سلام دوستان...خیلی به کمک شما احتیاج دارم...قبلا هم تاپیک زده بودم ولی الان میفهمم که ریشه تمام مشکلاتم خودم هستم حدود چهار ماه از زایمانم میگذره و من هر روز عصبانی تر میشم...بذارید از اول شروع کنم من فزرند بزرگ یک خانواده چهار نفره هستم ...از بچگی ظاهری فوق العاده آرام اما از درون خشن داشتم...جوری که هرگز از ظاهرم کسی متوجه این نمیشود که تا چه حد میتونم عصبانی بشم...خلاصه در تمام سال های زندگی ام شاید سالی یکی دو بار بدجور عصبانی میشدم...وقتی هم عصبانی میشم همه چیزو میشکنم به بدترن شکل ممکن دل طرف مقابل رو میشکنم و توهین و تحقیر میکنم و گاهی هم به خودم آسیب میزنم...متاسفانه خانواده هرگز پیگیر این رفتار من نبودند و همیشه مامانم میگفت به عمه ت رفتی..!! خلاصه اینکه اینا گذشتو من ازدواج کردم...در دوران ازدواج شوهرم هم از این رفتار های من بی نصیب نبود...اینم بگم که همسرم فوق الاعاده آرام هستن و آستانه صبرشون خیلی بالاست...باز هم این رفتار های من سالی دو سه بار شد...البته اوایل ازدواج خیلی بیشتر بود...جوری که کلی ظرف شکستم و خونه تازمونو حسابی داغون کردم...اونم سر چیزهای واقعا بیخود...از کوره در میرم.... اما الان که مثلا مادر شدم رفتارهای بدم از سالی چند بار رسیده به هفته ای چند بار...به شدت عصبانی ام و سریع اشکم میاد حس بدی دارم احساس شکست و ناامیدی در زندگی دارم ...خیلی به مرگ فکر میکنم...اصلا حس نمیکنم این بچه منه...حس مادرانه ندارم...به ویژه این که همه میگن اصلا بهت نمیاد حتی ازدواج کرده باشی...احساس میکنم نباید بچه دار میشدم...بچه خیلی باهوشه خیلی خوبه اما واویلاست اگه یکم اذیتم کنه یا نخوابه....سرش داد میزنم دعواش میکنم به شدت و اونم خیلی گریه میکنه...بارها جلوش با همسرم دعوا کردم و کلا خیلی سرکش شدم...جدیدا وقتی عصبانی میشم وسایلو پرت میکنم در اتارو میکوبم حرف های زشت میزنم داد میزنم جیغ میکشم و گریه میکنم به شدت...خلاصه الان که دارم اینارو مینویسم به شدت بغض کردم اصلا تحمل کوچک ترین انتقادی رو ندارم...حس میکنم از وقتی این بچه اومده زشت شدم و دیگه برای پدرو مادرو همسرم مهم نیستم ....خیلی دلم میخواد برم پیش یک روانپزشک چون میترسم بالاخره به کسی آسیب جدی بزنم...اما خب اینجا شهرستانه و روانپزشک نداره و در ثانی میترسم که برم و بعدش شوهرم بهم بگه روانی تورو خدا کمک کنید...راه حل دارویی میخوام...چون راههای دیگه رو قبلا امتحان کردم اها اینم بگم که وقتی میزنم میشکنمو همه چیو داغون میکنم اصلا پشیمون نمیشم و همیشه قیلفه حق به جانب میگیرم...و باز اینم بگم که چون شوهرم در برابر عصبانیت من سکوت میکنه من بیشتر و بیشتر و بیشتر عصبانی میشم...