ممنونم میس بیوتی عزیزم
شوهرم به خاطر خستگی مفرط و مشغله ی بالای کاری حس و حال رابطه ی جنسی رو نداره و مهم تر این که شوهرم یه مقدار وسواس پاکی دارند و برای همین از اول یادگیریشون برای غسل غسلهای طولانی و زمان بر دارند قبلا تا ۵۰ دقیقه غسل میکردند و با کمکای من تو این چند سال شده بیست دقیقه
برای همبن تنبلی میکنه و یکی از مواردی که باعث کم بودن رابطه جنسیمون میشه و خیلی هم موثره همین غسل طولانیه....منم دیگه از بس گفتم که رابطمون کمه یا هر چقدر تلاش کردم و دیدم بیفایدست دیگه غرورم اجازه نمیده بیشتر بگم و یه جورایی بی خیال شدم با وجود این که بچه نداریم و دکتر لبامون توصیه به رابطه یک روز درمیون کرده ولی برای ما شاید هفته ای یکبار به رابطه ختم بشه اونم بی کیفیت(ببخشید جسارتم رو که بی پرده حرف زدم)

مادرمم خیلی به برادرم میگند که اروا زن و شوهرند و لازمه تنها باشند آخر هفتشون رو و کمتر برو خونشون و خیلی هم گفته ولی برادرم چون از محل اقامتشون خسته میشه یا نت نداره یا تنهاست و تحمل غربت نداره میاد خونمون.....
من چجوری میتونم به داداشم بگم این هفته رو نیاد؟در حالیکه پیش پیش گفته
از طرفی چون من بهش دلبستگی دارم و چندبارم ابراز کردم خود داداشم فکر میکنه اگه نیاد من ناراحت میشم بنده خدا
در واقع خودم این رویه رو باب کردم انگار....
حالا چجوری باید برادرم رو عادت بدم به اومدنای اصولی و به اندازه و درست شدن رابطشون