به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 بهمن 96 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,721
    سطح
    38
    Points: 3,721, Level: 38
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    114

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    در دام شک و تردید به خیانت همسرم گرفتار شده ام . همدردی هست تا کمکم کند

    سیزده سال هست که ازدواج کرده ام. فقط سال اول با عشق بوده . یعنی الان فهمیده ام . تمام پرخاشگری های همسرم را به حساب عادت و خلق و خو و اعتیاد خودم گذاشته بودم. 6 یا 7 سال هست که ترک کرده ام. همان موقع هم به خانواده ام میگفتم که این دعواها بر سر اعتیاد فقط بهانه است. برادرم حرف درستی زد .گفت اگر میخواهی ثابت کنی پس ترک کن . و ترک کردم و همچنان دعواها و بهانه ها ادامه دارد. ولی کمتر و بر سر بهانه های بچه گانه .از حدود یک سال قبل که مخفیانه پیام های گروهای اجتماعی او را خواندم متوجه احساس واقعی او به خودم شدم. در مورد من با خانواده اش بسیار بد و بدور از شان یک زن و شوهر حرف زده بود. البته بیشتر خاله و خواهر و مادرش تحریکش میکردند. ماه هاست که دیگر تلفن اش را چک نکردم به دلیل اینکه فهمیدم بازنده اصلی ماجرا خودم هستم. تا اینکه یک هفته ای هست شدیدا بهش مشکوک شدم. امشب تلفنش را نگاه کردم و متوجه پیامهای محبت آمیز همکار مردش شدم که البته از طرف خانمم جوابی ندیدم. یا پاک کرده بود یا جواب نداده بود. ولی تلفن از هر دو طرف شده بود. الان که این متن را مینویسم صورتم خیس و دلم پر از آتش است. صرف پیام ها نمیتواند دلیل خیانت او باشد ولی امکانش هست. علاوه بر اینکه شواهد دیگری هم دارم که قادر به بیانش نیستم. ولی ان شواهد هم میتوان هم بد و هم خنثی در نظر گرفت. فقط حالم بد است و بد است.

  2. 4 کاربر از پست مفید mehdihn تشکرکرده اند .

    alone man (شنبه 31 فروردین 98), mohamad.reza164 (پنجشنبه 15 بهمن 94), یا مجیر (پنجشنبه 15 بهمن 94), شمیم الزهرا (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 بهمن 96 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,721
    سطح
    38
    Points: 3,721, Level: 38
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    114

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بعد از نوشتن پیام بالا ، آنقدر حالم بد شده بود که کنترل نویسم رو نداشتم و منقطع نفس ميکشيدم ، یه آرام بخش قوی خوردم تا کمی تونستم به خودم مسلط بشم ، صداش کردم که چه حسی بهم داری ؟ گفت هیچ ، نه دوست دارم نه بدم میاد ازت ، فقط به خاطر بچه تحمل میکنم ، همین حرفی که خودت بارها بهم ردی ، گفتم تو این چند ماه به کسی علاقه مند شدی ؟ با ناراحتی گفت نه ، گفتم پس پیامهای نصف شبی همکاریت چیه ، اونم شش تا ، مکث طولانی کرد . میشد فهمید که سر در گم شده ، خودش رو جمع و جور کرد و گفت اون جای پسرمه !!!! همش هفت سال تفاوت سنی دارند ، و در آخر گفت خواستگار خواهرمه و میخواد من راصيش کنم ، در صورتیکه در پیام ها فقط نگرانی خودش از حال همسر من گفته شده بود و اسمی از خواهر زنم نبود ، و ادامه دارد ،
    خواهش میکنم کمکم کنید ، دارم از بین مبرم ، از دیروز صبح هنوز نخوابیدم

  4. کاربر روبرو از پست مفید mehdihn تشکرکرده است .

    mohamad.reza164 (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdihn نمایش پست ها
    یه آرام بخش قوی خوردم تا کمی تونستم به خودم مسلط بشم ، صداش کردم که چه حسی بهم داری ؟ گفت هیچ ، نه دوست دارم نه بدم میاد ازت ، فقط به خاطر بچه تحمل میکنم ، همین حرفی که خودت بارها بهم ردی
    این حرف را کی بارها زده؟
    شما به همسرتون گفتید که به خاطر بچه ها کنارش هستید؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    mehdihn (جمعه 16 بهمن 94)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 19:47]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,707
    سطح
    100
    Points: 33,707, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,401

    تشکرشده 6,416 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.یکی از عیوب تجسس همین فکر وخیالهاس پیچیده ست که اخر سر هم عقیم میماند.

    شما که ترک کردی .حالا کم کم باید از فاز خود کم بینی واحساس حقارت خارج بشی .وظیفه یک مرد .مدیریت صحیح زندگی مشترکه که هر دو احساس رضایت مندی کنن.تا زمانی که به اعتماد به نفس خودت نمره پایین بده این مدیریت دشوار میشه چون ممکنه به پرخاش یا برعکس رفتار منفعلانه منجر بشه.


    سعی کن به ظاهر خودت هم بیشتر برسی محیط رو با نشاطتر کن .وصمیمیت رو به مرور با خانمت بیشتر کن.تا زمانی که نگرانی رفتاری ضعیف از شما باعث میشه خانمت به فکر ناعهدی بیفته،اول از همه نیازه مهارتهای ارتباطیت رو قویتر کنی مهربانی رو بااقتدار به نحو هنرمندانه ای ترکیب کن که نه سیخ بسوزه نه کباب.

    ممکنه با تغییراتی درخودتون افکار منفی هم ازبین برود.

    در صورتی که اون شکیات بعدن همچنان باقی ماند اونوقت باید بررسی بشه که آیا شما بدبین شده اید یا مساله دیگه ایه که هر کدوم راهکارش جداست.در صورت دوم یا به مشاوره حضوری مراجعه کن یا از طریق عضویت در انجمن آزاد موضوع رو خصوصی مطرح کنید
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  8. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    mehdihn (جمعه 16 بهمن 94), mohamad.reza164 (پنجشنبه 15 بهمن 94), بابک 1369 (شنبه 17 بهمن 94)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 بهمن 96 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,721
    سطح
    38
    Points: 3,721, Level: 38
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    114

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام.یکی از عیوب تجسس همین فکر وخیالهاس پیچیده ست که اخر سر هم عقیم میماند.

    شما که ترک کردی .حالا کم کم باید از فاز خود کم بینی واحساس حقارت خارج بشی .وظیفه یک مرد .مدیریت صحیح زندگی مشترکه که هر دو احساس رضایت مندی کنن.تا زمانی که به اعتماد به نفس خودت نمره پایین بده این مدیریت دشوار میشه چون ممکنه به پرخاش یا برعکس رفتار منفعلانه منجر بشه.


    سعی کن به ظاهر خودت هم بیشتر برسی محیط رو با نشاطتر کن .وصمیمیت رو به مرور با خانمت بیشتر کن.تا زمانی که نگرانی رفتاری ضعیف از شما باعث میشه خانمت به فکر ناعهدی بیفته،اول از همه نیازه مهارتهای ارتباطیت رو قویتر کنی مهربانی رو بااقتدار به نحو هنرمندانه ای ترکیب کن که نه سیخ بسوزه نه کباب.

    ممکنه با تغییراتی درخودتون افکار منفی هم ازبین برود.

    در صورتی که اون شکیات بعدن همچنان باقی ماند اونوقت باید بررسی بشه که آیا شما بدبین شده اید یا مساله دیگه ایه که هر کدوم راهکارش جداست.در صورت دوم یا به مشاوره حضوری مراجعه کن یا از طریق عضویت در انجمن آزاد موضوع رو خصوصی مطرح کنید
    دوست عزیز و بزرگ
    دوست عزیز و بزرگوارم خیلی ممنونم که جواب دادید . در رابطه با اعتیادم بایستی به طور خلاصه بگم اصلا اون چیزی که در ذهن شماست و یا دیگران نبوده . من به وضعیت ظاهریم اهمیت میدم. قبلا کلمه فراوان نمیشد به کار برد . ولی الان چرا . فراوان اهمیت میدم. فکر نمیکنم خود کم بینی هم داشته باشم . ولی اعتماد به نفسم پایینه . درسته. بسیار صبور و با حوصله هستم. این حوصله زیاد من شریک زندگیم را به اشتباه می انداخت که ضعف دارم و پرخاشگری بیشتری میکرد. فراموش کردم که بگم بسیار پرخاشگر است. حسرت یک مکالمه آرام و متین و مودب را به گور برده ام. فقط کافی است که بحث را به آرامی شروع کنم. تمام همسایه ها باید صدای همسرم را بشنوند و از ماجرا بو ببرند. جالبه وقتی میگم زشته و داد و بیداد نکن میگه نمیتونم. این جمله رو که میخوام بگم آرزو دارم. و آرزو دارم که متوجه منظورم بشه. و این هست که من کشتی ای که داره غرق میشه و سوراخ اونو میبینم و میتونم درستش کنم ولی گوش به حرفم نمیده و فقط پرخاشگری میکنه. چه میشد که برای یک سال هم که شده به روش من زندگی میکرد. در ضمن بسیار مهربان و همچنین زود رنجم متاسفانه. همکارم وقتی چند سال پیش کمی از مشکلات من با خبر شد گفت من که یک ساله میشناسم شما رو میدونم چقدر احساسی هستی و میشه با کمی مهربانی هر کاری رو ازت خواست ولی تعجب میکنم که همسرت با ده سال زندگی مشترک متوجه این موضوع نشده. ببخشید که طولانی شد.

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-12
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    2,513
    سطح
    30
    Points: 2,513, Level: 30
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 124 در 73 پست

    Rep Power
    31
    Array
    واقعا درکتون میکنم.....احساسی که از فکر خیانت همسرتون بهتون دست داده خیلی خیلی بده......اما بهتره توی این شرایط کاری کنین که به ضرر خودتون تموم نشه.....چیزی که نباید ازش غافل باشین ..اینه که پاسخی از خانمتون ...اون اقا دریافت نکرده....اگه فکر میکنین که پیاما خودشو پاک کرده.....خوب این چه کاریه...اگه میخواست پاک کنه...که پیاما اون اقا رو هم پاک میکرد..کلی پاک میکرد که ردی باقی نزاره...به خانمتون اعتماد داشته باشین......وقتی میدونه شما به راحتی به گوشیش دسترسی دارین...خوب پیاما اون اقا رو هم پاک میکرد.....!!! برادر من.....اگه قراره باشه خانمتون پاش رو کج بزاره.....شما هم بی تقصیر نیستین......کمبود محبت.....واسه یه زن خیلی درد اوره......به نطر من بهتره باهاش صحبت کنین...یه جور حرف بزنین باهاش که اگه قرار بوده خطایی هم بکنه...شرمنده بشه....بگین که ازش ممنونین که سالهای زیادی رو با مشکل اعتیادتون کنار اومده....بگین ممکنه جاهایی واسش کم گذاشته باشین..اما انقدر بهش اعتماد دارین..که حتی فکر خیانتش هم به ذهنتون نمیرسه...!! به اعصاب خودتون مسلط باشین....با ارامش کامل باهاش حرف بزنین....اینکه گفته بهتون حسی نداره....یعنی ازتون ناامیده....گل محبت شما توی دلش پژمرده شده.....شما میتونین دوباره باغبون خوبی بشین..مثل سال اول زندگیتون که سراسر عشق و محبت بود......!!

  11. 3 کاربر از پست مفید خورشید30 تشکرکرده اند .

    ammin (پنجشنبه 15 بهمن 94), mehdihn (جمعه 16 بهمن 94), mohamad.reza164 (پنجشنبه 15 بهمن 94)

  12. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    آقای مهدی

    طی سیزده سال زندگی مشترک ممکنه دلخوریها و حسهای منفی در درون شما یا همسرتون شکل گرفته باشه که لازمه مطرح و رفع بشه.
    شاید صحبت کردن در موردش بین خودتون راحت نباشه
    اما با کمک یک متخصص بتونید این دلخوریها را از دل سیزده سال زندگی بکشید بیرون و رفعشون کنید.

    همسر شما نیاز عاطفی و نوازش تامین نشده ای داره که جذب همکارش شده
    چون شما صحبتی از رابطه نزدیکتر و ... نکردید و احتمالا در حد همین صحبتهایی باشه که نیاز عاطفی ایشون را تامین می کنه
    اکثر خیانتهای خانمها هم به همین دلیل و هدف هست.
    اگر جدی گرفته نشه با خواسته ی طرف مقابل و ادامه صحبتها و وابستگی عاطفی به رابطه های بعدی هم ممکنه برسه.

    به هر حال
    همین که همسرتون انکار کرده جای شکرش باقیه.
    به نظر من نشون می ده که ایشون از این کارش خوشحال نیست. نگران و ناراحته اما نیاز داشته و نتونسته خودش را کنترل کنه.
    شما می تونی نیازش را رفع کنی و جلوی این ماجرا را بگیری.

    ممکنه با تحکم و داد و بیداد و آبرو ریزی و ... روشهای دیگه بتونید ایشون را متوقف کنید
    اما یه دلخوری دیگه و یه حس منفی دیگه در درونش شکل می گیره و همسرتون از شما دورتر می شه
    شما که نمی خواهید یه مجسمه بی روح کنارتون داشته باشید
    پس بهتره از راه درستش موضوع را حل کنید.

    یه مشاور خوب پیدا کنید و با پیگیری جلساتتون سعی کنید مشکلات زندگیتون
    و کمبودهای همسرتون را پیدا کنید
    شما هم خواسته هاتون را بگید
    و رابطه تون را بازسازی کنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  13. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    mehdihn (جمعه 16 بهمن 94)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 بهمن 96 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,721
    سطح
    38
    Points: 3,721, Level: 38
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    114

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ، دوستان عزیزم شیدا و خورشید 30 ( آقا یا خانم ) نتوانستم با نقل قول جواب بدم ، از شما بسیار بسیار سپاس گذارم ، اگر دوستان عزیز لطف کنند طریقه اشتراک و لینک اونو پست کنند بر من منت گذاشتند ، خودم نتوانستم ، بدون اشتراک فقط یک پست در روز میتوانم بنویسم ، دردحاليکه شدیدا به کمک و همفکری شما نیازمندم ، ممنونم ، جواب شما خورشید عزیز :
    ممنونم که درک کردید ، فقط بگم دو روز که در بر زخم و شب ها حتی یک ثانیه چشم بر هم نزاشتم و با حال پریشان میام سر کار ، و بعد من خوب توضیح ندادم ، خانم من چون خواب بود ،نه پیام شب آمده رو پاک نکرده بود و ندیده بود که جواب بده ، درسته نه عدد پیام بود ، ولی چند کلمه نوشته بود و با اسم عزیزی خطاب کرده بود که یعنی خواهرم ، و سپس نگرانی شدید خودش از بی خبری از خانمم رو گفته بود ، دو عدد اس ام اس هم عصر نوشته بود که به نظر می رسید خانمم دیده و جواب نداده ، از همسرم که سوال کردم گفت این آقا جای فرزند منه که غیر منطقيه و علاقه اش هم خواهر و برادريه و به خاطر راضی کردن خواهرم به من پیام میده ، و نظری نداره ، البته با توپ و تشر اینا رو گفت
    متاسفانه خانمم زيادمنطقي نیست و آرزوی اینو دارم که بدون دعوا و مراغه یه ساعت با هم حرف بزنیم ، بارها گناه کرده و ناکرده رو گردن گرفتم تا اعتماد کنه و اونم گناه خودشو گردن بگیره تا بتونه جبران کنه ، ولی زندگی رو مثل مهمان شوهر و موقت میدونه و هنوز خودشو دختر خونه باباش ، باز هم میگم آرزو دارم که بشه باهاش حرف زد و دوباره شروع کرد ، ولی به شرطی که خیانتی نشده باشه
    جواب دوست بزرگوارم ( خانم ) شیدا :
    تحلیل تون کاملا درست بود ، جیزی ندارم اضافه کنم ، در مورد بهانه زندگی که پسرمون هست ، از شش سال قبل یا بیشتر ، به کررات ایشون گفتن و من زجر می کشیدم ، از یک سال پیش من میگم و فکر میکردم حقیقتا ، ولی تو این سه ماه متوجه شدم که به خودش هم وابستگی دارم ،

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 بهمن 96 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,721
    سطح
    38
    Points: 3,721, Level: 38
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    114

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش میکنم اگه کسی میتونه از کمک دریغ نکنه

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 اردیبهشت 95 [ 00:04]
    تاریخ عضویت
    1394-2-01
    نوشته ها
    128
    امتیاز
    2,990
    سطح
    33
    Points: 2,990, Level: 33
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    308

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehdihn نمایش پست ها
    خواهش میکنم اگه کسی میتونه از کمک دریغ نکنه

    درک می کنم که تو چه برزخی گرفتار هستید زندگی با شک و تردید به همسر واقعا سخته
    اما واقع چیزی نمیشه گفت و راهنمایی خاصی نمیشه کرد چون
    شما هم هنوز مطمئن نیستی که این رابطه با همکار در چه حد بود
    نمی دونی که ایا همسرت بهش احساسی داه یا نه
    و این ناراحتی و پریشانی بیش ار حد شما هم به این دلیل هست که فقط و فقط به همسرت شک داری
    و گرنه هیچ دلیل منطقی و محکمی برای خیانت همسرت نداری

    اینکه خانمت گفته به خاطر بچه تون به این زندگی ادامه میده به نظر من دلیل براین نیست که شما را دوست نداره چون حرفی هست که تو اوج عصبانیت گفته
    و حرفایی که ادم تو عصبانیت میزنه و کارایی که ادم تو عصبانیت میکنه که بعدا شدیدا پشیمان میشه

    پس این حرف خانم هم دلیلی بر این نیست که شما را دوست نداره

    پیشنهاد من به شما :

    الان خیلی افسرده و ناراحت هستید (بهتون حق میدم ) سعی کنید به ارامش برگردید
    یه کاری انجام بدید که دوست دارید (مثلا بازی فوتبال که اقایون خیلی دوست دارن یا هر کار دیگه ) جوشونده ای بخورید (گل گاو زبان - بهار نارنج و بابونه و...)تا از این پریشانی بیاید بیرون
    وقتی کمی ارامتر شدید
    یه روز فرزندتون را خونه مادر بزرگ یا جای دیگه بگذارید و باهمسرتون بریدپارک (تا هیچکدم شمانتونه دادو بیداد کنه )و کمی از دلخوری خودتون در مورد این نوع رابطه با همکارش بگید
    بهش بگید کاری ندارم که برزکتر از تو هست یاکوچکتر از تو من از این دلخورم که چرا این رابطه شکل گرفته
    به نظر من اگه ناراحتی خودتون را براش عنوان کنید و خط قرمز هاتون را کاملا مشخص کنید همسرتون جایگاه و موقعیت شما را در زندگی مشترک لمس میکند (با توجه به اینکه گفتید خیلی ارام و مهربان هستید ) شاید شاید شاید این ارامش شما بیش از حد بوده و این طور تداعی شده که بی توجه هستید و چیزی براتون مهم نیست و شما در مقابل کار ها واکنشی نشان نمی دهید


    و در اخر اکیدا توصیه میکنم که حضوری به یه مشاور ماهر مراجعه کنید

  17. 2 کاربر از پست مفید کمال تشکرکرده اند .

    mehdihn (جمعه 16 بهمن 94), شیدا. (جمعه 16 بهمن 94)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.