سلام
تا انتخاب قطعی نکردید و نامزد نشدید همه فکرهاتون را بکنید. با شک و تردید جلو نرید.
1- حالا که خدا را شکر اوضاع مالی تون رو به راه هست، حتما به مشاور و روانشناس مراجعه کنید.
این فکر شما که اگر بیشتر می گشتم شاید دختر بهتری گیرم می اومد به نظرم نیاز به ریشه یابی داره.
2- خانمهای زیبا یا خوش هیکلی که شما توی خیابون می بینید در یکی از ملاکهای مورد نظر شما که زیبایی هست (ممکنه) از همسر شما بهتر باشند، بقیه ملاکهاتون چطور؟ مهم نیست؟ اخلاق و رفتار، خانواده، اعتقادات و ...؟
آقایونی هم که می گی از من کمترن و خانمشون از خانم من بهتره !! هم همینطور.
کمتر بودنشون را با چه معیاری مشخص می کنید؟ با یک نگاه تو خیابون؟
3- آیا مادر شما زیباترین زن دنیاست؟ خواهرتون؟
درسته که جذابیت جنسی و ظاهری همسر مهم هست، ولی شما باید همسرتون را توی قلبتون طوری دوست داشته باشید که اصلا این فکر به ذهنتون "حتی" خطور هم نکنه که کاش بیشتر گشته بودم و یه خوشگلترش را می گرفتم !! یک عشق و علاقه درونی و قلبی ... مثل علاقه به اعضای خانواده تون.
همسر شما جنس و کالا نیست که همیشه به فکر بهترش باشید و بخواهید ارتقاش بدین !
4- با نصیحت و پند و اندرز مشکل حل نمی شه.
اگر ته دلت واقعا از انتخابت راضی نیستی و فکر می کنی می تونستی بهتر انتخاب کنی دست نگهدار!
نه برای بیشتر گشتن و پیدا کردن یه بهتر
چون مشکل توی فکر شماست. باید دست نگهداری و این فکر را از ریشه درمان کنی.
من فکر می کنم لازم نیست دیگه برید خواستگاری یا دنبال کیس بهتر بگردید، بهتره برید روانشناس و مشاور تا کمکتون کنه ریشه مشکلتون را درمان کنید.
5- شما این حرف را از خیلی ها خواهید شنید ( آدمهای بی تدبیر که ندانسته یه چیزی می گن و واقعا کارشون زشته)
که ماشالا خیلی از خانمت بهتری و سری ...
خانمتون هم این حرف را از دوست و آشناهاش خیلی خواهد شنید که خیلی به شوهرت سری !!
حتی بچه آینده شما بارها با تعریف و تمجید خانواده تون، زیباییهاش به شما نسبت داده می شه
و توی خانواده همسرتون برعکسش ...
به این حرفها اصلا گوش نکنید.
دلارامي که داري دل درو بند
دگر چشم از همه عالم فروبند
این جوک هم اگر چه برای خانمها گفته شده، ولی با توجه به این که آقایون می رن خواستگاری، شاید برای اونها بیشتر صدق کنه
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.
این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند.
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.
در اولین طبقه، بر روی دری نوشته بود: “این مردان، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.”
دختری که تابلو را خوانده بود گفت: “خوب، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند؟”
پس به طبقه ی بالایی رفتند…
در طبقه ی دوم نوشته بود: “این مردان، شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند.”
دختر گفت: “هوووومممم… طبقه بالاتر چه جوریه…؟”
طبقه ی سوم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند.”
دختر: “وای…. چقدر وسوسه انگیر… ولی بریم بالاتر.” و دوباره رفتند…
طبقه ی چهارم: “این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند. دارای چهره ای زیبا هستند. همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند و اهداف عالی در زندگی دارند”
آن دو واقعا به وجد آمده بودند…
دختر: “وای چقدر خوب. پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه؟”
پس به طبقه ی پنجم رفتند…
آنجا نوشته بود: “این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند! از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم!”
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
علاقه مندی ها (Bookmarks)