با سلام خدمت خانم مهرااد
ممنون از اينكه وقت گذاشتيد و راهنمايي كرديد.
واقعاحس ميكنم با خوندن حرفاتون اروم تر شدم و اون خشمي كه بهم چيره شده بود كنار رفته و الان راحت تر و سبك تر شدم و ميتونم بهتر فكر كنم.
خب من تو زندگيم تا الان كه سي سالم شده براي همه كار هام برنامه ريزي ميكردم و خيلي اينده نگر بودم.هر كاري رو كه شروع كردم دوست داشتم به بهترين شكل انجامش بدم.هيچ وقت هم در قبال كارم منتي سر كسي نداشتم و كمك كردن به بقيه رو دوست داشتم و دارم.ولي يه مدتي هست كه توي ي بحران عميق فرو رفتم.درد بي پولي و بيكاري و ارزوهايي كه روبروم هستن همه اعتماد به نفسم رو گرفته. دوست ندارم منفي نگر باشم اما انگار اين مدت ي وزنه سنگين بهم بسته بودن و مدام بهم تازيانه ميزدن.
خب براي ي جوون 30 ساله كه سعي كرده درس بخونه و كار رو عار ندونه تا به زندگي خوب برسه سخته كه الان تو اين شرايط مونده باشه و كسي دركش نكنه.
به هر حال از شما و همه دوستاي خوبي كه كمك كردن و ميكنن تشكر ميكنم و براي همه جوونها
ارزوي سلامتي و موفقيت ميكنم.ايشالا كه به همه ارزوهاي قشنگتون برسين.
علاقه مندی ها (Bookmarks)