به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 شهریور 94 [ 13:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-11
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,246
    سطح
    28
    Points: 2,246, Level: 28
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط bird.1 نمایش پست ها
    من اون دخترو ميشناسم پس ميدونم شرايط اون از شما خيلي بدتر وغير قابل تغيير بوده.من شماره يك مشاورو تو تاپيكاي اول گذاشتم.اگه خواستيد صحبت كنيد شايد شما هم نتيجه گرفتيد.
    ممنون نگاهی بش میندازم من از این جهت میگم که اون فرد که شما میگید قدرتشو داشته حداقل با مشاوره هم صحبت کنه من کلا با یه غریبه تلفنی مشکل بتونم سلام و علیک بکنم اولش هم گفتم تلفن صحبت کردن واسه من شکنجست از اولش نفس تنگی میگیرم تا آخرش چون دقیقا همین استرس و تپش قلب و قفل شدن ذهنیه که کار رو خراب میکنه دست خودمم نیست الان همه این چیزا رو اینجا گفتم شاید ده درصدشو پشت تلفن نتونم بگم. ضمنا اگه کسی مشاوره یا روانشناسی باشه بخواد مشکلو من حل کنه بهتره فقط یه نفر باشه که من دیگه همه وقتم رو بزارم واسه نه اینکه خدای نکرده همه این داستانها رو هم تعریف کنیم و یه راه حلی پیشنهاد بدن که مناسب من نباشه یا نتونم از عهدش بر بیام بعد برم سراغ یکی دیگه باید همه این مراحل امکان سنجی بشه حتی حاظرم بیام تهران ببینم کجا میتونم مراجعه کرد حالا به هر حال با زور شمشیر هم شده دیگه وایسم جلو خونواده که میخوام خودمو درمان کنم یکی هم با خودم بیارم که دست منو بزاره تو دست مشاور.

  2. کاربر روبرو از پست مفید ali1369 تشکرکرده است .

    Parsa-MB (دوشنبه 28 دی 94)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    اون مثل خودتونه. مرده.اولش بهش با پيامك تمام مشكلتونو بگيد وبگيد نميتونم حرف بزنم.اين كه ديگه سخت نيست.مثل همينجاست.

  4. کاربر روبرو از پست مفید roze sepid تشکرکرده است .

    Parsa-MB (دوشنبه 28 دی 94)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ali1369 نمایش پست ها
    ممنون از راهنماییتون منم همونطور که گفتم متوجه هستم این مشکل رو دارم و با اینکه دوست داشتم یه فرد اجتماعی باشم ولی نتونستم استارت بزنم واسه تغییر و پیش یه روانشناس برم ضمنا تو شهر ما که یه شهر کوچیک هست فکر نمیکنم یه روانشناس خوب پیدا بشه که بتونم روش حساب کنم حتما میتونه این مشکل رو حل کنه حالا شاید به حساب منفی نگری اینو بزارید که به هر حال باید از هر امکاناتی استفاده کرد واسه درمان ضمنا متاسفانه من نمیدونم اصلا کدوم روانشناس اینجا کی هست آدرسش کجاست کسی رو هم سراغ ندارم بهم کمک کنه همونطور که گفتم با مادرم مطرح کردم اینقدر مسخره و سرکوب شدم که گفتم غلط کردم حس خیلی بدی بهم دست داد اون لحظه اما حق با شماست حتی کسی هم با من همراه نشه من خودم باید واسه خودم تصمیم بگیرم نمیدونم چطوری باید شروع کنم و برم بیرون همه اینها شاید از دید یه آدم عادی اصلا چیزی به حساب نیاد ولی باور کنید واسه من یه کابوسه حتی این مسافرت رو هم میخواستم تنهایی برم خودم به هر نحوی حاظر بودم همزمان با ترسی که تا حد جنون دشاتم با اینکه میدونستم راهم چطوریه بلد اما با ممانعت از سوی خونواده مواجه شدم و ضمنا بخاطر اینکه از استرس و اضطراب مشکلی واسه مثلا واسه مادرم یا برادرم پیش نیاد نتونستم اینکار رو بکنم و سر این مسائل بارها تا حد مرگ هم با هم دعوا کردیم اونا به من هیچ اجازه ای نمیدن تا یه حرفی هم بزنم همه صداشون میره بالا اینقدر فریاد میزنن سر من که از گفته خودم پشیمون بشم و این مشکل از بچگی هم بوده اینقدر زجز کشیدم و منو کشیدن پایین که به این روز افتادم. متاسفانه بعضی خونواده ها و پدر مادرها اینطورین و هیچ فکر نمیکنن با اینکارهاشون بزرگترین جنایت رو در حق بچشون میکنن تو اینده.

    بگذریم حتی همین امروز هم دیره واسه درمان یعنی میتونستم خیلی زودتر از اینها حالم بهتر بشه با رفتاردرمانی ها و تا الان خیلی جلسات مشاوره رو رفته باشم ولی واسه شروع قدرتشو ندارم اگه یه نفر بتونه منو یه جلسه پیش یه مشاور خوب ببره و حرفام رو بهش بزنم دیگه هرچی اون بگه من انجام میدم و از اون به بعدش هم چشمم به کمک کسی نیست همونطور که خودتونم اشاره کردید مثل یه فرد دست و پا شکسته که همون اولش که خورده زمین که نمیتونه خودش بلند شه باید یکی کمکش کنه ببرش دکتر من اصلا هم از آوردن اسم روانشناس و دکتر و این حرفا خجالت نمیکشم چون داشتن مشکل و درمان نشدن به مراتب خجالت آورتره.

    در مورد سوالاتتون سال تولدم بله 69 هست، سابقه اختلالات خانوادگی که زیاده ولی نمیدونم هرکس یه جور مشکل داره ولی تا حالا کسی مثل خودم خجالتی باشه رو فقط تو پدرم دیدم و من فکر میکنم این خجالتی بودن پدرم به بدترین حالت ممکن در ترکیب با ترسهایی که مادرم داشته به من ارث رسیده دستشون هم درد نکنه واقعا !! به هر حال ژنتیک در درجه اول عامل اصلیه. ضمنا برادرم هم غیبتش نباشه ولی کلا یه آدم عصبی و حواس پرت هست روزی نیست که سر هرچیزی جنگ و دعوا به پا نکنه تو خونه. یه سره از منم طلبکاره من حتی گفتم اجازه رانندگی هم ندارم اینقدر تو روی من وایمیسن و چرت و پرت تحویلم میدن که دیوونه میشم میکشم کنار راستش قدرت بحث کردن هم ندارم چون از بچگی هرچی حرف زدم به جایی نرسیدم صحبت کردنم دیگه مشکل پیدا کرده.

    دیگه جنسیت که خودتون باید بدونید از اسمم مشخصه دیگه :d تعداد فرزندان هم فقط من و برادرم هستیم که اون 6 سال از من بزرگتره و این اختلاف سنی هم یه نوع تبعیض از بچگی بین من و اون بوجود آورد البته طبیعتا کسی ادعا نداره و مادرم میگه هر دوتاتون رو یه جور دوست دارم ولی خب دیگه آدم چیزی که می بینه رو که نمیتونه انکار کنه ضمنا من تو درس و اینا تو الان موفق بودم حتی یکبار تجدیدی سر هیچ درسی چه از بچگی یا انشگاه نداشتم در صورتی که برادرم اینقدر کند ذهن هست حالا دوست نداشتم اینو بگم ولی تا الان بزور معلم اومده بالا و دانشگاه رو هم نتونست ادامه بده اما چیزی که خوب داره پر رویی و رک بودن هست که من اگه از این لحاظ اینطوری بودم شاید این وضعیتم نبود.

    همیشه هم نگران قضاوت دیگران از خودم هستم تو پست اول هم توضیح دادم دقت میکردید. یه حرفی که میخوام حتی تو چت بزنم دو ساعت باید فکر کنم چی بگم نکنه طرف مقابل به نظرش ده درصد ناخوشایند بیاد مثال بود این تو همه چیزها اول راحتی مخاطب رو در نظر میگیرم تا خودم اگه من اون راحت باشه منم راحتم و بالعکس اینم باز یکی از علائم فوبیاست همه هم میدونن.




    ممنون این قضیه که تعریف کردید تا حد زیادی با یکم تغییرات مشابه روند زندگی من بوده به قول معروف اینقدر از بچگی تحقیر شدیم و جرات انجام کاری بهمون ندادن که اینطوری شدیم البته به نظر من کاملا بخاطر شخصیت فرد هست که اینطوری میشه مثلا من یه آدم آروم و بی سر و صدا بودم که میدون دادم واسه این مشکلات که تو من بوجود بیاد در صورتی که خیلی بچه ها از همون اول میزنن تو دهن هرچی مشکله و بعدا هم یه آدم موفق ازشون در میاد حالا پدر یا مادر و الی آخر میخوان خوششون بیاد یا بدشون بیاد براشون مهم نیست.
    بله حدس می زدم اینطور باشه. شما به نظر میاد Avoidant Personality Disorder هم دارید (که شاید بشه گفت یک حالت حاد همون فوبیای اجتماعی باشه)و سابقه مشکلات روانی در خانواده رو هم که دارید، کودکی مناسبی هم به نظر میاد نداشتید از اختلاف سن نامناسب با برادرتون گرفته تا برخورد والدین. وضعیت جامعه ایران هم برای افرادی مثل شما بسیار بد و مخربه.

    اگه مشکل مالی ندارید همین فردا برید پیش دکتر چون تا اینکار رو نکنید چیزی درست نمیشه و اگه کسی نیست که شما رو ببره، بهتره این رو بپذیرید که قرار نیست کسی بهتون کمک کنه و این نباید باعث بشه شما به خاطر نادانی بقیه، مثل یک آدم فلج و دست و پا شکسته زندگی کنید. قطعا کار ساده ای نیست ولی وقتی کسی نیست، شما باید خودتون مشکلتون رو حل کنید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali1369 نمایش پست ها
    ضمنا یه خاطره به ذهنم رسید از دوران بچگی زیاده از این دست موارد ولی این مورد فکر کنم شاخص باشه من مشکل لوزه سوم داشتم تو بچگی و مجبور بودن منو عمل کنن نه از بچگی هم هم پدر و مادرم سفت به من چسبیده بودن و یه لحظه هم تنهام نمیزاشتن اون لحظه ای که خواستن منو ببرن تو اتاق عمل وقتی دیدم تنها شدم و یه مشت آدم غریبه اومده اطرفم و اینا شک بدی بهم دست داد و کلی گریه کردم که شاید میتونه مقدمه ای واسه همه مسائلی باشه که الان داره زندگی منو نابود میکنه.
    بله متاسفانه چنین تجربیاتی اصلا خوب نیست و می تونسته زمینه ساز مشکلات اساسی بشه. پدر و مادرها بعضی مواقع فکر می کنند هر چیزی برای خودشون خوش آیند هست برای فرزندانشون هم خوش آینده در حالی که می تونه خیلی خیلی مخرب باشه.

  6. 2 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    ali1369 (یکشنبه 20 اسفند 91), Parsa-MB (دوشنبه 28 دی 94)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 شهریور 94 [ 13:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-11
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    2,246
    سطح
    28
    Points: 2,246, Level: 28
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sinéad نمایش پست ها
    بله حدس می زدم اینطور باشه. شما به نظر میاد Avoidant Personality Disorder هم دارید (که شاید بشه گفت یک حالت حاد همون فوبیای اجتماعی باشه)و سابقه مشکلات روانی در خانواده رو هم که دارید، کودکی مناسبی هم به نظر میاد نداشتید از اختلاف سن نامناسب با برادرتون گرفته تا برخورد والدین. وضعیت جامعه ایران هم برای افرادی مثل شما بسیار بد و مخربه.

    اگه مشکل مالی ندارید همین فردا برید پیش دکتر چون تا اینکار رو نکنید چیزی درست نمیشه و اگه کسی نیست که شما رو ببره، بهتره این رو بپذیرید که قرار نیست کسی بهتون کمک کنه و این نباید باعث بشه شما به خاطر نادانی بقیه، مثل یک آدم فلج و دست و پا شکسته زندگی کنید. قطعا کار ساده ای نیست ولی وقتی کسی نیست، شما باید خودتون مشکلتون رو حل کنید.



    بله متاسفانه چنین تجربیاتی اصلا خوب نیست و می تونسته زمینه ساز مشکلات اساسی بشه. پدر و مادرها بعضی مواقع فکر می کنند هر چیزی برای خودشون خوش آیند هست برای فرزندانشون هم خوش آینده در حالی که می تونه خیلی خیلی مخرب باشه.

    خیلی ممنونم ازتون الان که این موضوع رو تو اینجا مطرح کردم به لحاظ روحی خیلی راحت شدم و خوشحال شدم از اینکه بالاخره افرادی هستند که درک میکنند مشکل من چیه و باید دنبال راه حل بود تا آدم سلامت روانی خودشو بدست بیاره فرقی هم نمیکنه مشکل جسمی یا روحی متاسفانه این باور غلط بین خیلی از ماها بخصوص ایرانی ها هست که فکر میکنیم اگه سرما خوردیم باید بریم دکتر و مثلا بیماری هایی مثل افسردگی یا هر نوع اختلال دیگه جزئی از شخصیت هست و فقط جای یه آدم روانی که قتل میکنه پیش دکتره چه بسا حتی اگه به وضعیت خیلی از اونایی که دست به اینکارها هم میزدن رسیدگی میشد شاید اینقدر جرم و جنایت تو جامعه نداشتیم.

    مشکل مالی هم داریم ولی بدتر از اون این مشکلات روحیه و هر طوری شده هزینه اش رو هم درست میکنم حتی پس اندازه های این چندساله رو هم که جمع کردم خرج اینکار کنم ارزش داره حداقل یکبار واسه همیشه ریشه ترس و اضطراب رو برای همیشه نابود کنم تو خودم. چون با این وضعیت اصلا نمیتونم برم سر کار یا جایی استخدام بشم چون روابط اجتماعیم صفره.

    بله شرایط جامعه ما هم واسه افرادی با این مشکلات مناسب نیست چه من که این اختلال رو دارم و چه بقیه با مشکلات دیگه، به قول معروف یک مشت گرگ دور و بر آدم رو گرفته و ادم برای بقا باید بتونه با اونها کنار بیاد و برای حقش بجنگه و به سلامت زندگیش رو طی کنه مثلا حتی تنها دوستی که داشتم و ترکم کرد تا لحظه آخر خوب نفهمید مشکل من چیه بارها بهش توضیح دادم همیشه با احترام و صمیمت باهاش برخورد کردم و هرکاری تو این مدت از دستم بر میومده براش انجام دادم ولی در آخرش به من گفت تو یه آدم ضعیف سست و بی اراده هستی و من از آدمای اینطوری اصلا خوشم نمیاد برو پیکارت اون لحظه خیلی واسم سخت بود دست و پام رو گم کردم دوست نداشتم زندگی دیگه حرکت کنه و من از شدت این همه مشکلات راحت بشم.

    به همین خاطره که اگه درمان نشم جامعه افرادی مثل من رو تو خودش نمی پذیره و تو برخوردها به مشکلاتم اضافه میکنه.

    هرچند بخاطر هشت ماه خونه نشینی کاملا افسرده شدم و اعتماد به نفسم به شدت سقوط کرده ولی باید همه تلاشمو بکنم و به این فکر کنم اگه خودمو نجات ندم روز به روز حالم بدتر میشه. واقعا سخته برام باید اول از همه یه روانشناس خوب پیدا کنم که نزدیک هم باشه ترجیحا بتونم حضوری برم پیشش و همه این چیزا رو توضیح بدم حتی اگه تم صحبت کردن هم مشکل داشتم همه اینا رو مینویسم رو کاغذ بهش میدم.

    با اون فردی که دوستمون معرفی کردن هم سعی میکنم ارتباط برقرار کنم یا حداقل آدرس این تاپیک رو بهش میدم بیاد خودش در جریان همه چیز قرار بگیره و بعد امیدوارم یه راهی بزاره جلوی من.

    ایشالا اگه مسائل دیگه ای به ذهنم رسید که میتونه به ریشه یابی این بیماری کمک کنه حتما میام براتون میگم.

    بازم ممنونم از همتون که به حرفام گوش کردید.

  8. 3 کاربر از پست مفید ali1369 تشکرکرده اند .

    Parsa-MB (دوشنبه 28 دی 94), roze sepid (دوشنبه 21 اسفند 91), Sinéad (یکشنبه 20 اسفند 91)

  9. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    خوشحالم كه كمي بهتريد.مهم نيست از كجا اما مهمه كه شروع كنيد تا بتونيد بهتر بشيد.با اين پيشرفتي كه تو اين يكي دو روز داشتيدصددرصد اطمينان دارم كه هر روزتون بهتر از ديروز ميشه.ارتباطتونو با اينجا قطع نكنيد وتمام كارهايي كه در زمينه بهبوديتون انجام ميديد بنويسيد.

  10. 2 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    ali1369 (سه شنبه 22 اسفند 91), Parsa-MB (دوشنبه 28 دی 94)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.