سلام دوستان
نمیدونم عنوان تاپیک رو درست انتخاب کردم یا نه.من وشوهرم یه سال و نیم که ازدواج کردیم.زندگی آروم و خوبی داریم و خیلی هم همدیگه رو دوست داریم.
شوهرم نکات مثبت خوبی داره اما متاسفانه ایرادی که داره اینه که با من اصلا یار و همراه نیست.
مثلا اگه جایی دعوت شیم نمیاد.اگه بیرون خرید بخوام برم و حتی اگه هیچ کدوم از دوستام واقعا نتونن همرام بیان و تنها باشم باز نمیاد.
تمام لباساشو من میخرم و اگه بزرگ کوچیک بود هر چی بهش بگم تا دم مغازه بیا سایزتو خودت ببین نمیاد.بارها شده هی لباسو آوردم حونه باز دیدم سایزش نیست دوباره بردم مغازه و عوضش کردم!!
دیروز تولد دوستم بود و خانوم آقا دعوت کرده بودن همه با شوهراشون بودن من تنها !!
همه جا رو میگه با مامانت برو.حتی دکتری که احتیاج به حضور اون باشه
احساس میکنم تو جمع نمیتونه باشه.یه جورایی به کودکیش بر میگرده.من احساس میکنم یه جورایی احساس کمبود داره .خودش قبول نداره.مثلا وقتی میگم چرا مهمونی نمیای جواب قطعی نمیده و هربار یه چیز میگه.یه بار میگه برای من عیبه من آدم مهمیم(با شوخی میگه)یه بار میگه اونا به من نمیخورن .هر بار یه چیزی میگه.
من احساس میکنم چون شوهر های دوستام امروزی هستن ولی شوهرمن اینطوری نیست پیش اونا احساس کمبود میکنه چون همش از اونا ایراد هم میگیره.همش سعی میکنه از اونا نقطه ضعفی پیدا کنه به من بگه تا اونا خراب شن.
و البته من تا به امروز حتی یه بار هم شوهرمو با کسی مقایسه نکردم.خودش با شوهر دوستام کار داره.هر بار هم چیزی ازشون میگه بهش میگم ولش کن با اونا چیکار داریم ما زندگی خودمونو کنیم.ولی همش حواسش هست که شاید چیزی ازشون پیدا کنه .
با شوهر یکی از دوستام به زور سلام علیک داره ولی هر چنر یه بار میاد میگه فلانی منو محل نذاشت!!در حالی که من اونو میشناسم خیلی معاشرتی هست و اهل این چیزا نیست.شوهرم گاهی هم اونو دیدنی خودشو به ندبدن میزنه!!
من شوهرمو خیلی دوست دارم ولی واقعا دوست دارم اصلاح بشه و مثل بقیه آدما باشه.
راستش اینطوری ار بچه دار شدن هم میترسم.چون تمام مسئولیت بچه گردن من میافته.چون هیچ جا با من نمیاد.