سلام
من دخترم، 29 سالمه
حالم خیلی بده، احساس میکنم دارم افسرده میشم. تمام انگیزه های زندگیمو دارم از دست میدم. خواهش میکنم راهنماییم کنید.
من خیلی خواستگار نداشتم و ندارم. زشت نیستم ولی قشنگ هم نیستم. همیشه سعی کردم به نفسم غلبه کنم و پاکیمو حفظ کنم. آدم رو راستی هستم ولی خیری ازش ندیدم. 25 ساله پدر و مادرم از هم جدا شدن. تا الان هر موقعیتی که برای ازدواجم پیش اومده، بعد از اینکه مسئله جدایی پدر مادرم رو مطرح کردم تو همون جلسه اول بهم نه گفتن و رفتن. احساس میکنم هیچ کس ازم خوشش نمیاد. حتی حس میکنم خدا هم دوست داره من تنها بمونم. الان خیلی حال بدی دارم، چون دوباره نه شنیدم. احساس میکنم خیلی تنهام. از تنهایی میترسم. احساس میکنم به خاطر پدر و مادرم دارم مجازات میشم. چیکار کنم تا از این حال خارج بشم. تا چند سال پیش خیلی اکتیو بودم کوه نوردی میکردم. دوست داشتم به درجات بالایی تو رشته تحصیلیم برسم. نقشه های خیلی زیادی برای زندگیم داشتم... ولی الان به خاطر همین حال خراب،حتی نمیتونم پایان نامه ام رو تموم کنم. نمیتونم تمرکز کنم...
لطفا کمکم کنید تا به زندگی برگردم.
ممنون