سلام
بیشتر از 1 ساله در دوران عقد هستم. شوهرم خیلی آدم خودرای و خودخواهیه. توجهی بهم نداره. تمام دنیاش خونوادش خصوصا مادرشه. مادرش هم با من خیلی بده و از اول هم با ازدواجمون مخالف بود. شوهرم نه تنها برای بهبود روابط کاری نکرد حتی با انتقال بحثهایی که گاهی باهم داشتیم به خونوادش و بدگویی من پیششون و دفاع نکردن از من جلو بدرفتاریاشون روزبروز به بدتر شدن روابط دامن زد.
با این حال الان مشکل من و ناراحتیم از شوهرمه که برام ارزشی قائل نیست و تلاشی برای بدست آوردن دل من نمیکنه و با تمام وجود حس میکنم که منو تنها برای نیاز ج ن س ی میخواد و تنها همچین مواقعی یاد من میفته. چه در دیدن هم چه در تماس تلفنی. طوریکه الان چندروزه که من بخاطر مسائلی نمیتونم با کسی تماس بگیرم ولی ایشون هم چنروز در میون هم یه تماس کوچیک باهام نگرفته با اینکه میدونه من محدودم و مشکل دارم در زنگ زدن. یا هرشب مادرشو برمیداره میرن مراسم روضه ولی یکبار از من نخواسته که به عنوان زنش باهاش برم. از نظر مالی هم خیلی بهم خسیسه و برام کم میذاره.
نمیدونم باید چقد بابت این قضایا ناراحت باشم. بنظر شما یعنی الان با اونا زندگی میکنه اینطوره و بعد عروسی خوب میشه یا بازم ممکنه برام کم بزاره به عنوان شوهر و به خونوادش مث الان سرویس بده؟؟
الان رفتار من باید باهاش چطور باشه؟ توام با شکوه و شکایت یا بی خیال بودن به کاراش؟(تجربه نشون داده شکوه من تاثیری تو عملکردش نداره جز تلاشش برا توجیه کاراش . و هم میترسم بی خیال باشم و اعتراضی نکنم از کاراش ولی نفهمه چقد دارم زجر میکشم از این رفتاراش و بدیاش عادی بشه و تکرار)
خواهش میکنم راهنماییم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)