سیزده سال هست که ازدواج کرده ام. فقط سال اول با عشق بوده . یعنی الان فهمیده ام . تمام پرخاشگری های همسرم را به حساب عادت و خلق و خو و اعتیاد خودم گذاشته بودم. 6 یا 7 سال هست که ترک کرده ام. همان موقع هم به خانواده ام میگفتم که این دعواها بر سر اعتیاد فقط بهانه است. برادرم حرف درستی زد .گفت اگر میخواهی ثابت کنی پس ترک کن . و ترک کردم و همچنان دعواها و بهانه ها ادامه دارد. ولی کمتر و بر سر بهانه های بچه گانه .از حدود یک سال قبل که مخفیانه پیام های گروهای اجتماعی او را خواندم متوجه احساس واقعی او به خودم شدم. در مورد من با خانواده اش بسیار بد و بدور از شان یک زن و شوهر حرف زده بود. البته بیشتر خاله و خواهر و مادرش تحریکش میکردند. ماه هاست که دیگر تلفن اش را چک نکردم به دلیل اینکه فهمیدم بازنده اصلی ماجرا خودم هستم. تا اینکه یک هفته ای هست شدیدا بهش مشکوک شدم. امشب تلفنش را نگاه کردم و متوجه پیامهای محبت آمیز همکار مردش شدم که البته از طرف خانمم جوابی ندیدم. یا پاک کرده بود یا جواب نداده بود. ولی تلفن از هر دو طرف شده بود. الان که این متن را مینویسم صورتم خیس و دلم پر از آتش است. صرف پیام ها نمیتواند دلیل خیانت او باشد ولی امکانش هست. علاوه بر اینکه شواهد دیگری هم دارم که قادر به بیانش نیستم. ولی ان شواهد هم میتوان هم بد و هم خنثی در نظر گرفت. فقط حالم بد است و بد است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)