سلام دوستان همدردی خیلی زیاد به همدردیتون احتیاج دارم تازه عضو شدم ولی از مدتها قبل دورادور سر میزدم .من30سال و شوهرم 31سالشه.سنتی ازدواج کردیم یک سال عقد بودیم اون موقع من دانشجو و شوهرم دیپلم بودو الان 7ساله ازدواج کردیم دو فرزند 3 و 5ساله داریم.حالا من معلم هستم ولی شوهرم علاقه ای به ادامه تحصیل نداشت و دیپلمه.شغل آزاد داره و کنار پدرشون کار میکنند.اما مشکلات....از همون دوران عقد مشکل داشتیم همون زمان پدر و مادرم نظرشون جدایی بود ولی من مخالف بودم چون دوسش داشتم الان هم دوسش دارم.ولی متاسفانه اینقدر بی مهارت و بی تجربه بودم که نمیدونستم یه روزی کار به اینجاها بکشه.چندین بار به حالت قهر به خونه پدرم رفتم و هربار با ابراز پشیمونی شوهرم وبا وساطت اطرافیان برمیگشتم وسعی میکردم از صفر شروع کنم ولی روزای خوشم فقط 6ماه دوام داشت دوباره روز از نو.آخرین قهر مربوط به 2سال پیش جریانش این بود ما چون 5سال به طور مستقل زندگی میکردیم پدر شوهرم وضع مالی نسبتا خوبی داره خونه اش رو از نو ساخت با چندین واحد با این فکر که هر واحد برای پسرام .ولی من همون موقع با شوهرم مخالفت کردم دالایل زیادی هم داشتم شوهرم میگفت قول میدم کسی کاری به زندگیمون نداشته باشه ولی من چون تجربه شو داشتم میدونستم این حرفش چند ماه بیشتر دوام نداره کوتاه نیومدم طی یک دعوای شدید با بچه ها رفتم خونه پدرم .پسرم اون موقع نوزاد 1ماهه بود .یک ماهی ازمون سراغی نگرفت بعدش مثل دفعات پیش اونقدر با پیامک زدناش وعده وعید داد که دوباره راضی شدم تا 6ماه اوضاع خوب بود ما به خونه پدرشوهرم نقل مکان نکردیم اما این موقعیت عالی البته از نظر شوهرم هیچ وقت از ذهنش پاک نشد.دوباره بحث و دعوا همچنان ادامه داره هفته ای یه بار هست خصوصیات

منفی همسرم:شدیدا وابسته به خانوادشه-هر اتفاق ریز و درشت توی خونه به گوش اونا میرسونه-کوچکترین دعوا اونا رو حتی شده تلفنی در جریان میزاره-شدیدا بددهن و فحش های خیلی زشتی به پدر و مادرم میده - متاسفانه چیزی که آزاردهنده هست اینکه فحش دادن تنها به زمان دعوا ختم نمیشه تا زمانی که آشتی کنه معمولا یه هفته به محض ورود به خونه بالحن پراز نفرت ولی باصدای آروم که به گوشم برسه فحش های خیلی زشتی میده طوری که بچه ها میشنوند خصوصا دخترم اصلا به آینده تربیتیشون فکر نمیکنه -عصبیه البته فکر میکنم فقط در قبال ما-دست بزن داره-خود ارضایی داره( مدام دنبال فیلمای پورنو میگرده توی خیابون و پارک مدام چشمش دنبال خانم های بد حجابه)- با اینکه من خودم سعی میکنم از نطر آرایش و لباس معمولا مرتب باشم -با خانواده من رفت وآمدی نمیکنه زیاد نمیزاره ما هم بریم -توی دعوا همش میگه برو طلاقتو بگیر.چند روز پیش دعوامون شد بازم گفت برو طلاقتو بگیر من دنبال کسی دیگم صدای پیامک گوشیش اومد گفت دوست دخترامن دلت بسوزه.خیلی بچه گا نه رفتار میکنه گفت از صبح تا شب نقشه میکشی منو به چه بهونه ای بکشونی خونه بابات (توی این 2سال بعد قهر اخیر سرهم 10 بار خونه بابام نیومده)منم گفتم اگه میام خونه بابای تو به میل خودم نیست اونا خودشون زنگ میزنن میگن بیا اینجا اینو که گفتم سریع زنگ زد به خواهرش گفت دیگه به این زنگ نمیزنیدا جریانو فردا بهتون میگم فرداش مامانش زنگ زد بهم گفت چرا اینطوری گفتی منم همه ماجرا رو گفتم .گفتم که توی تلگرامش عضو کانالای فیلمای پورنو هست.کلی هم گریه کردم بازم پیش خانواده شوهرم خجالت زده شدم حالا باید کلی زمان ببره تا یادشون بره البته ظاهری.نمیدونم باید چی کار کنم من به خاطر بچه هام میخوام زندگی کنم ولی زندگی نه اینکه روز رو به شب و بالعکس برسونم براش خیلی زحمت کشیدم نمیدونم از کجا شروع کنم لطفا کمکم کنید.درموندم نمیدونم باید چطور رفتار کنم