سلام دوستان وکارشناسان عزیز
ازهمراهی وهمدلی همه شماکه برایم وقت گذاشتیدبسیاربسیارتشکرمی کنم
ازگل آرای عزیزبابت راهنمایی هاو دعوت کارشناسان دیگربسیارممنونم مشتاقانه وبی صبرانه منتظرشون هستم
سوالات بسیاری درذهنمه که باهاتون درمیون میزارم وبه شدت نیازدارم که همگی بهم کمک کنید
نوپوی عزیزباتوجه به شناختی که به موضوع عدم ثبات ایشون دربحث روانشناسی داریدچقدرفکربرگشت رابه صلاح میدونی؟
این چندروزه همانطورکه گفتم به خاطرتماسهایی که باهمسرم داشتم یه مقدارحال وروزم عوض شده یک مقدارازجدیتم برای طلاق کم شده البته فقط یک مقدارکم .
البته حال وروزم درنوسانه گاهی مصمم میشم برای جدایی وگاهی به برگشت هم فکرمی کنم
همچنان دلم می خواهدپیش مشاوروروانپزشک بروم حتی اگرتصمیم عاقلانه این باشدکه طلاق بگیرم.
دراین اوضاع که کاملاخانواده ام باطلاق موافق هستندومن جرات اینکه حتی بگویم پیش مشاوربرویم راندارم واصلانمی توانم تنهابیرون بروم به نظرتون چطوراین مشکل راحل کنم و به خانواده ام اطمینمان بدم که فقط می خوام کمی صبرکنم وبامشاوره تصمیم نهایی رابگیرم یعنی چطورراضی شون کنم که این به معنای راضی شدن برای برگشت نیست؟(باتوجه به نوسانات رفتاری وگفتاری همسرم خانواده ام اصلادیدمثبتی روایشون ندارنددوبه صلاحم نمی دونن حتی خیلی می ترسن که ایشون قصدتلافی واسیب به منوداشته وآسیب بدنی وروحی شدیدتری وارد کنه همسرم به شدت ازچشمشون افتاده وبه چشم یه بچه نابالغ بهش نگاه می کنن)
اگرمسیرمشاوره وروانپزشک رارفتم باهمسرم چگونه شروع کنم یعنی حرف خودم وشرط خودم چی باشه درچه مسیری حرکت کنم برای شناخت وتصمیم درست وحل مشکلاتم؟(همسرم هیچ مشکلی بابت اومدن پیش روانپزشک ومشاورنداره واستقبالم کرده)
تنهابرم واون هم تنها یادوتایی ؟چه تعدادجلسه خوبه ؟
دراین مسیربه چه نکاتی توجه کنم؟به چه نکاتی بیشترتوجه کنم؟تمرکزم راروی چی بذارم؟حل چه مسایلی ؟چه تعهدی؟چه تضمینی؟
راستی چطورهمسرم روامتحان کنم ازلحاظ دوست داشتن واقعی وعشقی که ابرازمی کنه؟(واقعاچطورمیشه عشق همسرروامتحان کردومطمین شد؟)
ازلحاظ اینکه واقعااششتباهاتش روجبران می کنه یانه؟زندگی دوباره مون بهترمیشه؟
نظرتون رودرموردشرط هایی که گذاشتم وایشون به حالتهای زیزحاضربه پذیرش هستندرابهم بگید
(جداازاینکه به من بگیدپذیرفتن کدام حالت به نظرتون بهتره وبیشتربه صلاحمه فکرمی کنم پیشنهادات ایشون براتون یه شناختی ازایشون روهم سبب بشه طرزفکرشون واولویت هاشون)
درموردشروط حق طلاق ومهریه ایشون اینطوری حاضربه پذیرش هستند:
حالت اول :میگه مهریه توببخش(درحد خیلی کمی ازمهریه مومیده چه برگردم و چه طلاق بگیرم) حق طلاق قطعی ومطلق رومیدم وچون دیگه مهریه ندارم تمام اموالشونو بنامشون می کنن تامستقل باشن وسریه کاری هم مشغول هستندالان یک هفته است.
حالت دوم :مهریه ام همینطورباشه تعهدمحضری میدن وهرتعهدی که بخواهیم به جزحق طلاق واموالشون روتنهادرصورتی بنامشون می کنن که من تنهاازراه تقسیط مهریه بگیرم وتعهدبدهم که مالی ازایشون روتوقیف نمی کنم
حالت سومی که مهریه موبدن کامل یعنی خونه بنامم کنن وحتی به جای حق طلاق تعهدبدن که تاحدودی مدنظرمنم بودبه هیچ عنوان قبول نمی کنن.چون میترسن من مهریه موکه گرفتم طلاق بگیرم وبرم
کلاحاضرنیست مهریه موبده تابرگردم خیلی میترسه سرش کلاه بره
(درمورردگرفتن حق طلاق من یک احساسی دارم واونم اینه که اگراختلاف وناراحتی پیش بیادکه مقصرایشون باشن وکوتاه نیان من به خاطرغرورم ازاین حق طلاق بایداستفاده کنم که این مایه عذابه یکم . مخصوصاکه ایشون اخلاق اینوداشتن که منوبیرون کنن ومدام تهدیدبه جدایی میکردن حالااگربعدیک دعوابگن اصلانمی خواهمت حق طلاقم که داری برواززندگیم بیرون من چکارکنم؟چطورمیتونم عزت نفسم رودراین شرایط حفظ کنم؟)
علاقه مندی ها (Bookmarks)