با سلام خدمت همه دوستان ...
در مورد اتفاقی که براتون تعریف کردم خوشبختانه همه چی حل شد و الان اوضاع خوب شده ... اما یه چیزه دیگه بهتون بگم از شرایط خودم فعلا اصلا خوب نیستم .مادرش خیلی سخت گیره اعصابمو خورد کرده اعصاب اونم خورد کرده ...نمیدونم یه بار می گه باشه بیا خواستگاری یه بار میگه شما بدرد هم نمیخورین بیا اما باباش قبولت نمیکنه گفت بهتره برای همیشه شما باهم بمونید .اما نه به عنوان همسر به عنوان عاشق ومعشوق منم قول میدم دخترمو شوهر ندم دیونم کرده اصلا یه بارم منو ندیده درموردم نظرمیده ..... .میگه شماها حرف منو نمیفهمید جوونید .... اصلا میخوام بزنم به خاکی بی خیاله همه چی ...................
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن/یاریت کنم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)