سلام دختر 26 ساله ای هستم که یه خواستگار 37 ساله دارم. مادرم به شدت با ازدواجومد مخالفه به خاطر اختلاف سنمون. بگم که این آقا اصلا بهش نمیاد 37 سالش باشه.. هر کی می بینه میگه 32 دیگه فوقش 33 می خوره. و خیلی خوش قیافه و خوش تیپه... از همه چیش خوشم اومده و من با این اختلاف سنی اصلا مشکل ندارم و حس ساپورت و حامی بودن بهم میده. خیلی زیاد! مادرم می گه تو نمی فهمی مردای تو این سن و سال از لحاظ عاطفی خیلی سرد می شد، شو و اشتیاق زندگی ندارن، و از لحاظ جنسی هم خیلی نیازی ندارن. این آقا رو بنا به دلایلی طی این خواستگاری 1 سالی هست که فرصت شده بشناسم... خودش می گه اینقدر احساسیم که حتی اگه طوطیش الان بمیره افسرده می شم... می گه ماشین قبلیمو فروختم دلم الان براش تنگ می شه... چه برسه به شما که خیلی عاشقانه بهتون علاقه مندم... روزای اولی که بهش گفتم نه می گفت اشک ریختم و خیلی پی گیر بود که منو بدست بیاره اما خودم فهمیدم خیلی مغروره... اولا من خیلی محلش نمی ذاشتم و ناراحت می شد که چرا تا وقتی من احوالتو نمی پرسم سراغی ازم نمی گیری؟ واسم کادو می خرید حرفای عاشقانه و ... البته خودش بهم گفت اگه دنبال مردی هستی که همش نازتو بگشه و اون بیاد سمتت من نیستم...ولی من خودم نه لجبازم نه سرد از لحاظ عاطفی.. بلکه می تونم عاشقانه به پای طرفم بسوزم... تازگیا فهمیدم خیلی می تونه سرد باشه... و خیلی احساساتمو نادیده بگیره... اولا تو دیدارای حضوری از شوق چشماش برق می زد و خیلی ببخشید می گفت شما طوری هستی که ادم باید دیوانه باشه حتی 1 لحظه فکر خیانت بیافته... کلا اولا خیلی بهم عشق می ورزید و قشنگ اون حسی که لازم بود یه زن تو چشای مردش ببینه می دیدم... اما الان خیلی وقته اس ام اسایی که با یه دنیا عشق و محبت براش می فرستم نادیده می گیره... حتی 1 دونشونو جواب نمی ده... تو این دیدارای اخر خیلی اون برقو تو چشماش نمی دیدم... که می کفت مال کار زیاده که خستم... خیلی کار می کنه... البته می دونم میل جنسیش به من فعلا قابل قبوله... به نظر شما امکان داره خیلی زود سرد و بی محل بشه و یادش بره چقدر عاشقانه منو دوست داشته؟ الان باهاش قهرم چون 2 هفتس اس ام اس امو جواب نمی ده...