سلام به همه دوستان
اول از همه بیست ودو سال دارم.
شما که من رو نمی شناسید پس اگر از خودم بگم فکر نکنم که مشکلی پیش بیاد.در هر صورت معذرت میخوام.
من تا الان اصلا دوست دختر نداشتم. از هیچ نوعیش.
------------------------------------------------------
دلیل های زیادی داشتم. ولی الان فقط یه دلیل دارم که ندارم.
جلوتر دلیلش رو میگم اصلا واسه همین امدم اینجا ازتون سوال بپرسم که باید چه کار کنم.
اعتقاد مذهبی نمیشه که بگم ندارم. ولی نمیشه بگم که دارم.
خدا رو قبول دارم . هیچ کسی رو هم اذیت نمیکنم فقط همین.
نماز نمیخونم روزه نمی گیرم. مستحبات که هیچ-و ....
------------------------------------------------
الان نمیدونم که چرا فکر میکنم که باید دوست دختر داشته باشم. خسته شدم.
خیلی ها که من رو می بینم فکر میکنن که الان باید دوست دختر داشته باشم . خیلی ها شون که باور نمیکن که من دوست دختر ندارم . هیچ وقت واسم مهم نبوده که در مورد من چی فکر میکنن.
الان یه چیزی میگم که خندتون میگیره همیشه دوست داشتم که زن داشته باشم . ولی الان چون
که پول ندارم .نمی تونم زن داشته باشم. سعی میکردم که درس بخونم و تلاش کنم یه کار خوب پیدا کنم بعد برم خواستگاری دختری که دوسش دارم. همون موقع هم به این طرز فکر خودم میخندیدم.
الان هم فکرم همین هست. یکم احمقانه هست با این وضعیت مالی من با این وضعیت تورم .الان هم به این فکر خودم میخندم .
خب ببخشید که میخوام اینجا از خودم تعریف کنم .
خیلی زیاد به چشم میام.بعد شاگرد اول کلاسمون هم هستم.
کلا همین موضوع باعث شده خیلی از پسرا کلاس با من در ظاهر خوب باشن ولی پشت سرم تا دلتون بخواد حرف در میارن. توی یه مورد دوست دختر من رو پیدا کرده بودن:d:d
یه مورد یه دختر هم امده بود یه طوری جلو همه وانمود کرد که من و اون دوست هستیم. آبروم رو جلو همه برد.
اصلا من نمیدونم به اونا چه ربطی داره که من دوست دختر داشته باشم یا نداشته باشم.
بعضی رو میبینم که من نمیشناسمشون اصلا ندیدمشون ولی اونا من رو میشناسن:d:d
برم سر اصل مطلب
می خوام دوست دختر داشته باشم ولی الان یه مساله ای نمیزاره که داشته باشم.
همین الان خیلی از دخترا هستن که دوست دارن که با من دوست باشن.
مشکل اینه که من اگر الان بخوام دوست دختر داشته باشم نمی تونم با اون ازدواج کنم.
بعد میدونم که اون بعد از یه مدتی حتما عاشق من میشه بعدش باید چه کار کنم. دلم نمیاد که دل کسی رو بشکنم.
گفتم که بهش از همون اول میگم که ما با هم ازدواج نمی کنیم.
ولی بازم میترسم که اون طوری که قرار میزاریم نشه.
به نظرتون من باید چه کار کنم؟؟
کمکم کنید که یا کلا از دوستی منصرف بشم یا اینکه بتونم با این قضیه کنار بیام
میخوام یکم در موردش بحث کنم تا دلتون بخواد اهل بحثم.
پس اگر جواب دادید منتظر باشید که من هم جواب بدم .
مرسی از همه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)