سلام دوستان
خیلی خوشحالم همچین انجمنی هست که میشه از تجربه خیلی از شما دوستان بهره گرفت. برای همین پیشاپیش ازتون سپاسگزاری می کنم.
ما 1.5 ساله عروسی کردیم، من 31 سالمه خانمم 30 سالشه. من کارم برنامه نویسیه، خانمم هم کارمنده. هردو خانوادمون دو نفره ست و هردو بچه اولیم.
من کلا خیلی احساسی هستم و به خانمم محبت می کنم، توی مناسبت ها براش کادو میخرم، خیلی زیاد بهش میگم دوست دارم، خیلی هواش رو دارم، پشتیبانشم، سوای کارهای خونه و نظافت ها توی خونه هرکاری از دستم بر بیاد براش انجام میدم.
مشکل اینجاست اون خیلی تنبلی می کنه، همش یا خوابه یا جلو تلویزیون یا توی تخت توی فضای مجازی. به عنوان مثال 2 ساله داره اضافه وزنش رو کم می کنه و هیچ طریقه نتونستم حریفش بشم به برنامه های غذایی که میره هر سری از دکتر میگیره عمل کنه. کلا هفت روز هفته ناهار و شام بشه 14 وعده غذایی نهایتا سه تاش رو درست می کنه، مابقیش رو یا خودم درست می کنم یا از بیرون میگیریم یا غذاهای فریزری از قبل هست رو میخوریم یا میریم خونه مامانش اینا و اونجا باز دوباره ازشون غذا میگیره و فریز می کنه.
بسیار بی اراده ست، هردفعه اراده می کنه ظهر ها نخوابه 2 روز میتونه و روز سوم کلا یادش میره خواسته اش چی بود. من شبا ساعت 10 میخوابم صبح 4.30 پا میشم و شروع به کار می کنم. کارم متاسفانه فعلا در منزل هست چون هنوز نمی تونم هزینه های یه دفتر کار رو علاوه بر اجاره خونه بدم.
درآمد هردومون خوبه و مشکل مالی نداریم. مشکل من تنبلی های مکررشه، هم توی آشپزی، هم توی نظافت خونه، هم خواب های زیادش. مثلا امروز با خانواده اش رفتیم جنگل هوایی عوض کنیم به جای اینکه بیاد همراه من توی جنگل قدم بزنیم کیف کنیم، دقیقا میاد کنار باباش روی روفرشی میخوابه یا میره توی موبایلش. تنبلی هاش و سست و شل بودن هاش به باباش رفته، ولی برعکس مامانش خیلی فعال و فرزه، خیلی فداکار و دوست داشتنیه. هرموقع خونشون هستیم من خیلی توی کارای خونه مثل پهن و جمع کردن سفره یا خرید قبل شام و ناهار به مامانش کمک می کنم، ولی برعکس اون و داداش و باباش بسیار شل و تنبل، یا خوابن یا خسته ان یا لج میکنن هرچی صداشون میکنی جواب نمیدن.
از ویژگی های خوب خانمم هرچی بگم کم گفتم ولی اینجا چون میخوام توی این موضوع بخصوص کمک بگیرم ازش صحبتی نمی کنم. فقط در این حد بگم که نمیخوام از دستش بدم میخوام دنبال راه حل بگردم.
یکی دیگه از چیزایی که درموردش اذیتم میکنه شلختگی و حواس پرت بودنشه. مثلا داره غذا میکشه یه عالمه غذا میریزه، یا آب یا غذا میخوره ظرفش رو همونجا چه روی میز چه روی زمین هرجا باشه ول میکنه. درب های خونه رو باز میذاره، گاز رو روشن جا میذاره، تلویزیون رو خاموش نمی کنه و میره، گوشی و وسایل مثل کارت ملی و کلید زیاد جا میذاره یا گم می کنه، ماشین روشن جا میذاره و میاد پایین، سوئیچ توی ماشین جا میذاره و میاد توی خونه.. و خیلی چیزای دیگه.. این حجم از حواس پرتی و عدم مسئولیت رو من هیچ موقع توی عمرم ندیدم.
اون زیاد فکر می کنه، دائما راه میره و با خودش حرف میزنه. خیلی وقتا چون مچش رو میگیرم میگم با خودت حرف نزن توی ذهنش حرف میزنه یا آهسته پچ پچ میکنه. وقتی توی ماشین کنارم نشسته فقط به یه جا خیره میشه و فکر می کنه، صداش که میکنم جواب نمیده باید چند بار با صدای بلند صداش بزنم و تکونش بدم تا جواب منو بده. اینکار خیلی خیلی عصبیم می کنه. اینکارو روزانه بیش از ده بیست بار انجام میده یعنی دائما توی یه دنیای دیگه ست و حواسش پیش من و توی اون لحظه بخصوص نیست، حالا ممکنه موقع ناهار باشه یا جلوی تلویزیون باشه یا توی اتاق باشه یا موقع رانندگی باشه. یعنی یکی از چیزایی که باعث میشه حواسش اینقدر پرت باشه اینه که کلا توی یه دنیای دیگه ست و دائما در حال توی سرش در حال حرف زدن با خودش و بقیه ست.
پارسال که کنکور داشت من یک سال تموم کارهای خونه رو انجام دادم، آشپزی کردم، نظافت کردم. عین یه خانم خونه دار، 90 درصد کارا با من بود.. ولی روزهایی بود که چند روز اصلا درس نمیخوند و تلویزیون میدید و من داشتم کارای خونه رو میکردم. میگفت کنکورم که تموم شد واست جبران می کنم و فقط یک و نیم هفته دووم آورد و بعد به تنظیمات کارخونه برگشت. خیلی از این بد قولی ها و بی معرفتی هاش دلم میسوزه. خیلی احساس حماقت می کنم. پیش مشاور که رفتم میگفت باید رابطه برد برد باشه ولی الان رابطه ما برد برد نیست.
هردو کار می کنیم، ولی 80 درصد مخارج خونه با منه به اضافه پوشاک و چیزایی که مربوط به وظایفم به عنوان یه مرد میشه. ولی تعاملم توی خونه نسبت به اون در حال حاضر بیش از 50 درصده. این باعث شده آرامش فکری نداشته باشم. من روزی 10 تا 13 ساعت کار می کنم، به خاطر پروژه هایی که دارم بسیار تحت فشارم ولی بازم صبوری می کنم، ولی وقتی میبینم اون کار سبکی داره و این حجم از مسئولیت و فشار کاری منو نداره و باز داره کم میذاره تحملم کم میشه.
خواهشی که ازتون دارم راهنماییم کنین. باید با این شرایط چیکار کنم؟ آیا میتونم تغییرش بدم؟ چون واقعا تحمل این حجم از تنبلی رو ندارم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)