نوشته اصلی توسط
بی نهایت
یه مشکلی دارم که امیدوارم دوستان بتونند در تعدیل این احساس به من کمک کنند.
جایی که کار می کنم یه مدیر داره که متخصص ، سخت گیر ، تیز بین هست . در عین اینکه خیلی با شخصیت هست ولی در برابر کوتاهی های کار منداش خیلی سخت برخورد می کنه . با همه همین جور هست.
اصلا نمی شه باهاش حتی منطقی صحبت کرد. وقتی با زیر دستاش دعوا می کنه همه می دونند اگه نتیجه کار خوبی به ایشون ارائه بدهند ایشون قدر دادن هست و کم کاری های گذشته را فراموش می کنه.
ادم متدینی هستند و از سرشناسان این شهرستان هستند.
این مطالب را گفتم که شخصیت ایشون را بشنساید.
اما مشکل من با ایشون. هیچ وقت ایشون با من کاری نداشته به جز یک بار که همون یک بار تا آخر عمرم باعث شده با دیدن ایشوناسترس و ترس به جونم بیفته. جوری که الان که دارم می نویسم تپش قلب گرفتسم.
همون یک بار مثل بقیه نیروها با تندی با من برخورد کرد . روزنامه ها رو پرت کرد روی میز . داد کشید .جلوی خودم به رییسم گفت که اگه نیروهات نمی خواهند کار کنند تکلیفشون را مشخص کن و ....
از اون به بعد بارها همدیگر را توی راهرو دیدیم حتی ایشون سلام هم کرده اند اما دچار یه ترس و اضطراب شدیدی نسبت به ایشون شدم.
از اون قضیه 2 سال می گذره اما همیشه فکر می کنم من رو زیر نظر داره و داره مدام چکم می کنه و یه روزی تیر خلاص را به من می زنه.
حساسیت بیش از حد شما ، اگه از مدیرتون راجع به این قضیه بپرسن مطمئنا خواهد گفت ريال چی ؟ کی ؟ رصلا یادم نمیاد همیشه فکر می کنم بالاخره من رو اخراج می کنه.
اسمش که می یاد استرس می گیردم.
آخه می دونید شرکت ما یه شکل غیر مذهبی داره و من و یه خانم دیگه تنها چادری های شرکت هستیم . فکر می کردم حرمت چادرم را حداقل نگه داره و مودبانه تر باهام برخورد کنه.
تعمیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)