به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22

Threaded View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 شهریور 94 [ 13:27]
    تاریخ عضویت
    1393-6-16
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    963
    سطح
    16
    Points: 963, Level: 16
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    29

    تشکرشده 9 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم میخواد دکترا دانشگاه ازاد بخونه، فکر کردن به هزینش دیوونم میکنه

    سلام
    28 سالمه، شوهرم 37 سال
    من دانشجوی دکترا تو دانشگاه سراسری هستم و شوهرم هم ارشداز دانشگاه ازاد
    پارسال دکترا قبول شد دانشگاه ازاد اما چون پول نداشتسمنرفت، امسال بهش گفتن میتونه بیاد ثبت نام کنه، راستش من اصلا راضی نیستم، چون هزینشمیشه 70 میلیون تو 4 سال، وتقریبا ترمی 8 میلیون، ما الان مستاجر هستیم و هر ماهکلی قسط و وام میدیم و اگه بره فقط نداریهاش برام میمونه، گرچه الان هم نه خرجیبهم میده نه تفریحی، نه لباس خاصی، هیچی
    لطفا فکر نکنید من پرتوقع هستم. اتفاقا تا حالا هیچی ازش نخواستمو این واقعا ازارم میده، دوستها و فامیل­هامو میبینم که خیلی خیلی معمولی تر از منهیستند و دارند تو رفاه کامل زندگی میکنن اما من بیجاره باید قصه پول پیش برایخونه بخورم. اون موقع تو این شرایط شوهرم میخوا کلی خرج بتراشه
    به خدا خسته شدم از این همه بی پولی، منم دلم میخواد زندگیخوب راحت داشته باشم. این همه درس خوندم تو بهترین دانشگاه تهران تو یکی از بهترینرشته ها که اخرش این همه بدبختی بکشم. در حالیکه فامیل­ها بدون سواد و زیبایی خاصیبهترین شوهرها رو دارن که هم بهشون وفاداره هم ماشین و خونه و بههترین تفریحات.نمیدونم چرا خدا سونوشت منو اینجوری نوشت.
    چه طوری بهش بگم مخالفم که ناراحت نشه اخه میدونم خیلی دوستداره بره. دو بار نظرمو پرسید اما من نتونستم محالفت کنم. همین الان زندگیمون به سختی داره میچرخه . میخوام زندگی بی دغدغه داشتم باشم. از مستاجری که هر سال جا به جا شدیم خشته شدم. از خونه 50 متری که هیچی توش جا نمیشه و نمیتونم مهمون دعوت کنم خشته شدم. خونه ای که وقتی مامان و بابا و خواهرم از شهریتان میان برای خواب جا کم میاریم خسته شدم. من دیگه روح و روانمداره اسیب میبینه از این همه فشار زندگی
    کمکم کنید که دارم میترکم. به خدا از زندگی خسته شدم

  2. 3 کاربر از پست مفید zendegiii تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 07 مهر 93), SpecialBoy (دوشنبه 07 مهر 93), بانوی آفتاب (دوشنبه 07 مهر 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس از طلاق داره دیوونه ام میکنه
    توسط raha_ashegh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 فروردین 95, 12:26
  2. کمکم کنید دارم دیوونه میشم
    توسط reza18 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 23:57
  3. چجوری برگردونمش؟دارم دیوونه میشم
    توسط marziehh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 شهریور 90, 15:52
  4. یه مشکل عجیب که دیوونم کرده...
    توسط نسیم 68 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 مرداد 90, 12:14
  5. دارم دیوونه میشم
    توسط illia2005 در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 15 فروردین 88, 22:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.