به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 91 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1390-9-30
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,203
    سطح
    19
    Points: 1,203, Level: 19
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question از جواب مثبتم میترسم

    سلام. من به خواستگارم جوا مثبت دادم الان دیگه رسما همه خونواده هامون فهمیدن و قرار مراسمم گداشتن .راستش من الان پشیمونم ینی میترسم که من ایشونو از روی عقل انتخاب کردم هیییییییییییییییچ حسی ندارم با هم که حرف میزنیم یا وقتی میگه دوسم داره همه تنم یخ میکنه بغض خفم میکنه
    راستش من قبلا 4 سال به شدت عاشق یه پسری بودم که خودم بهش علاقمو گفتم و اون آقا رک به من گفت دوسم نداره و داستان داشتم کلی واسش گریه کردم اما منو روند رفت با دختری دیگه منم داغون شدم یه مدت حس میکردم حسی ندارم اما نمیدونم گاهی فک میکنم هنوز عاشقشم.
    بعد از اون من هرکار میکنم یه ذره از مردی خوشم بیاد نمیتونم از آیندم میترسم من خیلی تنهام واسه همین میخوام ازدواج کنم این آقا که حالا دیگه میگن نامزدیم پسر خوبیه من اون موقع که اومد حس کردم عشق اولمو فراموش میکنم زندگیم درست میشه ولی حالا وجود نامزدم واسم بغض میاره من نمیدونم دلیلش چیه چیکار کنم؟؟؟؟؟ به نظر شما بعد یه مدت میشه عاشقش شم ؟؟
    بعدش یه سوال دیگه من الان که فکر میکنم میبینم توی رابطه جنسیم حتما گریه میکنم یعنی اگه منو بگیره بغلش نمیتونم تحمل کنم نه اینکه ازون بدم بیاد نه ولی همیشه خودمو 4 سال خودمو توی رویام کنار عشقم دیده بودم من به امید این جمله که میگن عشق بعد ازدواج میاد بله گفتم .حالا میترسم دروغ باشه خیلیییییییییی میترسم کمکم کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید daryaaram تشکرکرده است .

    daryaaram (چهارشنبه 03 اسفند 90)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    سلام عزیزم تو اول باید رابطه گذشته رو فراموش کنی.
    لینک زیر را مطالعه کن

    http://www.hamdardi.net/thread-21104.html

    امیدوارم مدت نامزدیتون به اندازه کافی باشه.شما تو این مدت به شناخت نامزدتون بپردازید.و همزمان رو خدتون کار کنید تا اون آقا رو فراموش کنید

  4. 4 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (چهارشنبه 03 اسفند 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    سلام دریا جان من در جریان تاپیک های قبلیت بودم ...
    بعد از جدایی از اون پسره،چقدر زود تصمیم به ازدواج گرفتی!
    بهتر بود یکم صبر می کردی تا به ثبات روحی برسی .....خوب طبیعی هست که تو این مدت کم هنوز نتونی اون اتفاقات رو فراموش کن و فرد دیگه ای رو جایگزین کنی.
    به هر حال
    الان هم درسته که نامزد کردید ولی اگر واقعا حسی بهش نداری
    به نظر من یکمی ازش فرصت بخواه
    بالاخره ی ذره علاقه اولیه لازمه
    وقتی هیچ حسی بهش نداشته باشی و حتی به عشق قبلیت فکر کنی،هم باعث عذاب نامزدت میشی هم خودت.
    از نامزدت بخواه یکمی بهت فرصت بده تا بهتر در مورد آینده تصمیم بگیری
    تو این مدت هم با خودت خوب فکراتو بکن
    و ببین میتونی به این نامزدت علاقه مند بشی یا نه!
    به خاطر فرار از تنهایی تن به ازدواج نده ،این از چاله تو چاه افتادنه

    علاقه کم کم به وجود می اد ولی به شرط اینکه خودت هم بخوای ،نه اینکه تو ذهنت همش به رویا پردازی های قبلیت پر و بال بدی
    باید بخوای ی زندگی جدید رو شروع کنی .دلیلی هم نداره حتما عاشق و شیدای این نامزدت بشی
    اون احساساتی که به اون پسر داشتی ممکنه دیگه هیچ وقت برات تکرار نشه
    تقریبا همه ادمای چنین احساساتی رو تجربه کردن حالا شدت و ضعف داره ولی معمولا اکثر ماها تو طول عمرمون مدتی رو حس کردیم عاشق هستیم ولی بعد از گذر زمان متوجه شدیم زندگی به حالت قبلی برگشته و اون عشقمون هم ی آدم عادی شده برامون
    حتی یادمون میره ی روزی عاشقش بودیم .
    تو الان دیگه عاقل شدی با تجربه شدی و بچگانه فکر نمی کنی ....
    اون هیجانات و احساسات بچگانه و افراطی برات تکرار نمیشه و احساست رو کنترل می کنی .
    و اینم خیلی خوبه
    نباید منتظر باشی کس دیگه ای رو اون جوری دوست بداری
    از اون عشق چی نصیبت شد به جز ناراحتی اعصاب و گریه و بی حرمت شدن و خورد شدن غرور و شخصیتت!
    پس از این به بعد سعی کن منطقی باشی و کسی رو دوست داشته باشی که
    حاضر کنار تو باشه
    حاضر مرد خونه تو باشه برای زندگی تو زحمت بکشه
    بهت تعهد بده
    ...

  6. 4 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (چهارشنبه 03 اسفند 90)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    دوست عزيز ميشه برامون توضيح بدي از مدت جدايي چه مدت ميگذره؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده است .

    گلنوش67 (چهارشنبه 03 اسفند 90)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 91 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1390-9-30
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,203
    سطح
    19
    Points: 1,203, Level: 19
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    گلنوش جان آخرین بار که خب من نزدیک 4 ماهه ندیدمش اما تا همین ماه پیش که این خواستگارم اومد واسش زنگ زدم گفتم شاید بهش بگم دارم میرم بهم بگه بمون ولی دختری جوابمو میداد که میگفت قرار با اون ازدواج کنه و به من گفت از زندگیش برم و ...

    نازنین عزیز بله زود اینکارو کردم چون کم اوردم اعصابم بهم ریخته بود راهی جز ازدواج نبود یکی که جاشو برام پر کنه نامزدمو خوب میدونم اما دوسش نداشتم همه جا خوندم عشق بعد ازدواج میاد دیدم پسر خوبیه خونوادم قبولش دارن منم قبول کردم گفتم دیگه عشقم شوهرم باشه اون نامردو فراموش میکنم ذهنم آروم میشه برم دنبال آیندم اما الان میبینم از جمله های عاشقانش از اینکه کنارم حتی راه میره حسی جز یه حسرت ندارم حتی حس میکنم عشق اولم مهم نیست که بگم دلم تنگ میشه فقط یه حس وحشتناک از کنارش فرار میکنم همین امروز اومد خونمون صدام که کرد کنار اسمم یه جان گذاشت همین یه چیز ساده دلم انگار شکست . من میخوام زندگی کنم مثل همه میخوام همونجور با انرژی درس بخونم موفق باشم چیکار کنم عاشقش شم

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اسفند 90 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1390-12-01
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    66

    تشکرشده 63 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    دوست عزیز
    برقراری رابطه جدید برای فراموش کردن رابطه قبلی عملی کاملا اشتباه است. چنانچه از اشتباه بودن انتخاب خود مطمئن هستید موضوع را با شهامت با خانواده خود و نامزدتان در میان بگذارید. اگرچه کار سختی است اما در غیر این صورت بدون شک با آینده خود و نامزدتان بازی خطرناکی کرده اید. در مورد خانواده در صورت ناتوانی از بیان موضوع می توانید از کمک بزرگترهای فامیل که مورد اطمینان و وثوق هستند استفاده نمایید. اما خودتان موضوع را با نامزدتان در میان بگذارید. از آن چه که بعد از بیان موضوع رخ خواهد داد نترسید. چنانچه خودتان نیز از انتخاب خود مطمئن نبوده و در اتمام این رابطه شک دارید بهتر است بدون ایجاد هر نوع تعهدی مدت زمان بیشتری را برای دوران نامزدی و آشنایی در نظر بگیرید. علت تصمیم گیری خود را برای نامزدتان شرح دهید لزومی ندارد به رابطه قبلی خود اشاره ای نمایید این مساله به اعتقادات شخصی شما و خصوصیات شخصیتی نامزتان بستگی دارد. به خانواده خود توضیح دهید که برای تصمیم گیری به زمان بیشتری نیاز دارید و از نامزدتان بخواهید تا همین مساله را برای خانواده خود توضیح دهید تا از جانب خانواده ها تحت فشار قرار نگیرید. در طول دوران نامزدی از برقراری هر نوع رابطه جسمی اکیدا خودداری نمایید. تصمیم گیری را به آینده و پس از شناخت بیشتر از خودتان و نامزدتان موکول نمایید.
    دریافت خدمات تخصصی مشاوره و روان درمانی برای شما بسیار پرفایده خواهد بود.
    موفق باشید

  11. کاربر روبرو از پست مفید titapeli تشکرکرده است .

    titapeli (چهارشنبه 03 اسفند 90)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    دریا خانوم شما به شدت از واقعیتها فرار میکنی.من یه چیزایی از تاپیک قبلیت خاطرم هست.با اون چیزایی که ازرفتاراش گفتی باز دوباره زنگ زدی بهش که چی؟که بگه بمون؟خوب فرض کن میگفت بمون.چی میشد؟میخواستی اون رابطه مریض رو ادامه بدی؟!تو هنوز متوجه نشدی عشق و علاقه چیه.همین که افسار احساست رو از دست بدی خیال میکنی عاشقیه.
    اون پسر هوا نبوده که با نبودش نفس کشیدن و زندگیت قطع بشه.

    هنوزمتوجه نشدی چرا اون پسر مناسبت نبود.الان با اون پسر نیستی چون بهت نگفت بمون نه بخاطر اینکه فهمیده باشی رابطتون اشتباهه.
    شایدم میدونی اما نمیخوای باور کنی.الانم با یه پسر میخوای نامزد کنی چون
    چون کم اوردم اعصابم بهم ریخته بود راهی جز ازدواج نبود یکی که جاشو برام پر کنه
    کی گفته راهی جز ازدواج نبود؟چرا مسئولیت اتفاقایی که برات میفته رو قبول نمیکنی؟چرا گاهی به خودت نمیگی اون اتفاق برام افتاد چون من هم توی اون رابطه درست رفتار نکردم و درست تصمیم نگرفتم.چرا ازاشتباهاتت به عنوان تجربه استفاده نمیکنی تا تکرارش نکنی.

    این طور که پیش میری ازدواج میکنی،بچه دار میشی و...همش هم با این دلیل که میخواستم عشق سابقم رو فراموش کنم.
    احساس تو عشق نبوده..وابستگی بوده...
    اون پسر رفته دنبال زندگیش اما تو هنوز مدام خودتو گول میزنی و میگی عشقم عشقم و با این حرفا زندگیت رو دستی دستی خراب میکنی.

    عزیز من خوشبختی رو توی دیس طلا نمیذارن و برات بیارن.خودت باید تلاش کنی و گرنه از دست کسی کاری برنمیاد.

    بهتره اول درست فکر کنی و به این نتیجه برسی که اون رابطه به جای عشق،یه رابطه پر از وابستگی اشکال بی احترامی و ضعفهای زیاد بوده.وقتی این واقعیت رو قبول کنی اونوقت راحتتر میتونی وضعیت الان خودت و ایندت رو ببینی و تصمیم بگیری و رفتار کنی

  13. 2 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 03 اسفند 90)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 05 آبان 91 [ 22:42]
    تاریخ عضویت
    1390-9-30
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,203
    سطح
    19
    Points: 1,203, Level: 19
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    ما هنوز صیغه ایم عقد نیستیم شاید بهش حقیقتو بگم اگه اونم کمکم نکنه و بگه میره هم واسم مهم نیست ترجیح میدم تا آخر عمرم تنها بمونم .
    بهار جان مرسی از همراهیت راستش اگه میگفت بمون میموندم اون خودش میدونست من هیچ وقت حاضر نمیشدم دوستش باشم منظورم از موندن این بود بگه که زندگی کنیم این رابطه که مریض نمیشد . حالا که نگفت دختره که گفت دارن ازدواج میکنن دیگه نفهمیدم چیکار کردم فقط میخواستم منم ازدواج کنم فکر اینکه اون کناره دختره باشه زجر کشم میکرد
    من عقلم کمه همیشه بهم میگفت عقلت و رفتارت اندازه بچه 4 سالست نه 21 ساله حق داشت ولی دست خودم نیست نمیدونم کارم اشتباهه من همه ی اینارو به نامزدم بگم؟؟؟

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    عزیز برای چی می خوای به نامزدت بگی؟تو که آینده خبر نداری؟تنها کسی که می تونه کمکت کنه خودتی.انشاالله با کمک این سایت یا مراجعه به مشاوره حضوری فراموش می کنی اون موقع ست که می گی کاش به نامزدم نمی گفتم.چون در صورت موندن در کنارت ممکنه در آینده هر کم و کاستی رو به علاقه ت ربط بده.اگرم نمونه معلوم نیست راز دار خوبی هست یا نه.؟پس لطفا احساساتی نشو و با منطق پیش برو.

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: از جواب مثبتم میترسم

    بذار اینجوری بهت بگم حتی اگه شما زن و شوهر هم بودین (که اصولا بعیده همچین روابطی به ازدواج برسه) بازم رابطتون مریض بود.چون پر ازاشکال بود،چون سالم نبود،توش بی احترامی بود،توش رابطه دو طرفه معنا نداشت و کلا هیچ کدوم از استانداردهای یه رابطه درست رو نداشت...
    پس منظورم صرف دوستی نیست.

    دوست عزیز نیازی نیست با گفتن تموم جزئیات به نامزدت همه پلهای پشت سرت رو خراب کنی.بهتره فعلا تکلیفت رو با خودت معلوم کنی بعد تصمیم بگیری چیکار کنی.
    شما حتما حتما حتما به یه مشاور معتبر مراجعه کن و مشکلاتت رو درمان کن.

    ضمنا انقد برچسبهای منفی به خودت نزن.یعنی چی عقلم کمه؟شما فقط مثل هر ادم دیگه ای دچار مشکل شدی که باید با مراجعه به متخصص حلش کنی.

  17. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 04 اسفند 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قلبم داره میترکه
    توسط بی _پناه در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 بهمن 95, 21:51
  2. داریم به نامزدی نزدیک میشیم اما میترسم!!!
    توسط mahan26 در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 52
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 مرداد 92, 18:33
  3. میترسم هرگز ازدواج نکنم
    توسط lida afshari در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 تیر 92, 21:13
  4. از مریض بودن همسرم میترسم!
    توسط mehr-banoo در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 21:24
  5. از اینده میترسم
    توسط selin در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 فروردین 92, 13:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.