاضر نیست تغییرشان دهد. به جای اینکه اول بگوید ماهواره بد است بعد یک ساعت بعد بگوید به خاطر تو می خرم ، به جای اینکه به قول خودت یک حرفی را بزند و بگوید اعتقاد دارد بعد نیم ساعت بعد بگوید به خاطر شما صرف نظر می کنم ، دقیقا مبانی اعتقادی اش را مشخص کند و اولویت بندی کند. این طوری شما تکلیف خودت را می دانی .

    حالا اینها به نظر من آمد. راجع به چیزهای دیگر هم فکر کن و به همین شیوه عمل کن. تاپیک آسمانی عزیز هم با (عنوان نمی تونم کنار بیام ) به شما کمک می کند.
    اما راجع به خودت. آیا می توانی با زندگی که این آقا می گوید ( از نظر اقتصادی ) بسازی؟ دقیقا چه چیزهایی را نباید بخوری و بپوشی که زندگی بگذرد؟ این موضوع این قدر کلی و ساده نیست. این آقا وضع مالی اش از شما پایین تر است و ممکن است زندگی ای که از آن حرف می زند برای او عادی و راحت بگذرد و اصلا فکر کند زندگی همین است. اما شما چه طور؟ تازه اگر نتواند مسکن بگیرد آیا با خانواده او حاضری زندگی کنی؟ همسانی اقتصادی یک رکن زندگی است. خواهش می کنم در این مورد کاملا فکر کن . انگار این موضوع را بسیار ساده گرفته ای . بشین و محاسبه کن. خرج های الان خودت را دربیاور و دسته بندی کن. بعد مبلغی را که برای هر دسته هزینه می کنی محاسبه کن. هزینه های ضروری مثل رفت و آمد را هم محاسبه کن. بعد بنیشین حقوقی را که این آقا می گوید در نظر بگیر. سعی کن محاسبه کنی که برای هر دسته خرج ها( که در زندگی خودت مشخص کرد ) چه قدر می توانی هزینه کنی و چه کالاهایی با چه کیفیتی

    - - - Updated - - -

    آن وقت با هم مقایسه کن و دقیقا مشخص کن در زندگی با این آقا ، وضع اقتصادی ات چگونه خواهد بود و آیا واقعا واقعا پذیرش داری یا نه؟

  5. 2 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 06 مرداد 92), mahsa.. (یکشنبه 06 مرداد 92)

  6. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در کل به نظر بنده این آقا همون چیزی هست که دارید می‌بینید و چیز مخفی در کار نیست...

    شما چند سالتونه؟ (ببخشید شاید گفته باشید، من دیگه نرفتم تاپیک قبلی رو باز کنم)
    ایشون مورد اول شما هستند؟
    آیا نگرانی در مورد به دست نیاوردن خواستگاری بهتر از ایشون هم به ذهنتون خطور کرده؟
    چرا خواهرتون اصرار داره که جواب مثبت بدید؟ دلیلشون صرفاً اینه که بعداً علاقه‌مند می‌شید؟ از اختلاف عقیدتی چیزی نگفتند؟
    مادرها معمولاً نظرات زیادی می‌دن... مادرتون نظری ندارن؟
    ---------------------------------------------------------------------
    بین خودمون هم باشه، شما خیلی قانعید... آفریـــــــــــــــــــــ ــــــن

    شما خیلی خوب کاری می‌کنید که به معنویات بها می‌دید و نگران مادیات نیستید... و این تفکر حقیقتاً عالیه... اما دقت کنید که نباید طوری رفتار کنید که طرف شما خیلی قضیه رو ساده بگیره...
    حقوق سربازی که تا جایی که بنده مطلعم ۵۰-۶۰ تومن هست که باید ایشون دو دستی تقدیم شما کنن که موبایلتون رو شارژ کنید که می‌خوان باهاتون صحبت کنند!
    بعد از عقد، قطعا ایشون موظف به تأمین زندگی شما هستند، اینکه بخوان ارشد بخونن و یا نخونن رو خودشون می‌دونند...
    آیا شما طوری زندگی کردید که بتونید با ۳۰۰-۴۰۰ تومن کنار بیاید؟ خوب فکر کنید... جواب رو به خودتون بدید...
    چیزی که هست... اصلاً به نسیه فکر نکنید... ازدواج نقدِ نقدِ... یعنی شما باید حالت‌های بد رو هم در نظر بگیرید و بعد ببینید که توی اون شرایط چه کار می‌کنید و براتون قابل تحمل هست یا نه.

    من فکر کنم دید شما به زندگی مشترک و ازدواج هنوز خیلی خوب شکل نگرفته... به نظرم میاد که زیادی دارید ابعاد مادی رو بی‌اهمیت می‌کنید...

    لطفا به سؤالات بالا هم جواب بدید

  7. 3 کاربر از پست مفید myself تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 06 مرداد 92), mahsa.. (یکشنبه 06 مرداد 92), نوروزیان. (یکشنبه 06 مرداد 92)

  8. #25
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نوپو عزیز شما واقعا درست میگی انگار ایشون بین مدرن و سنتی گیر کرده و همه صحبتهاشون بین این سنت و مدرن در تضاد هست و حتی بعضی حرفهای خود این اقا حرفهای دیگه شون رو نقد میکنه و واقعا مشخص نیست ایشون کدوم طرفی هستند و من هر چی فکر میکنم به حرفاشون هر حرفی شون به یه سمتی هست و چیزی که یه بار من ازواسطه شنیدم که گفتند این اقا گفته اگه اینکار بشه پدر فلانی یه سر و گردن از همه فامیل بالاتره و اینکه خودشون یه بار به من گفتند خیلی برای همه مهمه در فامیل که این اقا با کی ازدواج میکنه و حرفی که حرصم رو درمیاره اینکه گفتند اگه همه بفهمند من زن مانتویی گرفتم چی میشه تو فامیل و خیلی ها تعجب میکنند که من زن مانتویی بگیرم ...............................تایپک اسمانی عزیز رو خوندم و خیلی صحبتها رو دوست داشتم کاش منم بتونم مثل اسمانی به نتیجه قطعی برسم

    - - - Updated - - -

    بازم ممنونم از شما مای سلف عزیزو همه دوستان که با جون و دل بهم کمک میکنید و برام وقت میزارن خیلی خیلی بهم لطف دارین...................من 23 سالمه .....من بازم مورد خواستگاری داشتم اما با هیچ کدوم اینقدر درگیر نبودم و اینکه میگین نگرانی در مورد خواستگار بهتر از ایشون ندارم چون مطمئنم میتونم حداقل در مورد وضعیت مالی با بهتر ایشون ازدواج کنم اما این ترس رو دارم که اشتباه تصمیم بگیرم ودلیل اینکه من اینقدر در مورد ایشون فکر میکنم یکی اینکه در مورد هیچ خواستگار نمی تونم اینقدر شناخت داشته باشم و مطمئن باشم که راسته اینکه ایشون از نظرم پسر پاکی اومدند و راستگو............................به نظر خواهرم این اقا از دو سال پیش خیلی تغییر کردند از نظر عقیدتی و اگر من با ایشون ازدواج کنم کم کم از نظر اعتقادی هم مثل خانواده من میشن .........مادر و پدرم به من میگن هر جور خودت میدونی و میگن من باید تصمیم بگیرم فقط هر سوالی میپرسم جواب میدن اما وقتی میگم حالا میگین چکار کنم میگن خودت میدونی...................................... .........در مورد مادیات باید بگم من میدونم تو زندگی های امروزه و با اوضاع اقتصادی امروزی وضعیت مادی کسی که قراره بشه مرد من و تکیه گاه من خیلی مهمه اما به نظرم اومد چیزی که بیشتر مهمه همین اخلاق یا معنویات طرفم باشه چون پول ممکنه یه روزه به باد بره و اما اگه اخلاق نباشه پول اصلا به چشم نمیاد اگه مرد زندگی من یه اخلاق اشتباهی داشته باشه که زندگی بشه زهر مار پول به چه درد میخوره.............از همه تایپک های این تالار چند نفر اومدند بگن از فلان اخلاق از بی محبتی از خیانت از دست بزن رنج میبرن و در برابرش چند نفر گفتند از بی پولی .................من نمیخوام شعا ر بدم اما چیزی هست که با این فکر رفتم با این اقا حرف زدم و میدونم با عشق و بی پولی هیچ زندگی درست نمیشه اما میدونم با اخلاق خوب با تفاهم با سعی میشه پول بدست اورد اما نمیگم پولم نباشه باید پول اولیه باشه باید بشناسی که طرفت اهل کاره و میتونه یه زندگی رو اداره کنه هر چند اولش سخت....................من صحبت در مورد موارد مالی و اینکه اول باید شغل جدی داشته باشه و گذاشته بودم واسه مراحل بعد اگر به تفاهم رسیدم...............................من تو زندگی الانم همیشه خیلی راحت پول خرج میکنم و البته اینکه شده خیلی اوقاتم پول ندارم پس تو خرج کردنم و خوردنم دقت میکنم اما واقعا اهل کار هستم و با این تفکر رفتم جلو که هم پدرم حاظره بهم کمک کنه و مثلا به جای جهیزیه زیادی که کار دیگه برام بکنه و هم اینکه خودم با این اقا با هم کار کنیم.................................شرمن ه خیلی حرف زدم

    - - - Updated - - -

    بازم ممنونم از شما مای سلف عزیزو همه دوستان که با جون و دل بهم کمک میکنید و برام وقت میزارن خیلی خیلی بهم لطف دارین...................من 23 سالمه .....من بازم مورد خواستگاری داشتم اما با هیچ کدوم اینقدر درگیر نبودم و اینکه میگین نگرانی در مورد خواستگار بهتر از ایشون ندارم چون مطمئنم میتونم حداقل در مورد وضعیت مالی با بهتر ایشون ازدواج کنم اما این ترس رو دارم که اشتباه تصمیم بگیرم ودلیل اینکه من اینقدر در مورد ایشون فکر میکنم یکی اینکه در مورد هیچ خواستگار نمی تونم اینقدر شناخت داشته باشم و مطمئن باشم که راسته اینکه ایشون از نظرم پسر پاکی اومدند و راستگو............................به نظر خواهرم این اقا از دو سال پیش خیلی تغییر کردند از نظر عقیدتی و اگر من با ایشون ازدواج کنم کم کم از نظر اعتقادی هم مثل خانواده من میشن .........مادر و پدرم به من میگن هر جور خودت میدونی و میگن من باید تصمیم بگیرم فقط هر سوالی میپرسم جواب میدن اما وقتی میگم حالا میگین چکار کنم میگن خودت میدونی...................................... .........در مورد مادیات باید بگم من میدونم تو زندگی های امروزه و با اوضاع اقتصادی امروزی وضعیت مادی کسی که قراره بشه مرد من و تکیه گاه من خیلی مهمه اما به نظرم اومد چیزی که بیشتر مهمه همین اخلاق یا معنویات طرفم باشه چون پول ممکنه یه روزه به باد بره و اما اگه اخلاق نباشه پول اصلا به چشم نمیاد اگه مرد زندگی من یه اخلاق اشتباهی داشته باشه که زندگی بشه زهر مار پول به چه درد میخوره.............از همه تایپک های این تالار چند نفر اومدند بگن از فلان اخلاق از بی محبتی از خیانت از دست بزن رنج میبرن و در برابرش چند نفر گفتند از بی پولی .................من نمیخوام شعا ر بدم اما چیزی هست که با این فکر رفتم با این اقا حرف زدم و میدونم با عشق و بی پولی هیچ زندگی درست نمیشه اما میدونم با اخلاق خوب با تفاهم با سعی میشه پول بدست اورد اما نمیگم پولم نباشه باید پول اولیه باشه باید بشناسی که طرفت اهل کاره و میتونه یه زندگی رو اداره کنه هر چند اولش سخت....................من صحبت در مورد موارد مالی و اینکه اول باید شغل جدی داشته باشه و گذاشته بودم واسه مراحل بعد اگر به تفاهم رسیدم...............................من تو زندگی الانم همیشه خیلی راحت پول خرج میکنم و البته اینکه شده خیلی اوقاتم پول ندارم پس تو خرج کردنم و خوردنم دقت میکنم اما واقعا اهل کار هستم و با این تفکر رفتم جلو که هم پدرم حاظره بهم کمک کنه و مثلا به جای جهیزیه زیادی که کار دیگه برام بکنه و هم اینکه خودم با این اقا با هم کار کنیم.................................شرمن ه خیلی حرف زدم

  9. #26
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حالا کم کم داری راهت رو پیدا می کنی. بگذار اول یک چیزی را بگویم : یک نظریه ای هست به نام مثلث عشق. یعنی هر عشق و علاقه ای مثل یک مثلث است و باید سه گوشه داشته باشد : تعهد ، صمیمیت ، جذابیت. مواردی که تا الان بررسی کردیم و حتی موضوع اقتصادی به مبحث تعهد برمی گردد. الان شما یک دید کلی به نوع زندگی و دیدگاه این آقا پسر و وضع اقتصادی اش داری. یعنی دیگر می دانی قرار است در این موارد با چه چیزی مواجه شوی. اینها برمی گردد به موضوع تمکین و حرف شنوی از شوهر که در ایران و حتی در کشورهای دیگر جزو وظایف زن ( تعهد ) است. الان شما می توانی تعیین کنی که آیا می توانی با توجه به وضع اقتصادی و دید کلی این آقا به زندگی که مفصل بحث شده ( و ادامه آن دیگر ضرورت ندارد) به ایشان متعهد باشی و مهمترین وظایف یک زن ( فراهم کردن آرامش مرد ، تمکین و حرف شنوی از مرد) را انجام دهی یا نه. حالا از شما می خواهم راجع به این موضوع فکر کنید و تصمیم آخر خود را در این مورد بگویید. این یکی از سه گوشه مثلث عشق و علاقه است. وقتی تصمیمت را گرفتی می توانیم راجع به دو گوشه دیگر صحبت کنیم. فکر کنم اگر مرحله به مرحله پیش برویم ذهنت آرام تر می شود.

  10. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    asemani (یکشنبه 06 مرداد 92)

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من فکر کنم دید شما به زندگی مشترک و ازدواج هنوز خیلی خوب شکل نگرفته... به نظرم میاد که زیادی دارید ابعاد مادی رو بی‌اهمیت می‌کنید...

    منظور بنده دقیقاً ابعاد مادی است و نه فقط مالی(که جزء مسایل مادی هست)... اینکه شما به نحوه‌ی عشق ورزیدن ایشون تمایل ندارید... اینکه بعضی رفتارهای ایشون شما رو تا حد مشاجره کردن پیش‌ می‌بره... اینکه احساس و کشش جنسی نسبت بهشون ندارید... اینها هیچ کدوم خوب نیست.

    بهشون افتخار می‌کنید؟... یعنی می‌تونید بهشون افتخار کنید؟ من وقتی زنی رو می‌بینم مستأصل در مورد مردی... قبل از اینکه ازش بپرسم که دوستش داری یا نه؟ می‌پرسم که می‌تونی بهش افتخار کنی؟



 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  2. نمیتونم راجع به خواستگارم تصمیم قطعی بگیرم
    توسط shabnam z در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 مهر 92, 12:18
  3. یک تصمیم واقعی
    توسط مینا 22 در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 آذر 87, 16:12
  4. +کادو تولد؟؟؟؟؟؟
    توسط kuchake tanha در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 87, 08:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.