چه کنم تا همسرم دست از دوستی با دخترها برداره؟

[حلما]

سلام
خیلی عجیبه که به این راحتی از خیانت همسرم حرف میزنم اما اتفاقی که افتاده و من اصلا به جدایی فکر نمیکنم من همسرم رو دوست دارم و اونم خیلی منو دوست داره از هیچ چیز برام کم نمیذاره چه مادی و چه معنوی از همه لحاظ منو ساپورت میکنه و من در کنارش واقعا خوبم اما یه مشکل هست آقا با دخترا دوست میشه و چند رابطه موازی رو با هم ادامه میده من همیشه فهمیدم اما هیچ وقت به روی هم نیاوردیم اما من غیر مستقیم سعی کردم بهش بفهمونم اما اصلا و به هیچ وجهی نمیخاد این مسائل بین ما باز شه اصلا نمیتونم بفهمم هدفش از این کارا چیه یه جورایی حالیم کرده که تو کاری به این کارای من نداشته باش اما نمیتونم بی تفاوت باشم و میخام این مشکلش رو حل کنم.
من 26 سالمه و همسرم 28 ویه فرزند 2 ماهه داریم/

[hana 68]

سلام اصلا عجیب نیست که. به طلاق فکر نمیکنی چون قرار نیست با هر مشکلی آدم جدا بشه.

فقط نترس و هر وقت از جانب خودش چه مستقیم چه غیر مستقیم موضوع ارتباطش. را فهمیدی. بگو که متنفری از این حرکت و به شدت ناراحت میشی بزار بفهمه نمیتونی کنار بیای و او هم تو رو داشته باشه هم اونا رو.
وقتی خواستید رابطه داشته باشید و و روز خوبی داشتید و در کل فضا برا گفتگو خوب بود بهش بگید که مث تو که نمیتونی تحمل کنی من ذره ای به مرد غریبه فک کنم میسیج بدم..... یا.... من هم نمی تونم. حس غیرتش تحریک. کن.
بهش بگو تو که اینقدر میتونی خوب باشی. دوست ندارم با مثلا میسیج دادن(اصلا براش باز نکن که تا چه حد میدونی از رابطش.بزار کمترینش از زبانت بشنوه اما اصلا هم متمعا نش نکن که نمیدونم یا مثلا تا فلان مرحله میدونم بزار در دلش نگران فهمیدنت باشه#) اگه گفت به خدا در حد میسیج و کجای و چکار میکنید ازش قبول کن. و بگو حتما همینطوره و اگه نبود من تو بغلت نبودم.

از استرس های شبانت بگو بگو که خوابم اشفته شده شبا نا آرام میخوابم از گریه هات بگو. از اینکه نگرانم (اصلا نگو تو فلان کار کردی من اینطور شدم بگو من. چنین حس های دارم بدون اینکه متهمش کنی)

داد و بیداد کردن جز اینکه قبح کار ریخته میشه. حرفای بهت میزنه که مسله دوستیش را علنی میکنه. و بدون استرس به کاراش ادامه میده هیچ چیز نمیشه پس آرام باش
1480مشاور تلفنیه کمک بگیر
و به احتمال زیاد همسرت یه اختلال داره که باوجودی که تو همه نیازاش برطرف میکنی باز... و احتمالا با یک نفر هم ادامه نمیده و شاید سرش شلوغه... نترس اگه همت کنی. حل میشه
باید و باید این حس بهش دست بده که خودش نیاز به مشاور داره. و. دنبال حل و درمان باشه

راستی رابطه اش در چه حد بود

[gisu]

درسته چقدر راحت از خيانت همسرتون صحبت ميكنيد
اين نشون ميده شما خيلي از اين بابت بهم نريختيد پس دليلي نداره همسرتون بخاد اين كارشو ترك كنه
اصلا چرا بايد اين كارشو بزاره كنار وقتي واكنشي از جانب شما نميبينه
ميشه بپرسم خط قرمز شما توي زندگي زناشويي تون چيه؟
همسرتون تا كجا پيش بره شما ديگه نميتونيد اون وضعيت رو تحمل كنيد؟

[Pooh]

سلام حلما خانم.
اولا اینکه شما از کجا اطمینان دارید که ایشون دوست میشن با دخترها؟ چه چیزی باعث شد شک کنید؟ و چطوری مطمئن شدید؟
فرمودید به طور غیر مستقیم به شوهرتون گفته اید.
مثلا چی گفته اید؟
گفتید ایشون هم یه جورایی بهتون فهموندن که توی کاراش دخالتی نکنید.
مثلا چه جوابی بهتون داده؟

یکی دو تا سوال دیگه هم داشتم.
از اول ازدواجتون ایشون این رفتار رو داشته اند یا اخیرا اتفاق افتاده؟چه مدته؟
شما وظایف خودتون رو در قبال ایشون به خوبی انجام میدید و به نیازهای ایشون توجه دارید؟
ایشون از شما راضی هستند؟
ارتباط ایشون با دخترها در چه حده؟ مثلا فقط در حد کمک بهشون؟ یا ارتباط احساسی؟ کلا در چه حده؟

[حلما]

ارتباطش در حد دوستیه و محبت کلامی هم داره من چند ماه پیش وقتی باردار بودم فهمیدم و از قبل از ازدواجمون بوده من کانلا به این که همسرم داره خطا میکنه و حقش بدتر از اینهاس اینکه خط قرمزهارم شکونده واقفم. اما من قصد جدایی نداره چون دلایل محکمی برای خودم دارم و اصلا شرایط طلاق رو ندارم از طرفی در کنار این اشتباهات همسرم خوبی هاشم میبینم.
یک مورد از دوستیهاشو که فهمیدم زنگیدم به دختره و گفتم من زنشم و داریم بچه دار میشیم اونم میدونس زن داره اما شوهرم بهش گفته بود داریم جدا میشیم خیلی حالم بد شد چند روزی باهاش قهر بودم و هردومون میدونستیم ماجرا چیه اما هیچ کدوم به روی هم نمی آوردیم تا همسرم با اون تموم کرد و کلی عذرخواهی کرد و محبتاش بیشتر شد سعی کرد جبران کنه و قول داد دیگه تکرار نشه به منم گفت دعام کن من مریضم و ... منم بخشیدم اما حالا دوباره متوجه شدم دوباره با چند تا دختر دیگه داره اس بازی میکنه. خودش میگه تو همه چی تمومی و روزی ده بار بهم میگه دوست دارم و ازت راضیم البته ما هم مثل همه زن و شوهرها اختلاف نظرهایی هم داریم.

[ازادمند]

حلمای عزیزم/
شما اول ارتباط معنوی خودتو با خدا قوی کن در ارتباط با نامحرم ها خیلی شایسته عمل کن. حجابتو کامل رعایت کن و توسل کن.وقتی شما برخوردت با مردهای دیگه خداپسند باشه شوهرت کم کم ازت یاد میگیره عزیزم خدا کمکت میکنه مطمئن باش..

[titititititi]

عزیزم ازش بپرس اون دخترا چی دارن که تو نداری؟بگو اونا برا پولش باهاشن،برا تیغ زدنش،بگو بچمون یاد میگیره،بگو اگه خدایی نکرده بچمون این کارارو چن ساله دیگه بکنه چی کار میکنه،مکافات اعمالش دامن گیر خانواد نشه یه وقت،بترسونش،بگو این دخترایی که باهاش دوس میشن اگه یه بار سرما بخوره مثلا باهاش حرف نمی زنن که نگیرن ولی تو حتی حاضری براش بمیری،ارزش خودتو و بی ارزشی اونا رو بش یاداوری کن ولی با زبون نرم.

[حلما]

ازش پرسیدم گفت بارها به اونام گفتم که یه موی گندیده تورو به اونا نمیدم اما میگه من مریضم . من فکر میکنم که همسرم نمیتونه این عادت زشت رو که از دوران مجردیش داشته کنار بذاره در ضمن یه همچین چیزی تو خانوادشون هس و من چند موردی دیدم. چند باری خاستم باهاش حرف بزنم اما همیشه از حرف زدن با من در این باره فرار میکنه و نمیخاد با واقعیت روبه رو شه.

[دختر بیخیال]

من مریضم؟؟؟؟ همین؟؟؟شما هم قبول کردین؟

از یطرف بشما گفتن بدوست دختراشونم میگن یه موی گندیده تورو به اونا نمیده کلا تو همه چی تمومی.

.از یطرف خودت از زفون اون دخترا شنیدی که گفتن بهشون که تو رو میخواد طلاق بده.

اصن از هه ی این تضادها سوال پرسیدی؟

؟بنظرت فکر نمیکنی دارن ازت سو استفاده میکنن.؟چون میبینن اینطوری تو اروم میشی و هیچی نمیگی بتو اینطوری میگن. باز از طرفی بخاطر اینکه اون دخترارو راضی کنن تا با یه مرد متاهل رابطه داشته باشن میگن میخواد تورو طلاق بدن.شما با سکوتتون بدتر باعث نابودی یدختر دیگه ام میشین.

چون خیلی دخترا اینجا میاین که عاشق مرد زن دار شدن همشونم میگن مرده میگه که زنش نیازاشو براورده نمیکنه خوشبخت نیست و و میخواد طلاق بگیره و باعث میشه که یدختر دیگه عاشقش بشه و اونم نابود بشه. احساساتش بازی گرفته بشه.شوهر شما علاوه براینکه با زرنگی دارن هم احساسات شمارو بازی میدن دخترای دیگه هم بازی میکنن.

ببخشید اینقد تند گفتم. چون میبینم شوهرتون خیال خودشو راحت کرده با یکلمه اینکه من مریضم . و توجهی نمیکنن به اینکه با سرنوشت چند آدم بازی میکنن.شما هم که زیاد سعی نمیکنین بقول خودتون تو رو هم بزنین این قضیه رو و بازش نمیکنین.این قضیه ی نیست بشه راحت حلش کرد و چشم پوشی کرد. اکه واقعا قبول دارن مریضن بیاین برن روانپزشک پیش مشاور.

.خودشون درمان کنن نه اینکه بدتر با سرنوشت چند آدم که مهمترینشون خودتون و بچه تون هستین بازی میشه.عزیزم جدی تر صحبت کن باهاشون. بگو خبر داری بگو خسته شدی.بگو دلیل واقعیشو بگه باهم حلش کننین از راه درست نه نادرست.بگو زندگی با ارامشتون و از بین نبره نابود نکنه. یکاری کن حس کنن تو تحمل نمیتونی بکنی. ممکنه هز دستت بدن.

عزیزم اگه درمان هم نمیشن و قبول نمیکنن و خدایی نکرده هم همه راها و رفتی و نشد و راه اخر طلاق و پیش گرفتی . مدرک جمع کن این دوست دخترا مدرکای خوبین که حق و بهت بدن بچتو بهت بدن معلوم میشه این اقا صلاحیتشو نداره اونجوری بچه تو نمیگیرن( اینو از جهتی میگن که میترسی نکنه طلاق گرفتی بچتو ازت بگیرن ) این راه آخره.اما در کل سعی کن یکم جدی تر رفتار کنی من فکر میکنم تو جدی برخورد نکردی.میشه بگی موردی تاحالا اصن چکارا کردی. چند بار حرف زدی باهاشون.دلایلشون چیه. تاحالا گفتی نمیتونی تحمل کنی نمیشه.

عزیزم ولقعا یعنی از این همه تضاد و دروغگویی سوال نکردی.
نگفتی ادم عاقلی هستی متوجه میشی که رفتارشون درست نیس اگه واقعا یه موی گندیده تورو هم به اونا نمیدن خب اینو اگه راست میگن عملا نشون بدن اینجوری که حرف بزنن با ز از اونور برن به اون دخترا بگن دوستت دارم و طلاق میدم زنمو و از این حرفا .... خب این یعنی چی واقعا؟؟؟؟ بنظر خودتون همین یعنی چی؟؟ جز سواستفاده دیگه چه معنایی داره. جز دروغ جه معنایی داره.

- - - Updated - - -

ازش پرسیدم گفت بارها به اونام گفتم که یه موی گندیده تورو به اونا نمیدم اما میگه من مریضم . من فکر میکنم که همسرم نمیتونه این عادت زشت رو که از دوران مجردیش داشته کنار بذاره در ضمن یه همچین چیزی تو خانوادشون هس و من چند موردی دیدم. چند باری خاستم باهاش حرف بزنم اما همیشه از حرف زدن با من در این باره فرار میکنه و نمیخاد با واقعیت روبه رو شه.

عزیزم پسر و دختر نداره هممون وقتی ازدواج کردین باید یسری تغییرات نسبت به مجردیمون بکنین.
وارد یه بعد دیگه زندگی شدیم خود بخود باید بعضی عادتای زشتو و بدمون کنار بذاریم اونم همچین عادتیو.
متاسفانه شما باید از همون اول تحقیق بیشتری میکردین و این مسله حل میکردین یا اصن قبوب نمیکردین.
اما اگه اونموقع سکوت کردین الان اینکارو نکنین. اول سکوت کردین چی شد؟
الان مستقیم بشینین حرف بزنین و مشولات و حل کنین.
بگین دلیل منطقیشونو بگن.
برین مشاوره.

بالاخره زندگیمون و کارامون داره رو ینفر دیگه تاثیر میذاره باید توجه کنیم به طرف مقابلمون توجه کنیم .به نظراتش ناراحتیاش.

نمیشه بگیم من کار خودم تو هم کار خودتو بکن.

اگه نیاز به همخونه داشتیم دیگه چرا رفتیم خواستگاری.
کاری نداشت ایشون یه کارگر میگرفت کار غدا و تمیزکاری واسش انجام میدادن.
هیچ توقعی هم نداشته باشه.

اما وقتی آدم زن میگیره دیگه زندگی یه نفره ندارن دیگه زندگیشون رفتاراشون همه روی زندگی شما هم تاثیر گذاره . باید شما هم درنظر بگیرن. بچشونو و خواسته هاتونو در نظر بگیرن.
زندگی فقط مادیات نیس . خونه و ماشین نیس.
آرامش هم داره. بعد روانی هم داره یمرد علاوه بر تامین امکانات مادی از نظر روانی و آرامش هم مسولیت داره که یه محیط پر از آرامش واسه زنش مهیا کنه.

[titititititi]

حلما؟دوست داره بعد با دخترا دوس میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چرا رهاش کردی که پر روتر بشه؟اگه عاشق یکی از این دخترا شه خدایی نکرده چی؟بچت چی؟