به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 مهر 92 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    645
    سطح
    12
    Points: 645, Level: 12
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 202 در 91 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام. همه ی آدمها اشتباه می کنن دوست من. با حرفهای دوست عزیزمون دنیز خ موافقم. این لحظات رو دریاب خ برات مهم هستن.
    برای اینکه دوباره داشته باشیش تمام تلاشت رو بکن. شما خ احساسی رفتار می کنین خوب که رو این جنبه از شخصیتتون بیشتر کار کنین.
    مشکل ِ بیشتر مردم اين است که به جای اينکه با ذهن خود بينديشند با اميدها، ترس ها و آرزوهايشان می انديشند! _ ويل دورانت

    در ضمن این عنوان مناسب شما نیست اگه بخاین با این حس برین جلو به جایی نمی رسین. یه خورده قویتر دوست من.
    راستی تاپیکتم گداشتم دم دست مدیران. امیدوارم زودتر بهت سر بزنن.
    ویرایش توسط چنار : دوشنبه 13 خرداد 92 در ساعت 12:58

  2. 2 کاربر از پست مفید چنار تشکرکرده اند .

    محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    228
    سطح
    4
    Points: 228, Level: 4
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 33 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش یه کم شوک زده شدم دوست عزیز بهش ثابت کن که تغییر کردی اگه به راحتی از دستش بدی هرگزمجددا طعم خوشبختی رو نخواهی چشید چون این حس که زنم رو به راحتی از دست دادم همیشه همراهته
    در ضمن انتظار نداشته باش به راحتی خانمت همه چیز رو قبول کنه چون تو تکیه گاهش بودی و اونطور که باید همراهیش نکردی جدایی خیلی سخته به قول خودت 4 ماه مدام بهت ایمیل می داده و جواب نمی دادی غرورش رو خورد کردی و لحظات بدی رو براش رقم زدی
    ولی هنوز دیر نشده و جای امیدواری هست اگه تا 4 سال هم دست رد به سینه ات زد باز هم حق داره و اگه واقعا از کارهات پشیمونی سعی کن دلش رو به دست بیاری اون چیز زیادی از تو نخواسته که این طور ازت جواب گرفته بازم توکل به خدا کن و ادامه بده انشااله خبر های خوبی بشنویم

  4. 2 کاربر از پست مفید s7.tahery تشکرکرده اند .

    محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    925
    سطح
    16
    Points: 925, Level: 16
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    216

    تشکرشده 138 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    منم موافقم برو سمتش و خواسته هاشو در حد معقول و منطقی بپذیر. اگه می گه بریم مشاور خوب برین مگه بده. اگه می گه استقلال خوب انجام بدین بد نیست حتی به نظرم اگه می خواد ادامه تحصیل تو یه کشور دیگه بده با هم برین ( به همسر همراه دانشجو ویزا می دن) تمرین خوبی هست واسه استقلال. فقط دست دست نکن

  6. 2 کاربر از پست مفید unknown girl تشکرکرده اند .

    محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array

    سلام
    شاید الان که دیگه اینو فهمیده باشی یک مرد بی عرضه نباشی یک مردی نباشی که غرورش اجازه نده بره و از همسرش عذر خواهی کنه و روزهای خوب رو دوباره واسه خودش و همسرش بسازه. شاید هنوز فرصتی برای جبران مونده باشه . بشین با خودت راست و حسینی فکر کن و سنگات رو وابکن .
    ببین میخوای تبدیل به یک مرد با عرضه بشی یانه؟ اگه تصمیم گرفتی ازش عذر خواهی کنی قبل از اینکار ببین چیا باعث شد از دستش بدی؟ ببین میتونی اون مشکلات رو حل کنی یا لااقل بیشترشو ؟ صرف اینکه بری دنبالش و خواسته هاشو جامه عمل نپوشونی فایده مداومی نخواهد داشت. پس اول مشکلاتتون رو بررسی کن! بله اول به جای بقیه کارهات یه مرخصی به خودت بده و بشین خوب فکر کن و مسائلی که باعث جداییتون شد رو تحلیل کن و سعی کن به جستجوی راه حل هاش بپردازی بعد برو سراغ آشتی و عذر خواهی.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  8. 4 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    کامران (دوشنبه 13 خرداد 92), گل آرا (دوشنبه 13 خرداد 92), محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  9. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 خرداد 92 [ 11:42]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    16

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه دوستان بابت نظرات و همدردیشون ممنون.
    من فقط یک بار تو زندگیم بهش بی احترامی و بد کردم که همین طلاق شد.تو اون چند سالی که با هم بودیم من حتی غذا بدون اون نمیخوردم اگه اون نبود هر چی می خواست چشم بسته براش فراهم بود.اگه چیزی رو دوست داشت و می دونستم جز علایقش هست براش کم نمیزاشتم.من بهش میگفتم به خاطر عشق و علاقه من کوتاه بیا برای عروسی و چیزای ذیگه ولی همش میگفت استقلال نداری و من این پولو نمی خوام.
    کی تو این زمینه قید این همه راحتی رو میزنه.
    بهترین خونه و بهترین وسیله خونه رو داشت.میگفت چون مامانت از من نظر نخواست و خودش خونه رو پر کرد من اینو نمی خوام.
    خوب مامان منم می خواست مثلا سوپرایزش کنه ولی میگفت نه اینا نیست منو حساب نمی یارید.
    بهش به مناسبتا کادو میدم همین بعد از طلاق و پست میکنم و به حسابشم پول میریزم هر ماه ولی اومد کارتو داد به من که هیچی شو بر نمیدارم.آخه تو دعوا بابام بهش گفت خونه بابات این چیزا رو دیدی که الان این کارو میکنی و ناز میکنی.اونم کلا دیگه تموم کرد همه چیزو.
    من همیشه عاشقش بودم.آقایون میدونند هکه که مردا فقط یک بار عاشقش میشیم .ولی اون دوسم داشت اینو همیشه حس میکردم.
    خیلی دلم میخواد برم دنبالشو قبول کنه.وولی خانواده خودم یعنی بابام تو دعوا بحث رفت به باباش گفت من کس دیگرو میخوام و من نمیدونستم و اون بعدا موقع طلاق بهم گفت.
    خیلی بابام منت پول سر زن و پدرخانمم گذاشت.
    مادرم ولی خداییش خیلی دوسش داشت ولی اون میگفت دوسم نداره داره فیلم بازی میکنه که فقط تو رو خوشحال کنه.
    و واسه مدت جدایی و درگیری طلاق بهم گفت دیدی حتی یک بار بهم زنگ نزد.
    من از خدام هست برم دنبالش ولی نمیدونم چه طور با خانوادم و اون کنار بیام از هر طرف میشم تحت فشار.خانمم هم مغرور و غد هست وقتی بگه نه یعنی نه تا اونی که میخواد بشه.
    باید چند تا خانواده رو راضی کنم.تازه میشم اول راه.خودشو نفرت از این ماجراها چی؟؟؟؟؟؟؟؟
    تمام موهای شقیقم سفید شد تو این سن بدون قرص نمیتونم حتی یک ساعت بخوابم.می خوابم خواب میبینم همش با یکی دیگه ازدواج کرده و روانیم کرده این فکر

  10. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    اول اینکه ایشون جدا شده و میتونه ازدواج هم بکنه و شما هم نباید روانی بشی ! یکم منطقی باش! تا وقتی این احساسات شدید رو نتونی کنترل کنی نمیتونی درست فکرکنی.

    من بر خلاف دوستان نمیگم برو دنبالش! الان با این وضعیت روحی و احساسی بری دنبالش، حتما پدرت مخالفه و چه بسا بدتر از حرف های سابق رو به خانومت بزنه و شما در جریان نباشی و اوضاع چنان به هم ریخته بشه که دیگه هچوقت نتونی درستش کنی. یک بار با احساس رفتی جلو و منجر به طلاق شد. اگه میخوای به دستش بیاری احساسات رو بذار کنارو تصمیم عاقلانه بگیر.

    دوست داره مستقل بشی، میتونی؟ میتونی جدا از پدرت استقلال مالی داشته باشی؟ میتونی یه خونه مستقل و یه کار مستقل جور کنی؟ چرا باید چند تا خونواده رو راضی کنی؟
    خونواده شما خودت بودی و همسرت که از هم پاشیده شد یا پاشوندنش...الان که میخوای دوباره اون خونواده رو تشکیل بدی باز هم بقیه باید رخصت بدن؟
    شما که یه نوجوون 16 ساله نیستی که بخوای به اذن پدرت بری خواستگاری.
    من نمیگم بی احترامی کن، احترام همه رو حفظ کن اما اینکه خودت برای سرنوشتت تصمیم بگیری که اسمش بی احترامی نیست.

  11. 6 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    mercedes62 (سه شنبه 14 خرداد 92), tamanaye man (سه شنبه 14 خرداد 92), محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92), آویژه (دوشنبه 13 خرداد 92), تسنیم (دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  12. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 13:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    228
    سطح
    4
    Points: 228, Level: 4
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 33 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    استقلال مالی که خانومت می گفته دقیقا الان متوجه می شی چقد مهمه من اگه جای خانومت بودم زمین و زمان رو به هم می ریختم اگه کسی بخواد بهم بگه " اینا رو تو خونه پدرت دیده بودی "
    اگه شما استقلال مالی داشتی و روی پای خودت بودی پدرت به خودش اجازه چنین حرفی رو نمی داد
    زن شما بوده باید به نحو احسن تامینش می کردی
    دلیل نداشت پدرتون این حرفو به خانومت بزنه

  13. 2 کاربر از پست مفید s7.tahery تشکرکرده اند .

    محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92), دریا72 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  14. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 خرداد 92 [ 11:42]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    42
    سطح
    1
    Points: 42, Level: 1
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    16

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببینید من خودم همه اینا رو میدونم و میدونم یعنی راضی کردن برای زندگی دوباره یعنی تقریبا محال هست....
    من نمیتونم استقلال پیدا کنم چون هم تک فرزند خانوادم و اونا هم به من خیلی وابسته هستن و من این وسط گیر کردم.یعنی عملا بین همسرم و خانوادم مجبور شدم اونا رو انتخاب کنم.
    یعنی خانوادم مجبورم کردن هم واسه پول و هم اینکه مامانم مریض شد خیلی بدجور.دید خانوادم اینه که خانمم میخاد منو از اونا جدا کنه.من خستم دیگه با کسی تو خونه حرف نمیزنم نه اینکه قهر باشم بلکه انگیزه دیگه ندارم و هیچ هدفی ندارم.
    نمیدونم چه طور استقلال پیدا کنم نه کاری بلدم نه درآمد جدایی دارم تو این اوضاع مملکت نمیدونم چه طور از صفر شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟//
    نمیدونم چه طور حرفمو بزنم....یا به قول شما به آرامش برسم.من نماز میخونم ولی این ماجرای جدایی و طلاق منو معتاد به الکل کرده برای اینکه کمتر فکر کنم.
    حتی از کجا شروع کردن رو بلد نیستم.پدر خانم تو بحثها گفته بود اگه من با یک پیراهم برم دنبال دخترش بهم میده ولی با ده تا کارخونه به اسم زدن بابام نمیده....
    خانوادم هم گناه دارن من تنها فرزندشون هستم ولی درک درست رو خواسته های من ندارن.
    ولی خانمم میدونم و میشناسمش اگه یک شرط بزاره برام اونه که خانوادم برن ازش عذرخواهی که امکان نداره اینا برن


    ا

  15. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام آقا محمد
    شما اول باید به خودتون و شرایط روحیتون سروسامان بدین.یعنی از این حالت افسرده خارج بشین و خودتون را وابسطه به قرص و دوا ندونید...(اینا به معنی فراموش کردن ایشون نیست)اما باید اول از همه به خودتون برسید از نظر روحی.
    برای شروع هم یک مشاور خوب پیدا کنید و برید پیشش تا بهتون کمک کنه که چطوری میتونید موضوع را با همسر و خانواده خودتون مطرح کنید و برگردید سرزندگیتون.
    انقد هم خودتون را سرزنش نکنید .اگر قرار باشه تقاص کارتون را پس بدین تا حالا جورش را کشیدید پس دیگه محکوم کردن خودتون را بذارین کنار و یا علی بگین و بخواین که دوباره زندگی خوبی را کنار همسرتون شروع کنید همین که بخواین یعنی قدم اول و مهمترین قدم را برداشتید .مطمئن باشید که میشه و خانومتون هم برمیگرده .

  16. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    محمد123 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    ببین چقدرررر به خانومت و خونوادش فشار اومده که پدر خانومت این حرف رو زده!
    حتی حاضر شده حمایتت کنه.
    کار خونوادت اشتباهه. الان که میبینن شما شب و روزت یکی شده و زندگیت خراب شده راضی اند؟ الان خوشحالن؟ چرا باهاشون حرف نمیزنی؟ چرا نمیگی حالت خوب نیست؟
    چرا نمیگی پشیمونی؟ نمیگی همسرت رو دوست داری؟ نمیگی میخوای با کسی که دوستش داری زندگی کنی، همونجوری که دوست داری؟
    همه احساست رو صادقانه بهشون بگی جوابشون چیه؟
    یعنی واقعا تو رو از زندگیت و عشقت و علاقه مندی هات جدا میکنن چون میخوان که مال اونا باشی و ازشون جدا نشی؟
    من نمیفهمم. اگه اینجوریه که اسمش خودخواهیه.
    اینجوری تا مجردی که رنگ آرامش رو نمیبینی چون هر انسانی نیاز به همسر و همدم داره. اگه هم ازدواج کنی که باز هم میفتی تو دو راهی همسر یا پدر و مادر!
    چون هییییچ زنی حاضر نمیشه عشقش به شوهرش رو با کس دیگه تقسیم کنه چه برسه به اینکه اینجور رفتار ها رو هم تحمل کنه.
    من نمیدونم.
    امیدوارم کارشناسها بیان کمکت کنن. اما به نظرم داری نقش یک قربانی رو بازی میکنی و همین هم بوده که باعث آزار همسرت شده.
    ویرایش توسط گل آرا : دوشنبه 13 خرداد 92 در ساعت 23:37

  18. کاربر روبرو از پست مفید گل آرا تشکرکرده است .

    محمد123 (سه شنبه 14 خرداد 92)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 17 خرداد 93, 01:49
  3. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 فروردین 90, 07:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.