به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 دی 96 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,518
    سطح
    37
    Points: 3,518, Level: 37
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عدم اعتماد به نفس

    سلام به دوستان
    من یه خانم23 ساله هستم
    نمیدونم عنوانی که گذاشتم درسته یا نه ولی :
    مشکل من اینه که از اول تو گوشم خوندن که آدم نباید خودشو بالاتر از دیگران ببینه و این باعث شده من آدمی بسیار مهربان و ساده ای از کار در بیام و همین مساله مشکل بزرگ منه به طوری که همیشه هر کاری که بکنم اون رو با حرفام میارمش پایین
    مثلا فوق لیسانس دارم ولی ارزشی برام نداره و هرکسی که باهام صحبت کنه جوری باهاش برخورد میکنم که انگار کاری نکردم که درس خوندم
    و یا من آشپزیم خیلی خوبه اما اگه کسی از من تعریف کنه که مثلا چه کیک خوشمزه ای پختی جوری برخورد می کنم که نه بابا چیزی نیست با اینکه خیلی براش زحمت کشیدم و خسته شدم اگه ازش تعریف هم کنم احساس میکنم دارم خودمو برا طرف میگیرم یا به رخش می کشم
    احساس خیلی بدی دارم هم از اینکه خودم و زحمتام رو بی ارزش کنم بدم میاد و هم از تعریف کردن از کارام به خاطر تربیتی که شدم احساس خوبی ندارم و هم بلد نیستم آب و تاب بدم و برا کسی تعریف کنم
    دیدید بعضیا رو که چه جوری از یه کار کوچیک کوه میسازن
    میترسم تو محیط کاری هم زحمتام با این اخلاقی که دارم به دبد همکارام و رئیس و... نیاد و حقم ضایع بشه

  2. 3 کاربر از پست مفید کبوتر سفید تشکرکرده اند .

    delalpi (سه شنبه 02 دی 93), SHahr-Zad (دوشنبه 01 دی 93), شکوه (دوشنبه 01 دی 93)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 06 خرداد 94 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1393-5-12
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    2,280
    سطح
    28
    Points: 2,280, Level: 28
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 6.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    380

    تشکرشده 105 در 43 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    امیدوارم دوستان واستون راهکارایه خیلی خوبی ارائه کنن منم مشکله شمارو دارم و این تاپیکو حتمن دنبال میکنم
    ان شاءالله ک همیشه موفق باشی

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 تیر 99 [ 14:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    6,493
    سطح
    52
    Points: 6,493, Level: 52
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 23 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا کسی منو راهنمایی نمیکنه؟

    - - - Updated - - -

    منم همین مشکلو دارم

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 05 خرداد 03 [ 16:55]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,746
    سطح
    100
    Points: 33,746, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,403

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.

    خیلی خوبه که متوجه این مسأله شدی این نشون میده داری آمادگی پیدامیکنی اعتماد بنفست رو بهترکنی.

    .همانطورکه خودت هم حدس زدی میتونه باعث بشه توی شغلت هم به زحمت بیفتی.

    ازوقتی که تصمیم میگیری اعتمادبنفست رو بهترکنی تازمانی که به رضایت نسبی میرسی ممکنه مدت زمانی طول بکشه و برای هرکسی این دوره زمانی فرق داره...بنابراین هرجامیتونی نکته ای یادبگیر،

    اجازه بده دیگران ازت تشکرکنن خیلی ساده بپذیرو نیازهم نیست خودتو دست بالا بگیری یاکارت رو کم ارزش جلوه بدی. باخودت واحساساتت صادق باش .
    بین دلیل کم ارزش جلوه دادن کارهات ترس ازطردشدن هست یاترس از ناراحت کردن دیگران،شناخت این ترس به اصلاحش کمک میکنه انتظاراتت رو ازخودت کاهش بده کمالگرایی زیاد میتواندباعث افت اعتمادبنفس بشود چون فرد فکرمیکنه حتمابایدیک فردخاص باشد تا دیگران اون رو قبول کنندوبپذیرند. اینجاروببین:..http://www.hamdardi.net/thread-21869.html...

    مسأله بعدی خطاهای شناختی درموردخود وبرچسب های که افرادبه خودشون میزنندهم باعث کاهش اعتمادبنفس میشود "من نچسب هستم"من جذاب نیستم". این لینک رو مطالعه کن:...http://www.hamdardi.net/thread-154.html

    شادی و نشاط هم درافزایش اعتماد بنفس موثرهست لینک زیر رو نگاه کن و اون کلیپ سگ سیاه افسردگی رو ازاینجا دانلود کن تامنظورم رو بیشترمتوجه بشی:.http://www.hamdardi.net/thread-5121.html ...

    بقیه مطالب رو دریکی دوپست دیگه برات ارسال میکنم

  6. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    rayehe (چهارشنبه 03 دی 93), SHahr-Zad (چهارشنبه 03 دی 93), کبوتر سفید (چهارشنبه 03 دی 93), zolal (چهارشنبه 03 دی 93), شکوه (چهارشنبه 03 دی 93)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 دی 96 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1393-10-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    3,518
    سطح
    37
    Points: 3,518, Level: 37
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیز از همه شما متشکرم
    از ammin عزیز تشکر ویژه میکنم
    من همه لینکایی که گذاشته بودین رو خوندم
    متاسفانه من هم کمال گرام و هم همه ی خطاهای شناختی رو در ذهنم دارم
    واقعا میخام درست شم چون واقعا خستم...
    خسته ام از اینکه همیشه از خطا کردن بترسم
    خسته ام از اینکه کارامو بی ارزش می کنم و خودمو پیش دیگران می کشونم پایین
    متاسفانه علت همه ی این مسائل نحوه ی برخورد پدر و مادرم هست
    من در طول دوران تحصیل همیشه معدلم بیست بوده از اول ابتدایی تا پایان دبیرستان
    اما حتی این هم برای پدر و مادر من بی ارزش بود همیشه وقتی با ذوق و شوق برگه های امتحانی مو پیششون میبردم
    اولش تشویقم می کردن اما بعد میگفتن کار مهمی نکردی ببینیم تو کنکور چیکار میکنی
    یا اگه تو برگه ی ریاضیم مثلا می نوشتم 3 ضرب در 3 =6 بابام میگفت من اگه جای معلمت بودم به جای 1 نمره 3 نمره کم میکردم که دیگه از این اشتباها نکنی
    متاسفانه در طول مدرسه همه تلاشم این بود که خدمو ثابت کنم تو مدرسه همه به سرم قسم می خوردن
    پدر و مادرم هنوز هم همی طورن
    ولی دیگه انرژی ای برام نمونده
    متاسفانه الان هم که ازدواج کردم هم می ترسم
    می ترسم خونم نامرتب باشه و یه وقت مهمون بیاد به خاطر همین خونم از تمیزی برق میزنه
    وقتی حوصله ندارم یا ناراحتم از اینکه یکی زنگ بزنه و من باهاش سرد صحبت کنم می ترسم
    پس همیشه رفتم تو قالب یه آدم بی مشکل و مهربون و این باعث دردسر من شده چون انتظارات دیگران ازم بالا رفته
    خسته ام از اینکه همیشه خوب و پر انرژی باشم
    خسته ام از اینکه با همه خوب باشم
    چند وقت قبل موضوعی باعث شد که من از یکی از اعضای فامیلم رفتاری رو ببینم که اعتماد من به ایشون خیلی خیلی پایین اومد و من برای اینکه اعصاب خودم راحت باشه و زندگیم متشنج نشه تصمیم گرفتم ارتباطم با ایشون رو کم کنم و برخورد رسمی با ایشون داشته باشم و مثل قبل صمیمی رفتار نکنم
    اما مادرم با نظر من مخالفه و همش میگه چرا با اون دیگه مثل قبل نیستی باید باهاش صمیمی باشی و هر چه قدر هم براش توضیح میدم نمیفهمم و میگه اون دیگه این جوری نیست و خدا جوابتو میده
    باز دوباره در من احساس گناه ایجاد کرده
    ولی اعتماد من چی؟ آیا نباید به خودم زمان بدم ؟ آیا نباید اعتماد من بازسازی بشه؟
    آیا حق من نیست که از کسی ناراحت باشم و نخام باهاش صمیمی برخورد کنم؟
    آیا باید به دیگران این جوری القا کنم که هر کاری کنین من ناراحت نمیشم؟
    واقعا خستم خسته................

  8. کاربر روبرو از پست مفید کبوتر سفید تشکرکرده است .

    ammin (چهارشنبه 03 دی 93)

  9. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 05 خرداد 03 [ 16:55]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,972
    امتیاز
    33,746
    سطح
    100
    Points: 33,746, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,403

    تشکرشده 6,419 در 1,797 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پست دومت روخوندم مطالبی که میخوام برات توضیح بدم جواب اون پستت هم هست.میتونم درک کنم که رفتارپدرومادر تا عمق استخوان فرزندمیتواند دراعتماد بنفس اون یاگرفتن اعتمادبنفسش موثرباشه.وچقدرسخته اگه ناچارباشی باداشتن چنین شرایطی خودت اعتماد بنفست رو احیاکنی...

    واسه درمان کمال گرایی خیلی ساده بخام بگم میتونم بگم معمولی باش.دنبال عجیب غریب بودن نباش!..احساس آسیب پذیری درروابط وترس ازآسیب پذیرشدن بعدازبیان احساسات هم میتواند برکاهش اعتمادبنفس موثرباشدهمچنین احساس گناه تکراری، داشتن مرام اخلاقی خشک یاوسواس اخلاقی داشتن ، ،احساس گناه افراطی وغیرمنطقی در روابطت بادیگران.همه باعث افت اعتماد بنفس میشه. این احساس گناه با بهترکردن کیفیت ارتباطت بادیگران و نترسیدن ازبیان احساس،نسبتا بهبودپیدا میکند... هرچه درتنهایی خودت بخوای از دیگران ناراحت باشی این دورمعیوب ادامه پیدامیکندودرنهایت ناچاری باغیبت کردن خودت روتخلیه کنی یا بجای ارتباط رودرو وعینی بادیگران،باحدس وگمان وقضاوت یابدبینی بهشون نگاه کنی که خوداینها باعث همون شخصیتی میشه که ازش گریزانی.

    من یک مثال میزنم وقتی یک جنس ازمغازه خریدی وباب میلت نبود واسه امتحان خودت هم که شده برو پسش بده مهم نیست پس بگیره یانه.اگه این کارو نکنی دچار برداشتهای کلیشه ای میشی "همه فروشنده ها دغل بازن"وخوداین به ارتباطاتت آسیب میزنه...وقتی فامیلت ازش ی حرکت بد سرمیزنه یه جای مناسب بهش بگو ازت انتظارنداشتم باعث شدی در روابطم باتو دچارشک وتردیدبشم بایدشجاعت ابرازاحساس وحرفتو داشته باشی،ذهن خوانی نکنی اگراین حرف روبزنم ناراحت میشه؛اسناد سازی نکنی: اگراین حرف روبزنم دیگه دخترنجیب ومهربانی نیستم این تجربه هاوبازخوردش روبایدتجربه کنی تا پخته تربشی.


    ترس ازسرخ شدن،وترس ازخجالت کشیدن هم باعث کاهش اعتماد بنفس میشه فرض کن تصورمیکنی توی یک مهمانی حرف اشتباهی زدی یاکسی غافلگیرانه باهات بحث میکنه تو توی تصورت قبل ازاین حادثه احتمالی اشتباه یاسرخ شدن رو یک فاجعه میدونی همین تصوربسیارپر رنگ باعث بازدارندگی وخودت کنترلی شدید وانفعال تو میشه،خب حالا تصورت روتغییربده خودتو گول نزن که عالی ظاهرخواهی شد خودتو برای همون وضعیت آماده کن اما سرخ شدن یا اشتباه یاجروبحث یکی توی جمع ،باخودت رو فاجعه قلمداد نکن وقتی تصورت ازاون شرایط تغییرکنه اون احساس خود کنترلی شدید وبازدارندگی وانفعال، ملایم میشه وشجاعت بیشتری برای ابراز خودت پیدامیکنی


    _حساسیت بیش ازحدبه امورجزئی درارتباط بادیگران هم یک عامل دیگه هست هرچه دیگران رو بیش ازحدارزیابی کنی فکرمیکنی موقع حرف زدن اونا هم دارن تو روبیش ازحدارزیابی میکنن.هرچه اشتباهات گذشته خودت روپر رنگ کنی درآینده تو موثرخواهدبود.واون حس ترس بازدارندگی رو افزایش میده بنابراین اشتباهات وسرزنش های گذشته رو برای خودت قابل هضم کن تا احساس رنجش نهفته دراون آزادبشه وآرامش وعزت نفست بیشتربشه

  10. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    .saber. (پنجشنبه 04 دی 93), شکوه (پنجشنبه 04 دی 93)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.