به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

Hybrid View

  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array

    انتظارات مادرم و تحت فشار قرار دادن من

    با سلام خدمت یاران همدردی
    1سال از آخرین تاپیکم میگذره اونموقع خیلی آشفته بودم الان که تاپیکمو خوندم دیدم چقدر عوض شدم صبور و آروم شدم و دیگه یه آدم ضعیف و غر غرو نیستم. رابطم با همسرم خدارو شکر بهتر شد البته یک بار تا پای جدایی رفتیم همین باعث شد به این نتیجه برسه که رفتارش غلطه و اینجا بود که مادرش هم طرف منو گرفت و گفت اعتراف میکنم بچه خوبی تربیت نکردم و اگه زندگیتون به هم بخوره مقصر منم و پسرم.
    بعد ازین ماجرا همسرمم تلاش کرد بهتر بشه و خدارو شکر نتیجه داد و الان مشکلی نداریم.
    تنها چیزی که با من موند و حل نشد حتی به کمک مشاوره ترسم از مادرم بود و هست. مادرم همچنان از منو همسرم ناراضیه چون بهشون کمک مالی نمیکنیم هربار منو میبینه یا زنگ میزنه سیلی از طعنه و کنایه به سمتم روانه میکنه از داماد و دختر بقیه تعریف میکنه، متلک میزنه که بعضیا درک و شعور ندارن و...
    چند وقتی هست این متلکا رو به همسرمم میگه و اونم حساس شده من هرچی میخوام ماستمالی کنم که منظوری نداره اما بالاخره میفهمه.
    تمام تلاشمو کردم بی تفاوت باشم اما نشد مادرم دست بردار نیست و منم نمیتونم بی تفاوت باشم چون مدام تکرار میکنه. میشه کمکم کنید چه برخوردی بکنم که هم خودم آروم بشم هم زندگیم. چون واقعا حرفای مادرم که مدام متلک میگه روم تاثیر میذاره و از خساست همسرم اذیت میشم و ته دلم سرد میشه.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام عزیزم

    من تاپیک های قبلیت رو یادمه.خیلی خوشحالم که زندگی مشترکتون اینقدر خوب شده.

    در مورد مساله مادرتون من اگه جای همسرتون باشم و از طرف مادرهمسرم همچین حرفهایی رو بشنوم بعد همسرم بگن ایشون منظوری نداشته یه کم دلخور میشم.

    درسته شما مقصر نیستی ولی این جور مواقع میتونی با همسرت همدلی کنی.نیازی نیست کار مادرت رو توجیح کنی.

    به همسرت بگو تو درکت میکنم.تو حق داری ناراحت بشی منم جای تو بودم ناراحت می شدم.منم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم و چه برخوردی با مادرم داشته باشم.

    این طوری همسرت متوجه میشه طرف اون هستی و شاید از حساسیت هاش کمتر بشه

  3. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    سلام عزیزم

    من تاپیک های قبلیت رو یادمه.خیلی خوشحالم که زندگی مشترکتون اینقدر خوب شده.

    در مورد مساله مادرتون من اگه جای همسرتون باشم و از طرف مادرهمسرم همچین حرفهایی رو بشنوم بعد همسرم بگن ایشون منظوری نداشته یه کم دلخور میشم.

    درسته شما مقصر نیستی ولی این جور مواقع میتونی با همسرت همدلی کنی.نیازی نیست کار مادرت رو توجیح کنی.

    به همسرت بگو تو درکت میکنم.تو حق داری ناراحت بشی منم جای تو بودم ناراحت می شدم.منم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم و چه برخوردی با مادرم داشته باشم.

    این طوری همسرت متوجه میشه طرف اون هستی و شاید از حساسیت هاش کمتر بشه
    آنیتای عزیزم محبت داری من واقعا اینجا خیلی بهم کمک کرد.
    درمورد حرفای مادرم من خیلی وقتا باهمسرم همدلی میکنم و خدایی آروم میشه و نتیجه میده. اما خب مادرم کوتاه بیا نیست حتی دامادای بقیه که ازهمه نظر داغونن رو میزنه تو سر من و همسرم.
    چیکار کنم که همسرم حسابگره و اصلا دست پر خونه مادرم نمیاد و متقابلا مادرم چون خرج کردنی نمیبینه کاملا به روش میاره.
    گاهی به من میگه بی عرضه ای چون نمیتونی شوهر خسیستو درست کنی منم چون مدام احساس گناه و عذاب وجدان دارم که نمیتونم بهشون کمک مالی بکنم احساسم نسبت به همسرم منفی میشه

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    میفهمم چی میگی. ولی حتما اینم میدونی که وظیفه همسرت نیست به مادرت کمک مالی بکنه.

    اگه میتونست و کمک می کرد خیلی خوب بود.ولی این چیزی نیست که بشه کسی رو مجبور به انجامش کرد.همسرت فقط در مقابل شما وظیفه داره.پس بیخودی بهش سرد نشو.

    سعی کن به جا و به اندازه از خصوصیات خوب همسرت جلوی خودش تعریف کنی که بدونه تو تحت تاثیر حرفهای مادرت نیستی.

    در مورد مادرت هم آدم بعضی وقتها باید بپذیره بعضی چیزها از کنترلش خارجه.شما نمیتونی مامانت رو تغییر بدی ولی میتونی تاثیرپذیری خودت رو کمتر کنی

  5. 2 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    tanhaeii (چهارشنبه 29 خرداد 98), نیکیا (یکشنبه 03 شهریور 98)

  6. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آنیتا123 نمایش پست ها
    میفهمم چی میگی. ولی حتما اینم میدونی که وظیفه همسرت نیست به مادرت کمک مالی بکنه.

    اگه میتونست و کمک می کرد خیلی خوب بود.ولی این چیزی نیست که بشه کسی رو مجبور به انجامش کرد.همسرت فقط در مقابل شما وظیفه داره.پس بیخودی بهش سرد نشو.

    سعی کن به جا و به اندازه از خصوصیات خوب همسرت جلوی خودش تعریف کنی که بدونه تو تحت تاثیر حرفهای مادرت نیستی.

    در مورد مادرت هم آدم بعضی وقتها باید بپذیره بعضی چیزها از کنترلش خارجه.شما نمیتونی مامانت رو تغییر بدی ولی میتونی تاثیرپذیری خودت رو کمتر کنی
    درسته وظیفش نیست مادرمم نمیگه کل هزینه هاشونو بده اما همینکه چندوقت یه بار میریم دست پر بریم براش مهمه، وقتی میبینه بقیه دختر و دامادشون اینکارو میکنن یا بدون مناسبت هدیه میخرن و موارد دیگه معلومه متلک میگه. راستش به نظر من حق با مادرمه همسرم یکم از حسابگر بالاتره گاهی زندگی با طرز تفکراتش برای خودمم سخت میشه حرفای مادرمم بدترش میکنه.
    من تو این دوسال اینقد به همسرم محبت کردم و طبق نظر مشاور پیش رفتم همسرم خیلی عوض شده اما من دیگه دوسش ندارم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط خندون نمایش پست ها
    آیا مادرت از نظر مالی در تنگنا قرار داره؟ یعنی واقعا نیازمند کمک مالی است؟
    خانوادم مشکل مالی دارن و خیلی تحت فشارن اما خداروشکر پدرم هست مادرمم مستقیم کمک مالی نمیخواد اما خب انتظار داره دختر و دامادش مثل همه دامادای فامیل دست پر برن و واسشون خرج کنن اما متاسفانه همسر من اینقد دست و دلباز نیست، مثلا پیش اومده یه مسیر 10 ساعته رو مسافرت بریم برای اینکه نکنه برای خانوادم که تو ماشین دیگه هستن چیزی بخره واسه خودمونم نمیخره درحالی که اگه تنها بودیم حتما میخرید.
    من خیلی واسه بهتر شدن زندگیم تلاش کردم اما حالا به جایی رسیدم که دوسش ندارم من با اینهمه پولدوستی و خساست دارم اذیت میشم

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    آیا مادرت از نظر مالی در تنگنا قرار داره؟ یعنی واقعا نیازمند کمک مالی است؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید خندون تشکرکرده است .

    tanhaeii (چهارشنبه 29 خرداد 98)

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 تیر 98 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1395-12-03
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    3,601
    سطح
    37
    Points: 3,601, Level: 37
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 258 در 107 پست

    Rep Power
    34
    Array
    ببین عزیزم تو دو سال تلاش کردی و موفق هم شدی و در تغییر رفتارهای همسرت تاثیرگذار شدی پس میتونی این مشکل رو هم حل کنی.

    اول از همه خساست همسرت رو بپذیر. آدمهای خسیس با خساست، آرامش روانی برای خودشون فراهم میکنند و طبیعتا دوست ندارن کسی این آرامششون رو بهم بزنه. خساست همسرت یک شبه بوجود نیومده که یک شبه هم بخواد از بین بره و تغییر رفتارش زمانبره. نسبت به خساستش بی توجه باش و بذار همسرت بدونه که تو اونو دوست داری حتی با خساستش.

    در قدم دوم حتما حتما دست به کار شو و کسب درآمد داشته باش، تا جایی که یادمه شاغل نیستی، حالا اگه میتونی و دوست داری سرکار برو و اگه کار بیرون رو دوست نداری تو خونه میتونی کار کنی. تو با هر سطح از توانایی حتی میتونی در خونه هم کار کنی و درآمد داشته باشی.

    در قدم سوم حالا بیا و به همسرت به صورت عملی یاد بده، از درآمد خودت برای همسرت بی مناسبت کادو بخر و حتما وقتی که خونه مادرت میری با دست پر برو و در حد توانت بهشون کمک مالی بکن.

    شاید دیدگاه همسرت سنتی هست و مثلا پیش خودش دلیلی نمی بینه که برای مادر همسرش خرج کنه و شاید اینو وظیفه برادرت میدونه که به عنوان پسر خانواده بهشون کمک کنه.

  10. کاربر روبرو از پست مفید خندون تشکرکرده است .

    tanhaeii (چهارشنبه 29 خرداد 98)

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خندون نمایش پست ها
    ببین عزیزم تو دو سال تلاش کردی و موفق هم شدی و در تغییر رفتارهای همسرت تاثیرگذار شدی پس میتونی این مشکل رو هم حل کنی.

    اول از همه خساست همسرت رو بپذیر. آدمهای خسیس با خساست، آرامش روانی برای خودشون فراهم میکنند و طبیعتا دوست ندارن کسی این آرامششون رو بهم بزنه. خساست همسرت یک شبه بوجود نیومده که یک شبه هم بخواد از بین بره و تغییر رفتارش زمانبره. نسبت به خساستش بی توجه باش و بذار همسرت بدونه که تو اونو دوست داری حتی با خساستش.

    در قدم دوم حتما حتما دست به کار شو و کسب درآمد داشته باش، تا جایی که یادمه شاغل نیستی، حالا اگه میتونی و دوست داری سرکار برو و اگه کار بیرون رو دوست نداری تو خونه میتونی کار کنی. تو با هر سطح از توانایی حتی میتونی در خونه هم کار کنی و درآمد داشته باشی.

    در قدم سوم حالا بیا و به همسرت به صورت عملی یاد بده، از درآمد خودت برای همسرت بی مناسبت کادو بخر و حتما وقتی که خونه مادرت میری با دست پر برو و در حد توانت بهشون کمک مالی بکن.

    شاید دیدگاه همسرت سنتی هست و مثلا پیش خودش دلیلی نمی بینه که برای مادر همسرش خرج کنه و شاید اینو وظیفه برادرت میدونه که به عنوان پسر خانواده بهشون کمک کنه.
    عزیزم ممنونم که همراهیم میکنی.
    تو این مدت رو این ویژگی همسرمم کار کردم با اینکه وضع مالیش خیلی خوبه اما کلی تلاش کردم که به من اعتماد کرد و الان فک نمیکنه میخوام پولشو بدزدم. تو تاپیک قبلیم گفتم حتی کادوی تولد واسم خرید گفت حس خوبی ندارم چون حس میکنم میخوای ازم سواستفاده کنی.
    من تو این یک سال تمام سعیمو کردم کار پیدا کنم یه چند جا هم کار پیدا شد اما بخاطر دوری مسیر و همینطور حقوق کم همسرم مخالفت کرد چون معتقده وقتی مشکل مالی نداریم نیازی نیست هرکاری بکنم، البته با حقوقی که درنظر گرفته بودن عملا کل وقت واسه زندگیم میرفت بدون اینکه چیزی بمونه و بیشترش هزینه رفت و آمد میشد و یه مورد دیگه اینه که همسرم از روز اول که دنبال کار رفتم گفت داری از وقت و زندگی ما میزنی پس فک نکن میتونی پولتو طبق نظر خودت خرج کنی و هرجا هم میرفتم میومد که نکنه میزان حقوق رو کمتر بهش بگم. متاسفانه تو مورد پول یکم شکاک برخورد میکنه واسه همین با نظر مشاورم فعلا تصمیم گرفتم سرکار نرم.
    من برادر ندارم بخاطر همینه مادرم از ما انتظار داره همسرم برای خانواده خودشم خرج نمیکنه هیچ اگه بدونه پولی تو دستشون هست به هر روشی شده ازشون میگیردش

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام
    خیلی خوبه که شرایط زندگیت بهتر شده.
    شوهرت هیچ وظیفه ای نداره که بخواد به خانوادت کمک کنه یا هدیه بگیره. تو این شرایط اقتصادی، همین که نیازمند کمک اونا نیست و خودش میتونه مسئولیت زندگی رو داشته باشه، خیلی خوبه.

    سعی کن پس انداز داشته باشی. از پس اندازت برای مادرت هدیه بخر.
    مقایسه کردن شوهرت با دیگران هم خیلی بده. شما که از زندگی بقیه خبر ندارین. شاید ریخت و پاش زیادی داشته باشن ولی هزار و یک مشکل دیگه تو زندگیشون باشه.
    خوبی های شوهرت رو هم ببین. مادرت هم حرفی زد، خوبی های شوهرت رو بیان کن. یادم میاد خونه خریده بودین و از نظر مالی شرایط خوبی دارین. خوب این خیلی خوبه.
    روی خساست شوهرت هم به مرور کار کن. مطمئنم راه هایی برای بهتر شدنش هست.
    اگه برات امکان داره دنبال کار باش. اینجوری دستت برای کمک به خانواده خودت هم بازتر میشه.

    سرزنش های مادرت رو کاملا نشنیده بگیر. یادمه دوران مجردی هم بخاطر سرزنش های مادرت خیلی شرایط بدی داشتی. حالا دیگه دست خودت هست که جلوی سرزنش های مادرت و عذاب وجدان گرفتن بی مورد خودت وایستی.

  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره جون نمایش پست ها
    سلام
    خیلی خوبه که شرایط زندگیت بهتر شده.
    شوهرت هیچ وظیفه ای نداره که بخواد به خانوادت کمک کنه یا هدیه بگیره. تو این شرایط اقتصادی، همین که نیازمند کمک اونا نیست و خودش میتونه مسئولیت زندگی رو داشته باشه، خیلی خوبه.

    سعی کن پس انداز داشته باشی. از پس اندازت برای مادرت هدیه بخر.
    مقایسه کردن شوهرت با دیگران هم خیلی بده. شما که از زندگی بقیه خبر ندارین. شاید ریخت و پاش زیادی داشته باشن ولی هزار و یک مشکل دیگه تو زندگیشون باشه.
    خوبی های شوهرت رو هم ببین. مادرت هم حرفی زد، خوبی های شوهرت رو بیان کن. یادم میاد خونه خریده بودین و از نظر مالی شرایط خوبی دارین. خوب این خیلی خوبه.
    روی خساست شوهرت هم به مرور کار کن. مطمئنم راه هایی برای بهتر شدنش هست.
    اگه برات امکان داره دنبال کار باش. اینجوری دستت برای کمک به خانواده خودت هم بازتر میشه.

    سرزنش های مادرت رو کاملا نشنیده بگیر. یادمه دوران مجردی هم بخاطر سرزنش های مادرت خیلی شرایط بدی داشتی. حالا دیگه دست خودت هست که جلوی سرزنش های مادرت و عذاب وجدان گرفتن بی مورد خودت وایستی.
    ممنونم عزیزم این پیشرفتمو مدیون راهنماییای شما و این تالار خوب هستم.
    بله میدونم وظیفه همسرم نیست اما تا خب بالاخره منم وقتی مشکلات خانوادمو میبینم دلم میخواد تا حدی کمکشون کنم یا حداقل دست خالی نرم اما همسرم اصلا این رو درک نمیکنه.
    خداروشکر وضع مالی ما خوبه اما خب این خوبی فقط برای همسرمه کلا حتی به منم اعتماد نداره و مثلا طلاهای منم به عنوان دارایی خودش میبینه و اگه بخواد بفروشه حتی نظر منم نمیخواد.
    متاسفانه درمورد پس انداز همسرم به شدت تیزه و حساب کتاب میکنه کاملا میدونه چقد بهم پول میده و اگه هزارتومن ازین پول جایی خرج بشه که مورد قبولش نباشه اونوقت دعوا و جنجال داریم پنهانی هم نمیتونم پس انداز کنم چون تمام تلاشم تو این یه سال این بوده بهم اعتماد کنه که نمیخوام پولشو بالا بکشم.
    درمورد کار درجواب دوستمون خندان گفتم فعلا امکانش نیست البته بیخیالشم نیستم و پیگیرم.
    واقعا نمیدونم چطوری رو خساستش کار کنم الانم چون فامیل ما خیلی دست و دلبازن و مدام ازمادرم سوال میکنن مادرم هم تمام حرفا رو به من منتقل میکنه و اصلا خوبی همسرمو نمیبینه.
    مثلا یکی از اقوام تاحالا چندبار بخاطر حمل مواد زندان رفته و چندین بارم همسرش بخاطر خیانت تا پای طلاق رفته اما چون واسه خانواده همسرش میلیونی خرج میکنه مادرم میگه اون داماد خوبیه. مادرم اصلا براش مهم نیس زندگی من خوب باشه یا نه معتقده هرکی بهش احترام بذاره احترام میبینه احترامم فقط تو پول میبینه.
    واقعا اگه راه وایسادن رو بلد بشم تمام سعیمو میکنم اما خب چون من باهمسرم هم عقیده نیستم خساستش اذیتم میکنه

  14. کاربر روبرو از پست مفید tanhaeii تشکرکرده است .

    بهاره جون (پنجشنبه 30 خرداد 98)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.