به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1392-8-11
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy ازدواج (با اختلاف سنی 16 سال ) یا اتمام رابطه ؟!

    سلام
    به پیشنهاد یه دوست اومدم تا از شما کمک بخوام

    من یه دختر 23 ساله م !
    و مدتی هست که با یه فرد 39 ساله ارتباط دارم !

    البته رابطه ی ما در چارچوب معینی قرار گرفته و مثل رابطه های عاشقانه ی دیگه نیست

    ایشون استاد دانشگاه و نویسنده هستن
    من دانشجوی ارشدم و ایشون رو در محیط دانشگاه از دور دیدم و هیچ مصاحبتی از قبل نداشتیم

    تمام ارتباط ما بخاطر شیطنت و کنجکاوی من شروع شد

    مدام ایمیل ها و پیام های عاشقانه دادم و التماس و تمنا که استاااااد من از درد عشق می نالم و نجاتم بدید و ...

    ایشون اولش جواب نداد
    بعدش نصیحتم کرد
    قرار شد همدیکه رو ببینیم !


    ایشون از ظاهر من خوشش اومد
    چون من رو نمی شناخت گفت که بهتره در چارچوب های تعریف شده و اخلاقی همدیگه رو بشناسیم

    من هم رفته رفته در طول این آشنایی ازشون خوشم اومد
    وقتی باهاش حرف زدم دیدم چقدر فرق داره با اون چهره ی اخموی تو دانشگاه !

    ما با هم رابطه داشتیم
    رابطه مون رابطه ی دوست پسر و دوس دختری نبود
    با هم آشنا شدیم
    در طول این آشنایی هم میدونستیم موانع زیادی برای وصال هست !
    بزرگترین مانع هم خانواده ی من هستن
    و ایراد دیگه ای که هست اینه که من اول ابراز علاقه کردم و مطمئنم تاثیر منفی میذاره تو ناخودآگاه اون !

    الان به هم علاقه داریم
    نمیتونیم از هم جدا شیم
    گاهی تلفنی صحبت می کنیم


    ما بعد از این آشنایی دیدیم چقدر با هم تفاهم داریم و با هم خوب و آرومیم

    (نگید جوگیر شدم چون نشدم )

    اون درونگراست
    یه فرد منطقی و عاقل
    مهربون و خیلی منظم
    احساساتی
    عاطفی
    با وجدان
    با فهم و شعور
    خیلی محتاط و محاسبه گر
    تو زندگی گذشته ش سختی های زیادی کشیده
    به شدت پایبند به اخلاقه
    حتی رابطه ی رسمی من و خودش رو خلاف اخلاق میدونه !


    من یه دختری ام که هم میتونه درونگرا باشه و هم برونگرا

    اما واقعا با اون خوبم
    حرف همدیگه رو می فهمیم
    دغدغه های مشترک داریم
    آرمانهای مشترک داریم

    مثل بقیه نیستیم بخدا ...
    درد فهمیدن داریم
    درد انسانیت داریم

    نمیدونم کسی درکم میکنه یا نه

    چکار کنم ؟!
    نمیدونم بعد از اون کسی میتونه مثل اون باشه برای من یا نه
    اونم بعد از 39 سال با من انس گرفته
    کسی که هرگز نخواسته و شایدم نتونسته با کسی ارتباط عاطفی برقرار کنه الان با من انس گرفته
    منم احساس وفاداری رو به یه مرد با اون تجربه کردم


    ما هردومون میدونیم موانع زیادی هست
    موانع خیلی زیاده
    اما ما واقعا به هم علاقه داریم !
    این رو فقط من و اون میفهمیم ....
    اما لطفا شما هم راهنمائی کنید
    کمکم کنید ....
    درمونده شدم

    از یه طرفم نمیخوام عمرش تلف شه
    اون داره به مرز 40 سالگی میرسه و هنوز تنهاست
    شاید اگه من از زندگیش برم بتونه به ازدواج با کس دیگه ای فکر کنه

    نه میتونیم به هم برسیم
    نه جدا شیم ....
    خیلی سخته


    چیکار کنم ؟!

    + لطفا محبت و عشق ما رو هم درک کنید

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    31
    Array
    اين چيزهايي كه گفتيد درست-16 سال اختلاف سن!- تحصيلات، خانواده‌ها، شرايط فرهنگي اجتماعي مالي و ...توي چه وضعيتي هستيد؟ فكر نميكنيد سن عقلي اين اقا خيلي بيشتر از شما باشه؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید gisu تشکرکرده است .

    M A R A L (شنبه 11 آبان 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آبان 94 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    1,908
    سطح
    26
    Points: 1,908, Level: 26
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 61 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم چرا تا الان ازدواج نکرده؟شما از اول چرا عاشقش شدی؟چون استاد دانشگاه بود؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید titititititi تشکرکرده است .

    M A R A L (شنبه 11 آبان 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1392-8-11
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gisu نمایش پست ها
    اين چيزهايي كه گفتيد درست-16 سال اختلاف سن!- تحصيلات، خانواده‌ها، شرايط فرهنگي اجتماعي مالي و ...توي چه وضعيتي هستيد؟ فكر نميكنيد سن عقلي اين اقا خيلي بيشتر از شما باشه؟
    وضع اقتصادی خانواده ی من بهتر از وضعیت ایشونه
    اما وضعیت ایشون طوری نیست که غیر قابل تحمل باشه

    چرا !
    ایشون منطقی تر و عاقل تر از من هستن
    میدونم


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط titititititi نمایش پست ها
    عزیزم چرا تا الان ازدواج نکرده؟شما از اول چرا عاشقش شدی؟چون استاد دانشگاه بود؟

    اینکه چرا ازدواج نکرده رو توضیح داده
    اقدام هم کرده قبلا
    البته سنتی بوده
    توسط خانواده
    اما به تفاهم و توافق نرسیده با کسی

    نه !
    پدر و مادر من استاد دانشگاهن
    برام استاد داشنگاه بودن کسی مهم نیست

    قدم اول من جدی نبود ...
    من اولش با شیطنت رفتم سراغ ایشون
    اما بعد ها واقعا بهش علاقه پیدا کردم

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1391-9-08
    نوشته ها
    52
    امتیاز
    2,464
    سطح
    30
    Points: 2,464, Level: 30
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 57 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممکن جدا شدن سخت باشه اما با شرایط موجود زدنگی سخت تر میشه براتون

  8. کاربر روبرو از پست مفید گل نمک تشکرکرده است .

    M A R A L (شنبه 11 آبان 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1392-8-11
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط گل نمک نمایش پست ها
    ممکن جدا شدن سخت باشه اما با شرایط موجود زدنگی سخت تر میشه براتون
    با حسرت و دل تنگی چه کنم ؟

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آبان 94 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    1,908
    سطح
    26
    Points: 1,908, Level: 26
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 61 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من لزومی به جدایی نیست؟چرا میخای جدا شی؟

  11. کاربر روبرو از پست مفید titititititi تشکرکرده است .

    M A R A L (یکشنبه 12 آبان 92)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    31
    Array
    مشخصه دختر شيطوني هستيد كه با شيطنت خودتون اين رابطه رو شروع كرديد--و ايشون عاقل مردي كه با اصرار شما مجاب به ارتباط شدن--اگر شما همه شرايطتون براي ازدواج هم مناسب باشه و هيچ مشكلي نداشته باشيد--روي مورد سن حتما زووم كنيد-شما در ابتدا و اوج جواني و اين اقا در پايان اين دوره و در سن بزرگسالي قرار دارن حالا همين ترتيب رو تا اخرش براي خودتون محاصبه كنيد--اين فقط ظاهر اختلاف سني شما نيست پس فردا كه رفتيد سر خونه زندگيتون مطمعنا خواسته ها-سرگرمي ها و بينش شما نميتونه با خواسته ها-سرگرمي ها و بينش اين اقا مچ بشه بلكه هيچ تناسبي نميتونن با هم داشته باشن--سن شما23 به اضافه سن اقا39 ميشود 62 اين محاصبه سن مناسبي از شما براي شروع يك زندگي خوب نشون نميده(چون جزئيات اين محاصبه يادم نيست سر بسته گفتم)

  13. کاربر روبرو از پست مفید gisu تشکرکرده است .

    M A R A L (یکشنبه 12 آبان 92)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    شما فقط از حستون گفتن نه از شرایطتتون حرف زدین نه از موانع و نه از برنامه هاتون. به بچه دار شدن فکر کردین. اگه خوشبینانه نگاه کنیم و زودتر ازدواج کنید فعلا فرزند اول شما تو سن شما دارای پدر 63 ساله هستند. اصلا در مورد بچه و اینجور چیزا حرف زدین؟

    چند درصد احتمال وصال میدین؟ لطفا حتما به موانع اشاره کنید

  15. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    M A R A L (یکشنبه 12 آبان 92)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 آبان 92 [ 13:59]
    تاریخ عضویت
    1392-8-11
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    52
    سطح
    1
    Points: 52, Level: 1
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    9

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط titititititi نمایش پست ها
    به نظر من لزومی به جدایی نیست؟چرا میخای جدا شی؟


    اگه به دوستی فکر کنم درسته
    واقعا نیازی به جدایی نیست
    چون ما با هم خوبیم
    و در طول این رابطه رشد پیدا میکنیم و بهتر هم می شیم
    و اینکه ارتباط ما در چارچوب خاصی هست آسیبی به زندگی ما نمیزنه

    اما اگه بخوام از بلاتکلیفی دربیام چی ؟!

    اون همیشه میگه باید هدفمند باشه رابطه مون
    ما نه مثل بقیه با هم دوستیم !
    نه از هم جدا هستیم !
    بلاتکلیفیم

    منم شرایط اون رو درک میکنم
    دلم نمیاد اگه پایان خوشی نداره ، به خودم امیدوارش کنم !
    درسته من دخترم و دخترها حساس تر هستند
    اما واقعا شخصیت اون یه جوریه که احساس می کنم حساس تر از من خواهد بود

    چون من شاید به اندازه ی اون آسیب روحی نبینم

    اما اون مدام مشغول درس خوندن و رفع مشکلاتش بوده و من اولین دختری ام که اینجوری وارد حریم زندگیش شده
    اما اون اولین مرد تو زندگی من نبوده

    میترسم
    میترسم چند سال اینجوری پیش بریم و بعدش تموم شه
    اون واقعا آسیب میبینه
    من هم همینطور


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط gisu نمایش پست ها
    مشخصه دختر شيطوني هستيد كه با شيطنت خودتون اين رابطه رو شروع كرديد--و ايشون عاقل مردي كه با اصرار شما مجاب به ارتباط شدن--اگر شما همه شرايطتون براي ازدواج هم مناسب باشه و هيچ مشكلي نداشته باشيد--روي مورد سن حتما زووم كنيد-شما در ابتدا و اوج جواني و اين اقا در پايان اين دوره و در سن بزرگسالي قرار دارن حالا همين ترتيب رو تا اخرش براي خودتون محاصبه كنيد--اين فقط ظاهر اختلاف سني شما نيست پس فردا كه رفتيد سر خونه زندگيتون مطمعنا خواسته ها-سرگرمي ها و بينش شما نميتونه با خواسته ها-سرگرمي ها و بينش اين اقا مچ بشه بلكه هيچ تناسبي نميتونن با هم داشته باشن--سن شما23 به اضافه سن اقا39 ميشود 62 اين محاصبه سن مناسبي از شما براي شروع يك زندگي خوب نشون نميده(چون جزئيات اين محاصبه يادم نيست سر بسته گفتم)
    میدونید اینکه شیطنت باعث شد کاملا درسته
    متاسفانه من از این نوع شیطنت ها داشتم قبلا
    اما فوقش یه روز با دوستام خوش بودیم و گذشته
    میدونم که اصلا کار درستی نیست و این ها مربوط میشه به دوران نوجوانی
    همیشه حسرت این رو دارم که ای کاش آشنایی من با ایشون اینجوری شکل نمی گرفت
    چون حتما ذهنیتی تو ناخودآگاه ایشون ایجاد کرده

    بله
    مسئله ی سن مهم ترین مسئله ست
    نمیدونم چجوری برای خودم حلش کنم
    بپذیرم و کنار بیام
    و یا به ازدواج فکر نکنم ؟!


    افراد زیادی رو می شناسم که فاصله سنیشون زیاد بوده اما با هم خوب و خوشبختن
    افرادی رو هم می شناسم که اینطوری نیستن


    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamr نمایش پست ها
    شما فقط از حستون گفتن نه از شرایطتتون حرف زدین نه از موانع و نه از برنامه هاتون. به بچه دار شدن فکر کردین. اگه خوشبینانه نگاه کنیم و زودتر ازدواج کنید فعلا فرزند اول شما تو سن شما دارای پدر 63 ساله هستند. اصلا در مورد بچه و اینجور چیزا حرف زدین؟

    چند درصد احتمال وصال میدین؟ لطفا حتما به موانع اشاره کنید

    احتمال وصال تو شرایط عادی خیلی کمه !
    خیلی کم ...
    درسته که خانواده ی من هم تحصیل کرده هستن اما پدر و مادرم به شان خودشون و حرف مردم اهمیت میدن
    و اینکه من تنها دختر خانواده ام و به قول معروف آرزوهای فراوانی برای من دارن
    البته پدرم که به کل مخالف ازدواج منه ، ربطی نداره به فردش ، کلا نمیخواد من ازدواج کنم اما مطمئنم با ایشون هم بیشتر مخالفت خواهد کرد

    هم بخاطر سنش
    هم بخاطر اینکه ایشون فرد به ظاهر مذهبی ای نیست !
    درسته شاید ظاهر نباشه اما من و عده ای که واقعا از نزدیک می شناسنش میدونیم که فرد با ایمان و با اخلاقیه

    اما خب ظاهرش مذهبی نیست (هرچند به شدت پایبند به مسائل اخلاقی و در بسیاری موارد مسائل دینی هست) !


    و این برای پدرم مهمه

    اما من اصلا همچین طرز فکری نداشتم و ندارم
    برای من حرف مردم مهم نیست و هرگز نمیخوام بخاطر حرف مردم زندگی کنم
    برای من خیرخواهی و اخلاق و آرامش مهمه و سعی می کنم این ها رو به کائنات بدم و همین ها رو هم از کائنات بگیرم حتی اگر تمام مردم نگاهشون نسبت به من بد بشه !


    من از زندگی پوچ متنفرم
    من نمیخوام بخورم،بیخوابم ، تفریح داشته باشم و خوش باشم و بعدش هیچی
    واقعا این زندگی برای من دلپذیر نیست
    من میخوام به "خودم" و رسالت آفرینشم برسم
    برای من خوشی های روزمره و ارزوهای سطحی ملاک نیست

    دلیل اینکه فکر کردم ایشون میتونه همسفر خوبی باشه این بود که اون هم مثل من در پی زندگی خوش و بی دغدغه نیست
    به رسالتی که انسان در کائنات داره فکر می کنه

    موانع زیاده
    سن
    مسئله رضایت خانواده
    شرایط اقتصادی بدی نداره خوبه (امکانات اولیه رو داره هرچند وضعیت مالی آنچنانی نداره ،خونه ش معمولیه و ...)
    من هم شاغلم ( البته شغل من تجاریه و با سرمایه ی پدرم کاری رو شروع کردم)

    در مورد بچه جدی حرف نزدیم
    بعضی وقتا پیش اومده که نظرمون رو گفته باشیم که اون هم به اجماع خاصی نرسیدیم با هم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.