به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: فقط طلاق...

Threaded View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 19 تیر 95 [ 16:01]
    تاریخ عضویت
    1395-2-23
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    252
    سطح
    5
    Points: 252, Level: 5
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 2.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New 2 فقط طلاق...

    سلام این سومین پست منه

    قبلا هم شرایطم و گفتم براتون اینکه شوهرم اونقدر رو خونوادش حساسه که اگه بی دلیل هم بگن زنت و طلاق بده میگه چشم
    سر هر موضوعی به من و خانوادم توهیم میکنه
    سر کوچکترین دعوای پیش پا افتاده به من میگه حق و حقوقت و میدم گمشو از زندگی من بیرون از اولم نمیخواستمت

    ما نزدیک 4ساله ازدواج کردیم و شاید بیش از هزار بار دعوا کردیم و خیلی تلاش کردیم واسه بهبود اوضاع ولی گویا نتیجه نداره همسرم و خونوادش من و مقصر میدونن تو رو خدا اگه شما هم میبینید من مشکل دارم بگین دیگه توان ندارم میخوام جدا شم
    تو پست قبلیم گفتم براتون که دوباره دو هفته پیش که دعوامون شد رفتم خونه باباش اینا و باباش هرچی از دهنش درومد گفت و من و بیرون کرد
    اینا خانواده جالبین کلا خودشونو از همه بالاتر میدونن و بدترین توهینارو به دادمادو عروسشون میکنن بعد خودشون با کوچکترین حرفی که واقعا جنبه توهین نداره بهم میریزن

    ما اسباب کشی کردیم و اومدیم خونه جدید شوهرم بعد اون دعوا مدام داره از من ایراد میگیره چرا اب ریختی زمین چرا دیوار خط افتاد چرا توالت کثیفه چرا هنوز وسایل جابه جا نشده پس چی کار داری میکنی و اینا همه با وجودیکه منم شاغلم و با خودش از خونه میرم بیرون تا 6 عصر هیچ کمکمی هم که تو کار خونه نمیکنه فقط داره غر میزنه
    البته بعد از اون دعوا بدتر شده
    مثلا پریشب ماکارانی پختم ربش زیاد شده بود بشقاب و پرت کرد و گفت هیچی بلد نیستی بی سلیقه خسته شدم و....بعد سه سال زندگی که همه همیشه از سلیقه و دستپخت من تعریف میکردن

    این از 5شنبه وجمعه هم از صبح که پاشد دوباره شروع کرد به ایراد گرفتن خلاصه تا اینکه شب هی داد زد که ازت خسته شدم و اصلا فرهنگ تو خانوادت به ما نمیخوره لهجتونم با ما یکی نیست و اصلا اشتباه کردم زنگ میزنم بابات اینا بیان تکلیفت و معلوم کنن اصلا برو تقاضای طلاق بده
    ناراحتی برو خونه بابات منم گفتم اره دیگه بابات که من و بیرون کرد تو هم بکن هجوم اورد سمت من که چرا اسم بابام و اوردی اگه اسمشو بیاری مثل سگ میندازمت بیرونخوب کرده بیرونت کرده

    دیگه خسته شدم من نمی دونم همه زن و شوهرا وقتی دعواشون میشه شوهرشون میگه برو حق و حقوقت و میدم؟

    اصلا من اجازه ندارم بگم ب بابات میگه توهین کردی م مامانت توهین کردی


    کم اوردم دیگه کل هفترو کار کردیم خوشحال بودم گفتم این 5 شنبه و جمعه دوتایی خونه هستیم استراحت میکنیم خوبه دیشب تا صبح نخوابیدم
    کلید مرد دکتر حبشی رو ده بار گوش کردم انجام دادم انگار نه انگار فقط هرچی باباش بگه خواهرش بگه اون درسته
    واقعا نمیدونم چه کنم دیگه ارزوی مرگ دارم کلا ادم صبوریم نه مثل خواهرش که سر هر چیزی شوهرشو تحقیر میکنه و داد و بیداد میکنه معمولا ارومم و اهل دعوا نیستیم خانوادگی

    از پسش دیگه بر نمی یام
    ویرایش توسط baran82 : شنبه 22 خرداد 95 در ساعت 12:27


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.