ندای عزیز
کامل تمام نوشته هاتو خوندم، البته اینم بگم که در جایگاهی نیستم که بخوام نظر کارشناسانه بدم ولی اگه بخوای نظر شخصی م رو بدونی اینه که، تو فقط یه اشتباه کوچیک در انتخابت مرتکب شدی و سزاوار این همه سرزنش از طرف خودت نیستی.
چرا هیچ وقت از همسرت نپرسیدید که اگه منو نمی خواستی چرا با من ازدواج کردی؟ بالاخره در ازدواج نظر دو طرف مهمه...درک من از بیانیات خودت اینه که خیلی خودتو باختی.
مهریه ات رو حتماً بگیر، به زورم شده بگیر، اگر نگرفتی هم اینجوری باعث میشی نامزدت و خانوادش یه کم تاوان بی رحمی هاشون رو پس بدن.
عزیز من فقط و فقط و فقط به خودت فکر کن.
تو این مدت از خدا کمک بخواه.
یا به درست ادامه بده یا برو یه کار خوب پیدا کن.
حتماً یه ورزش رو به طور جدی ادامه بده. کوه زیاد برو.
اصلاً از این فکرا نکن که دیگه کسی سراغت نمیاد و از اینجور حرفا، الان یکی از دوستای مامان من که اصلاً هم ظاهر خوبی ندارن در سن 45 سالگی با یه بچه ازدواج کرده و مادر زنداییم در سن 70 سالگی هنوز خاستگار داره...پس نگران این قضیه نباش.
سعی کن به ظاهر خودت بیش از پیش اهمیت بدی.
ایشالله که بهترین تصمیم رو بگیری.
علاقه مندی ها (Bookmarks)