واقعا ممنون و متشکر از پیگیری و راهنماییتون
خیلی ناراحت شدم از مشکل شوهرم و نا آگاهی های خودم امیدوارم که بشه هرچه زودتر مسیر درست رو طی کرد و به نتیجه رسید .
متاسفانه شوهرم اصلا حاضر به مراجعه به مشاور یا روانشناس نیست . بعد از زایمان من و روشن شدن یکی دو مورد از اون مخفی کاری های بزرگش که توی دوران بارداری من بابتشون استرس و مشکلات زیادی رو پشت سر گذاشته بودم و بعد از زایمان متوجه این کار ایشون شدم و در واقع میشه گفت دومین قهر و دعوای بزرگ زندگی مشترکمون پیش اومد و من خودم به شدت افسرده شده بودم از حس اینکه چرا اینطوری رودست خوردم و اینطوری بازیچه شدم . و ایشون خودشم خیلی اظهار ناراحتی از دروغ گفتن و مخفی کاریهای خودش داشت خیلی بهش میگفتم بیا بریم پیش مشاور پیش روانشناس مگر نه اینکه ناراحتی و اظهار میکنی که بی دلیل و ناخودآکاه دروغ میگی منم الان اصلا شرایط خوبی ندارم برای هردومون خیلی موثره اما قبول نمیکرد و نهایتا میگفت اگردوست داری تو تنها برو ...... من نمیام
جناب SCI - بی نهیات ممنونم از راهنمایی هایتون امیدوارم حداقل از طریق شما دوستای خوب و کمک و راهنمایی خوبتون از اینجا هم خودم راه درست رو طی کنم و هم شوهرم .......
فقط مجددا یه سوال دیگه در مورد خودم با این گریه مسخره که مدام میاد سراغم چه کنم؟ مخصوصا وقتی کسی از مشکلاتم پرس و جو میکنه و یا من میخوام از مشکلم حرفی بزنم .
وقتی گریه ام میگره احساس بدبختی و ضعف بهم دست میده دوست ندارم جلو هر کسی گریه کنم ....... اما بغضه خودش بی اجازه میشینه تو صدام و اشکه خودش بی اجازه میاد پایین خیلی خیلی بخوام جلوشون رو بگیرم به شدت عصبی میشم که بازم نهایتا گریه ام میگیره .....
علاقه مندی ها (Bookmarks)