به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

Threaded View

  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 آذر 96 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-22
    نوشته ها
    294
    امتیاز
    14,912
    سطح
    79
    Points: 14,912, Level: 79
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 438
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    625

    تشکرشده 691 در 187 پست

    Rep Power
    47
    Array

    RE: گوش کردن از حرف زدن مشکلتره

    سلام گلهای من
    شنیدن از منظر روایات که دلیل بر اهمیت موضوع است خالی از لطف نیست در این مقال....
    به چند نمونه اشاره مى‏كنيم; كه در روايات ماهم از اين مقوله با عنوان «حسن الاستماع‏» - خوب گوش دادن - ياد شده‏است.
    1- با گوينده
    نسبت‏به سخنان هر گوينده بايد تحمل و صبورى نشان داد و به آن‏گوش داد، تا كلامش به پايان برسد.
    بريدن حرف ديگرى شيوه‏اى‏ناپسند و دليل كم‏ظرفيتى و بى‏ادبى است.
    در سيره اخلاقى حضرت رسول(ص) و مجلس آن حضرت، آمده‏است كه:
    «من تكلم، انصتوا له حتى يفرغ‏»
    كسى كه سخن مى‏گفت، به او گوش مى‏دادند، تا سخنش به پايان‏برسد.
    البته اين تعليمى بود كه از مجالست‏با اسوه ادب و اخلاق،حضرت رسول(ص)، آموخته بودند و خود آن حضرت عملا چنين‏بود و با رفتار به آنان اينگونه درس آموخته بود.
    در باره حضرت رضا(ع) نيز، از ابراهيم بن‏عباس روايت است كه:
    «و ما رايت قطع على احد كلامه حتى يفرغ منه‏»;
    آن حضرت را هرگز نديدم كه سخن كسى را قطع كند، مگر آنكه آن‏شخص از سخن خويش فارغ شود.
    2- با استاد
    امام سجاد(ع) در رسالة الحقوق، مى‏فرمايد:
    «و حق سائسك بالعلم، التعظيم له و التوقير لمجلسه وحسن الاستماع اليه‏»;
    حق آن كس كه عهده‏دار آموزش تو است، آن است كه احترامش‏كنى، مجلس او را بزرگ و گرامى بدارى و به او خوب گوش دهى.
    شنونده نبايد خود را داناتر از گوينده و استادش فرض كند و به‏گفته‏هاى او گوش ندهد، يا بى‏اعتنايى كند، يا تصور كند هر چيز رامى‏فهمد و نيازى به شنيدن و گوش دادن ندارد.
    «شهيد ثانى‏»، نسبت‏به تمركز حواس و استماع دقيق سخنان استاد وارج نهادن به توضيحات او چنين مى‏نويسد:
    «شاگرد، نبايد در ادامه هر نوع سخن و گفتگوى استاد، وقفه‏اى‏ايجاد كند و پيوستگى كلام او را [با حرف زدن خود] از هم بگسلد. اونبايد در بيان مطلب بر استاد سبقت‏بگيرد و در خط مشى گفتار اوخويشتن را در مسير گفتار او آورده و با وى هماوردى كند، بلكه بايددرنگ نمايد كه سخن استاد به پايان برسد و سپس سخن خود را به ميان‏آورد.
    آنگاه كه استاد با او گفتگو مى‏كند و يا در جمع حاضران جلسه‏درس، سرگرم بحث و مذاكره است، نبايد با شاگردان ديگر صحبت‏كند، بلكه موظف است‏سراپا گوش گردد و درس استاد را كاملا استماع‏نموده و تمام حواس و قواى خود را به منظور درك و فهم بيان اومتمركز سازد. اگر استاد، ضمن بيان مطلب، حكمتها و نكات دقيقى رابازگو نمايد و يا در توضيح مساله‏اى به داستان يا شعرى تمثل جويد وشاگرد نيز از اين حكمتها و نكات و داستان و شعر، آشنايى قبلى داشته‏باشد [نبايد خود را از اين گونه شواهد بى‏نياز جلوه داده و از استاد، روى برگرداند، بلكه] بايد بعنوان يك فرد ناآگاه و خالى الذهن، با تمام‏دقت‏به گفتار استاد گوش فرا دهد و چنين وانمود كند كه با عطش شديدو علاقه وافرى خواهان چنان مطالبى است ...».
    3- با نصيحتگر
    هر كس به موعظه و پند و راهنمايى ديگرى مى‏پردازد، دوست‏دارد شاهد حسن توجه و گوش دادن او باشد و علايم پذيرش و تاثير وقبول را در او ببيند.
    امام سجاد(ع) در باره حق نصيحتگر بر نصيحت‏شونده مى‏فرمايد:
    «و حق الناصح ان تلين له جناحك و تصغى اليه بسمعك‏»;
    حق ناصح (بر تو) آن است كه بال تواضع خويش را براى او نرم‏سازى و با گوش خود به سخن او گوش فرا دهى. اين شيوه، جامعه ومردم را بهتر به سمت‏برخوردارى از راهنماييهاى دلسوزانه وانتقادهاى سالم و سازنده پيش مى‏برد. حضرت على(ع) در بيان‏اوصاف متقين، هنگام شنيدن آياتى از قرآن كه مشتمل بر بيم دادن الهى‏و موعظه و اندرز است، مى‏فرمايد:
    «اصغوا اليها بمسامع قلوبهم‏»;
    با گوشهاى جانشان به آن هشدارهاى الهى گوش مى‏سپارند.
    از علل بى‏اثر بودن بسيارى از هشدارها، تذكرها، انتقادها و نهى ازمنكرها، آن است كه شنونده اين مواعظ و ارشادها، بنا بر بى‏توجهى‏گذاشته يا خود را به ندانستن و نفهميدن مى‏زند، يا چندان اهميتى براى‏آنها قائل نيست. نتيجه قهرى چنين برخوردى نيز روشن است:دلسردى هشداردهنده از تذكر و ياس از تاثيرگذارى انتقاد سالم! زيان‏اين نيز به مجموعه جامعه برمى‏گردد كه از نعمت ارشادهاى دلسوزانه‏و امر به معروف و نهى از منكر محروم مى‏ماند و ملت‏بى‏تفاوت نسبت‏به هشدارها و موعظه‏ها، گرفتار غفلت و غرور، يا سنگدلى و قساوت‏مى‏شود.
    4- با درددل كننده
    خيليها دلهاى آكنده از غم و خاطرات تلخ و مشكلات ونابسامانيهايى دارند كه آنان را در فشار روحى قرار مى‏دهد. در پى‏دو گوش شنوايند كه با آنها درد دل كنند و با بازگويى دردمنديهايشان‏سبك شوند. آنكه عاطفه نشان مى‏دهد و به شكوه‏ها و غمنامه‏هاى يك‏دردمند گوش مى‏سپارد و خود را علاقه‏مند به شنيدن نشان مى‏دهد، با اونوعى همدردى كرده است. اين روحيه خوب و بزرگ، ستودنى است.
    على عليه‏السلام فرموده است:
    «من السؤدد الصبر لاستماع شكوى الملهوف‏»
    از بزرگوارى و آقايى است كه انسان براى گوش سپردن به شكوى‏و ناله دردمند، تحمل و صبر داشته باشد.
    روحيه گرم و مردم‏دوستى و داشتن عواطف بشردوستانه، زندگيهارا گرمتر و بار سنگين غمهاى گرفتاران را سبكتر مى‏سازد.
    5- پرهيز از پرحرفى
    گرچه اين نكته به آداب گوش فرا دادن مرتبط نيست و بيشتر به‏گوينده اختصاص دارد، ولى چون در رابطه متقابل با گوينده و شنونده‏است، قابل طرح و يادآورى است.
    اغلب، تصور مى‏شود كه در مجالس، گوينده است كه چون نيرومصرف مى‏كند، خسته مى‏شود. شنونده كه كارى نمى‏كند، جز شنيدن!در صورتى كه اگر آمادگى براى شنيدن نداشته باشد، يا حرفها برايش‏تكرارى، غير مفيد و غير جذاب باشد، زودتر و بيشتر از گوينده خسته‏مى‏شود. از اين‏رو، گوينده خودش بايد حال شنونده و اقتضاى جلسه رامراعات كرده، از پرحرفى و «اطاله كلام‏» بپرهيزد. هر چند سخنورى ونطق، براى خود سخنران و گوينده، شيرين و خوشايند باشد.
    در وصاياى حضرت خضر، چنين آمده است:
    «اى جوياى دانش! گوينده كمتر از شنونده خسته و ملول مى‏شود. پس هيچ‏يك از همنشينانت را (با پرحرفى) خسته مكن.»
    6- بى‏اجازه گوش ندادن
    از آداب اجتماعى مربوط به گوش دادن، رعايت اذن و اجازه است.اگر كسانى با هم صحبت مى‏كنند و مايل نيستند ديگرى سخنانشان را(بشنود، نبايد به صورت فضولى گوش دهد. يا بايد از محل سخن آنان‏بيرون رفت، يا خود را به كارى ديگر مشغول ساخت كه حرفهايشان به‏گوش نرسد. حداقل آنكه بى‏تفاوت باشد، نه حساس براى گوش دادن‏و پى بردن به محتواى مكالمات آنان. فرقى نمى‏كند كه صحبتهايشان‏حضورى باشد، يا تلفنى. بويژه اگر انسان بفهمد كه آنان علاقه‏مندند كه‏ديگرى حرفها را نشنود; چون گاهى حرفها خصوصى است و راضى‏نيستند ديگران آگاه شوند.
    در اين باره نهى‏هايى شده است. از جمله در اين سخن امام‏صادق(ع):
    «من استمع الى حديث قوم و هم له كارهون، يصب فى اذنيه الآنك يوم‏القيامة‏»;
    كسى كه به سخن گروهى گوش دهد، در حالى كه آنان، آن راخوش نداشته باشند (و تمايلى به شنيدن او نداشته باشند) روز قيامت،در گوشهايش سرب گداخته ريخته مى‏شود.
    گوش نشستن و «استراق سمع‏»، از آداب ناپسند اجتماعى است كه‏گاهى مفاسد و پيامدهاى تلخ به دنبال دارد.
    پس، كار ساده و معمولى «شنيدن‏» و «گوش دادن‏»، اين همه آداب ورسوم، تاثير و تاثر زمينه‏ها و عواقب و حد و حدود و حق وحقوق دارد.
    بهره‏مندى از مراعات اين حقوق و حدود و شرايط هم «هنر» است،«هنر خوب گوش كردن!».
    موفق باشید

  2. 4 کاربر از پست مفید psy133 تشکرکرده اند .

    psy133 (چهارشنبه 04 مرداد 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.