سلام یه موضوعیه ک چند روزی میشه فکرم رو مشغول کرده خواستم از شما راهنمایی بگیریم یا یه جورایی باهام همدردی کنین. خانواده شوهر من به طور خلاصه مخصوصا مادر شوهرم خیلی سرد و بی عاطفه هسستن بالاخص خیلی مغرورو حساس و زودرنج من تو این 9 سال خیلی اذیت شدم چون رفتارشون خیلی با ما متفاوته .تقریبا 2سال بود ازدواج کرده بودم مامان بزرگم فوت کرد ما اون موقع طبقه زیرزمین خونه مادر شوهر مینشستیم من چون مادر شوهر م رو میشناختم به شوهرم گفتم به مامانت بگو زنگ بزنه تسلیت بگه چون اگه یه تسلیت هم نگه خیلی بی احترامیه و من اذیت میشم شوهرم بهش گفت اما اون زنگ نزد حتی یه تسلیت بگه و صداش از بالا می اوممد که داشت با پسر بزرگش تلفنی صحبت میکرد که محممد (شوهرمن) میگه زنگ بزن اما من نمیخوام زنگ بزنم اون روز خیلی ناراحت شدم و گریه و زاریی راه انداختم و یه جوری شد که شوهرم از سر کار اومد خونه و مامانم ابنا اومدن پیشم بابام بهم گفت خب نگه مگه چی میشه تو چرا خودت رو ناراحخت میکنی