سلام دوستان
حدود سه ماه پیش یکی از آشناهامون یه بنده خدایی رو معرفی کردند برای اینکه برای خواستگاری به منزل ما بیایند ،پدر و مادرم اجازه دادند،جلسه اول به عنوان اشنایی اولیه،مادر و خواهر و برادر و زن برادر اون پسر به همراه خانمی که آشنای دو طرف بودن ،امدند به منزل ما ..
خلاصه رفتند و هیچ خبری ازشون نشد،بعد از سه ماه ده روز پیش باز آشنامون زنگ زدن که میخوان برای خواستگاری بیان منزلتون و تو این مدت مشکلی داشتن که نتونستن بیان و نگفتن هم چه مشکلی !! از اونجایی که خیلی با این آشنامون رودربایستی داریم و یه جورایی خیلی قابل احترام هستن واسه خانواده مون باز اجازه دادیم که بیایند ،ده روز پیش اومدن منزل ما ،اما باز هم رفتن و هیچ خبری ازشون نشد،فقط اشنامون یه بار زنگ زدن و نظرمون رو پرسیدن که چون من تو صحبتی که با فرد خواستگار داشتم زیاد چیزی نپرسیده بودم گفتم زوده که بخوام نظر بدم ..
حالا این رفتارشون واقعا واسه ام عجیبه نه زنگ زده اند تو این مدت و نه اینکه نظر ما رو جویا شده اند،من زیاد خواستگار اومدن و رفتن منزلمون اما تا حالا این مدلی ندیده بودم ..


یه جورایی بهم برخورده که چرا مادرم اجازه دادن برای بار دوم بعد از سه ماه به منزل ما بیایند!!
و تصمیم گرفتم اگر بعد یه مدت باز یادشون افتاد که تماسی با ما گرفتن جواب رد بهشون بدم کلا!!
میخواستم نظر شما دوستان رو درباره تصمیمم بدونم .
ممنون از توجه تان.