همسر من قادر به تغییر خودش نیست چون خودش رو محق می دونه منم دیگه واقعا خسته شدم 16 ساله دارم سر و کله ی الکی می زنم صد تا مشاور بیاد اینو نمی تونه متقاعد کنه که چه اشکالاتی داره .... توی هر گروهی که هست پنجاه تا زن هم هست توی واتس آپ و تلگرام بعد به من می گه حتی یه دونه خانم توی گروه های من پیدا نمی شه تا ساعت 4 صبح باید بهش بگم بیا بگیر بخواب .... دیگه دلم می خواد جیغ بزنم از دستش تا هم اعتراضی بکنم زود داد و فریاد هایی به راه می اندازه که اون سرش ناپیدا و آماده است که بگیره طرفش رو فقط بزنه ! همش می گه تویی که مشکل داری ...من اصلا از زندگی م راضی نیستم اصلا احساس خوشبختی نمی کنم .... به شدت منو محدود می کنه در حدی که عکس خودم رو اجازه ندارم توی گروهی بزنم یا حق ندارم اسم و فامیلم رو بزنم .... فوق لیسانس دارم ولی تمام تلاش هام رو برای سر کار رفتن به هم زده .... فقط به فکر خودشه و می گه مگه زن های دیگه چی کار کردند می شینند سر جاشون! تو هم بشین همین جا .... و همین جا هم راحتم نمی ذاره خیلی یه بار بهت بگند نیا توی حیاط یکی می بینت جالبه ..دوبارش هم ... می گه ا ا ا همسرم غیرتیه ...سه بارش هم ولی به اندازه ی موهای سرت هر دقیقه مواظبت کردن آدم رو عاصی می کنه یه جوری که انگار من کلن زن مشکل داری هستم و قادر نیستم از شرف خودم محافظت کنم این در حالیه که خیلی بیشتر از خودش و تمام فامیلش مقید به حجاب و نمازم بوده ام ....حرف اینه ...دردم اینه ........اصلا دوستم نداره و قدرم رو نمی دونه .......


دلم می خواد برای همیشه ترکش کنم ..........همیشه اینو دلم خواسته چون هیچ وقت احساس خوشبختی باهاش نکردم چون هیچ وقت حرفام رو نشنید ..... هیچ وقت حرفام رو جدی نگرفت ....