به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19

Threaded View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1393-8-30
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    10,896
    سطح
    69
    Points: 10,896, Level: 69
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 354
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,179

    تشکرشده 383 در 100 پست

    Rep Power
    42
    Array

    مشکل با پدرم و تصمیم برای زندگی مستقل

    سلام امیدوارم حالتون خوب باشه

    من در خانه پدری و به همراه پدرم زندگی میکنم. خیلی وقته که میخوام زندگی مستقلی داشته باشم و تازگی خیلی جدی تر این قصد رو پیدا کردم. ولی مثل همیشه در زمان تصمی گیری تعلل میکنم و کاری که باید انجام بدم به عقب می اندازم. نمیدونم این به خاطر اینه که میترسم انجامش بدم یا به این خاطره که کار اشتباهی است.

    برای توضیح باید بگم من ۳۵ ساله‌ام و دومین فرزند از ۵ فرزند خانواده‌ام. پدر و مادرم حدود ۳۰ سال قبل جدا شدند و پدرم یک ازدواج داشتند و یکی از خواهرانم حاصل اونه. ولی دوباره در این ازدواج هم شکست خوردند. مادرم سال ۹۴ فوت شدند. من در سال ۹۳ یکبار مستقل شدم. اما با جدایی پدرم به منزل ایشان امدم و تا الان اینجا زندگی میکنم.

    احساس میکنم پدرم به عمد من رو تحقیر میکنه. قبلا پشت سرم اینکارو میکرد چون احساس وابستگی به من داشت و فکر میکرد هر لحظه میتونم تنهاش بذارم. اما چند ماهی است که ارتباطش با خواهر کوچکترم خوب شده و از همون زمان طور دیگری با من برخورد میکنه.

    به عنوان مثال من حساسیت شدید به بوی تریاک دارم و ایشان سالهاست تریاک مصرف میکنه. حساسیت من طوری است که در سال ۹۴ از شدت سرفه در خواب احساس خفگی و مرگ میکردم و وقتی بیدار میشدم تا ساعتها نمیتونستم بخوابم. سرفه های شدید روزانه که به کنار. وقتی فهمیدم دلیل این مشکل بو و دود تریاکه از پدرم خواستم در خانه دود راه نندازه اما فایده نداشت. سال ۹۵ یک شب که دچار حمله شدم از خواب بیدار شدم و دیدم پدرم مشغول مصرفه به شدت عصبانی شدم و با فحاشی گفتم فردا یه جایی رو اجاره میکنم میرم. اون زمان برای محل کارم یک دفتر اجاره کرده بودم صبح یه تعداد لیوان و کتری و... را که از قبل داشتم برداشتم که ببرم برای دفتر استفاده کنیم. پدرم با دیدن انها فکر کرد من دارم اسباب کشی میکنم و به شدت به هم ریخت و بعد از اون شرایط من رو رعایت میکرد. البته نه اینکه دیگه مصرف نکنه بلکه کمتر یا در خفا و وقتی من نیستم.

    الان چند وقته که رعایت حال منو نمیکنه و عملا من رو نادیده میگیره. جدای از الرژی من به این موضوع، احساس میکنم این رفتار یک پیغام تحقیر امیز داره. به همین خاطر تصمیم دارم که از این بازی خارج شم.

    امکان اینکه یک جای ارزان قیمت اجاره کنم را دارم اما از چند موضوع میترسم. اول اینکه اول اینکه احساس میکنم نقش من و پدرم عوض شده. امروز اون کودک است و من والد و باید با گذشت بیشتری باهاش تعامل داشته باشم. اما به خاطر خشمی که نسبت بهش دارم و ریشه در دوران کودکی و نوجوانی من داره نمیتونم. موضوع دیگه ترس از شکست خوردنه و تصور اینکه نتوانم این کارو انجام بدم و چند سال دیگه سرشکسته برگردم. و یا ترس از تنها ماندنه. به خصوص که عملا رابطه ام با خانوده ام قطع میشه.

    نمیدونم دلیل تعللم ترس ها و بی عرضگی خودمه یا احساس مسئولیتم. نمیدونم کار درست چیه و چه باید بکنم. میخوام در این مورد نظرتون رو بگید.

    ممنونم
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل ------که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

  2. 2 کاربر از پست مفید اقای نجار تشکرکرده اند .

    miss seven (یکشنبه 20 تیر 00), Mvaz (شنبه 19 تیر 00)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.