سلام
من خانمی 32 ساله و شاغل و همسرم 36 ساله است. 7 ساله ازدواج کردیم.
و فرزند نداریم. تا امروز من خرج زیادی در خانه نداشتم تقریبا نصف درامدم برای خرج خودم و خانه و همسرم می شد.البته همسرم همیشه سعی داشت هزینه هایی که میکنم رو به من برگردونه و من همیشه حساب و کتابش رو یادداشت میکردم تا اینکه یک مبلغی تقریبا زیاد به ایشون بابت کارش دادم. یه شب که درحال بحث بودیم که کلا پول هامون رو مدیریت کنیم من گفتم که فلان مبلغ به من بدهکاری. ایشون نمیدونم یادش نبود یا چطور که انگار برای اولین بار بود میشنوه.
گذشت و فردا صبح دیدم برام نامه نوشته که شب رو کامل نخوابیده و میخاد این پول رو هرجور شده به من بده و کلا همه مشارکت های مالیمون رو حذف کنه و حتی به من گفت برای باغ دنبال کارگر باش و اینکه این نظرش به هیچ عنوان تغییر نمیکنه.(من یک باغ کوچک دارم که کارهاشو همسرم انجام میده)

الان من گیج و گنگ شدم از طرفی به شدت ناراحت و عصبانی ام که جواب اون همه خوبی من رو اینطور داده. از طرفی برام سواله این اصلا چه معنی میده. اصلا مگه میشه زن و شوهر مشارکتشون رو حذف کنن پس منم بگم برو برای خونه کارگر بگیر!!!

به این فکر میکنم کلا هیچ عکس العملی نشون ندم و مثل روز معمولی ادامه بدم.
در ضمن همسر من خیلی از مخالفت و بحث زیاد خوشش نمیاد و معمولا عصبانیش میکنه و میدونم اگر پاپیچش بشم که چرا اینو گفتی هم بدتر میشه اوضاع هم خودم رو سبک کردم.

ولی راه درست هم نمیدونم.