به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 48
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 99 [ 06:10]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,874
    سطح
    25
    Points: 1,874, Level: 25
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon88888 چطور جدایی رو تحمل کنم؟؟؟؟؟

    سلام

    دختری هستم 26 ساله سال 95 به صورت سنتی با اقایی 30 عقد کردم و مدت یه سال عقد بودیم به

    دلایلی بعد از گرفتن مراسم عروسی اقا خواستار جدایی شدن..اونم توافقی.و اصلا حتی یه روز با من

    زندگی نکردن و خداروشکر هنوز باکره م.تا 5الی 6ماه مرتب من به اون اقا التماس میکردم که برگرده

    حتی چندین وچند نفر واسطه فرستادیم اما مرغش یه پا داشت وفقط نه.از بهم خوردن رابطه ما نزدیک

    یه سالی میگذره من تو این مدت مهرم رو گذاشتم اجرا البته فقط110 تا.حکم قطعی مهریه هم اومده و

    بعد تعطیلات اجرا میشه.اما من با اینکه یه سال ازین قضیه گذشته به خاطر تحقیر هایی که شدم از

    طرف اون اقا و خانواده ش به شدت به شدت داغونم و قرض ضد افسردگی مصرف میکنم.

    اما مشکل من:

    مرتب اتفاق های یه سال عقد که هم شیرینی داشت هم تلخی تو ذهنم تکرار میشه.و هزاران سوال

    به ذهنم خطور میکنه که مثلا با خودم میگم فلان کارو برام کرد بهم ابراز علاقه کرد مرتب سراغم میومد

    مرتب بازار میرفتیم میخوام بگم خساستی نداشت.مهمانی میرفتیم دعوا هم داشتیم.و..... نمیخوام

    زیاد وارد جزییات بشم چون با اینکه ناجوانمردانه منو رها کردن تا همین چند وقت پیش با انواع و اقسام

    روش ها سعی کردم که برش گردونم من کاملاااااااااا قطع امید کردم و اصن نمیخوام روش بهم بگید

    برای نجات زندگیم چون هر روشی که بگید با هزار مشاور وووو رفتم اون اقا حق انتخاب داره و 90 درصد

    بهانه هایی که میاره به نظر همه بهانه س تا یه دلیل محکمه پسند برای جدایی..اصلاااا با دلیل پا پس

    کشیدن اون اقا کاری ندارم و به قدری تحقیر شدم خودم و خونواده م که حتی سر سوزن هم دیگه

    دوس ندارم قدمی برا اشتی برداریم .از طرف خانواده اون اقا همون اوایل فقط به واسطه ها گفته شده

    فقط طلاق.و تا به امروز حتی یه زنگ به خانواده من زده نشده .مهم نیست اونا به خصوص اون اقا

    تصمیم خودشو گرفته حالا مشکل من اینه که اینقدر این جدایی غیر منتظره و بی اساس بوده که روزی

    هزار بار بعد یه سال خاطرات رو مرور میکنم واذیت میشم بهش پیام میدم خاطراتومیگم براش .وازش

    دلیل میخوام که اگر منو نخواسته چرا اون ابراز علاقه ها رو کرد و هزار تا سوال دیگه .اون اوایل که در

    جواب پیام هام فقط فحش و نحقیر خودم و خونواده م اونم بی اساس.بود.مثلا یه مدت جواب پیام هامو

    نمیداد از تلگرام و خیلی جاهابلاکم نزدیک یه ساله.میشد مثلا تا دو ماه جلوخودمو میگرفتم و پیام

    نمیدادم تا شاید برگرده اما باز خودم شروع به پیام دادن میکردم این روند ادامه داشت تا اینکه خشم یه

    ساله م از تحقیرهای خودشو خونواده ش فوران کرد و بهش پیام میدادم و خشمم رو ابراز میکردم....یه

    مدت جواب داد که شما مهریه رو اجرا گذاشتیدکه منو برگردونید..و منم چون باکره م میگفتم حق حبس

    دارم و تمکین نمیکنم..تا همین چند وقت پیش پازم حرفش همین بود ینی سر سوزن از کارش پشیمون

    نشده بود گفتم که الان مشکل من این نیست مشکل من اینه که وقتی سوالات به ذهنم میاد و

    عصبی میشم بهش پیام ندم اینم بگم من خییلی وقت ها چیزایی که ناراحتم میکنن رو رو کاغذ

    مینویسم و بعد پاره میکنم..امااینکه پیام هامو اون بخونه ارومم میکنه از طرفی مدتیه اصلااااااااااااااااا

    جواب نمیده و من بیش از پیش احساس حقارت میکنم دوس دارم راحت بشینم مهریه مو بگیرم بی

    اونکه به اون ادم فکر بکنه واویزونش بشم..کاملا میخوام اوم اقا رو حذف کنم از زندگیم تا خودش دست

    کار طلاق شه یا برا زندگی اقدام کنه.فقط میخوام خومدو دوس داشته باشم و خودم خودمو اروم کنم و

    اینقدر دختر وابسته ای نباشم الانم خونه پدرمم و خدا رو شکر حامی من هستن ..اینم بگم روان پزشک

    من گفتن وسواس فکری و اضطراب و افسردگی دارم دارو هم میخورم اما میخوام خودم خودمو کنترل

    کنم در کنار خوردن دارو.

    بازم ممنون




    یه جورایی دوس دارم اونقدر تلافی بی محلی ها و تحقیراتش رو تو این یه سال در بیارم که یکم اروم

    شم..ینی خطم رو راحت خاموش کنم مهریه مو بگیرم ومنتظر واکنش اون اقا بشم....تا خودش طلاق

    بده اما مطمین هستم تا مهریه مو نبخشم خودش اقدامی برای طلاق نمیکنه..دوس دارم به خاطر

    مهریه هم که شده یکم باهام نرم بشه و حداقل یه بار واسطه بفرسته برای اشتی...جون

    خیییییییییییییلی تحقیر شدم و هیچ سراغی ازم این مدت گرفته نشده....دوس دارم بی محلش کنم و

    به دستوپام بیفته نه از رو عشق فقط به خاطر مهریه به همینشم راضی هستم..

    ممنون ببخشید طولانی شد فقط دوباره تکرار میکنم دوس دارم بگید چطور خودمو از شر این افکار نجات

    بدم و یکم اروم شم تا شاید سمتم بیاد.......

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 دی 02 [ 13:45]
    تاریخ عضویت
    1394-2-15
    نوشته ها
    1,099
    امتیاز
    18,366
    سطح
    86
    Points: 18,366, Level: 86
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 484
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    269

    تشکرشده 1,106 در 598 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دعواهای شما دقیقا سر چی بوده؟؟
    ایشون از شما چه توقعی داشتند؟؟
    دعواهایی که با پدر ومادرش میکند سر چیست؟

  3. 2 کاربر از پست مفید خادم رضا تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 04 فروردین 97), ehsase97 (جمعه 03 فروردین 97)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    1,325
    سطح
    20
    Points: 1,325, Level: 20
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 56 در 43 پست

    Rep Power
    19
    Array
    عزیز جان،
    عجب قوانین بدی داریم ها.چون حق طلاق نداری احتمالا نمی تونی طلاق بگیری ؟ برو پیش وکیل ...یا خانواده اش ... اگر قراره مهریه بگیری اونم طلاق نده چهار پنج سال علاف میشی. که چی . باکره ای هنوز . برو طلاق و از شناسنامه حذف کن . خوبه میامد بعد از زندگی و زخمی کردنت میزاشت میرفت ؟ شاید مشکل مردانگی داره ...

  5. کاربر روبرو از پست مفید رهاوتنها تشکرکرده است .

    ehsase97 (جمعه 03 فروردین 97)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    خانوم احساس لطفا به سؤالت آقا امید پاسخ بدین تا بهتر راهنماییتون کنیم



    نقل قول نوشته اصلی توسط رهاوتنها نمایش پست ها
    عزیز جان،
    عجب قوانین بدی داریم ها.چون حق طلاق نداری احتمالا نمی تونی طلاق بگیری ؟ برو پیش وکیل ...یا خانواده اش ... اگر قراره مهریه بگیری اونم طلاق نده چهار پنج سال علاف میشی. که چی . باکره ای هنوز . برو طلاق و از شناسنامه حذف کن . خوبه میامد بعد از زندگی و زخمی کردنت میزاشت میرفت ؟ شاید مشکل مردانگی داره ...
    رها جان لطفا توی تاپیک حال و احوال بیاین .. میخوام جویای حالتون بشم
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  7. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 04 فروردین 97), ehsase97 (جمعه 03 فروردین 97)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 99 [ 06:10]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,874
    سطح
    25
    Points: 1,874, Level: 25
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid12 نمایش پست ها
    سلام
    دعواهای شما دقیقا سر چی بوده؟؟
    ایشون از شما چه توقعی داشتند؟؟
    دعواهایی که با پدر ومادرش میکند سر چیست؟
    سلام ممنون ازینکه نظر دادید گفتم که مث همه زن و شوهر ها دعوا داشتیم لحظات خوبم داشتیم من واقعااااااااااااااااااااا ا دیگه دنبال چرایی این جدایی نیستم چون خیییییییلی با هر روشی که گفتید پیش رفتم اما جواب نداد اینو بگم که عروسی با لب خندون برگزار شد و فرداش!!!!!!!!!!!!!! اونقدر این مدت اذیت شدم و با در بسته برخورد کردم که حتی لحظه ای دوس ندارم به فکر دلیل کار اون اقاباشم فقط دوست دارم خودم از شر این افکار مزاحم بر بیام و با خیال راحت مهریه مو بگیرم تا اون خودش اقدام کنه اما متاسفانه همش سوال میاد تو ذهنم و عصبانی میشم و بهش پیام میدم تا خالی شم.....اما جدیدا جواب پیام هامو نمیده و بدتر احساس حقارت میکنم و این چرخه همش ادامه داره....

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    احساس عزیزم شما اشاره نمیکنین که دعوا اصلا سر چی هست
    چه رفتارها ، چه گفتارها... اصلا چی شده که فرداش شما با یک عالمه علامت سؤال مواجه شدی.
    قطعا هیچ آدمی فردای عقد اینطور نمیشه مگر قبلا چیزهایی بوده که شما نادیده گرفتین... بالاخره مدت آشنایی و نامزدی بوده...

    در هر حال خواهر من اشتباه شما پیگیری بیش از حد شماست.

    اگر فرض رو بر این بگیریم اون آقا مقصره .. این پیگیری مداوم شما و تماس ها و پیام های مکرر اینو به ایشون تلقین میکنه که کارش درسته !
    تنها حرفی که میشه زد این هست تکلیف خودتون رو بعد از تعطیلات مشخص کنین و طبق قانون عمل کنین. اینطوری دارین فرصت های ازدواجتونم از دست میدین.
    خارج نشدن از این برزخ و بن بست باعث فکرای مزاحم برای شما شده.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

    مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ

    وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

    وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ

    وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد



  10. 2 کاربر از پست مفید sahar.66 تشکرکرده اند .

    ehsase97 (جمعه 03 فروردین 97), بارن (سه شنبه 14 فروردین 97)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مرداد 97 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1396-9-12
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    5,866
    سطح
    49
    Points: 5,866, Level: 49
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    427

    تشکرشده 431 در 145 پست

    Rep Power
    48
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsase97 نمایش پست ها
    سلام امیر اقا.راستش منم اوایل عقدم خیلی از رفتار ها و شوخی های فیزیکی شوهرم برام عجیب بودن و همش فکر میکرردم چقدر خشنه چقدر عصبانی هستش شوهرم خواهر نداشت و منم برادر .خلاصه کتاب زنان ونوسی مردان مریخی خیلی به هر دومون کمک کرد و بعد چند ماه نه گریه من برا اون عجیب بود نه تند راه رفتن اون وعقب موندن من ازش.متاسفانه داریم جدا میشیم قبلا شوهرم همیشه دنبالم بود اما حالا من همش دنبال اون هستم دوس دارم دست نیافتنی بشم مث قبلا تا سمتم بیاد اما پشت سر هم پیام ابراز خشم از اتفاقات یه سال اخیر براش میفرستم که یا جواب نمیده یا فحش ..میخوام کاملاااااااااا رهاش کنم و خودمو اروم کنم اول باید کنترل افکارم رو دستم بگیرم...خوشحال میشم تو تایپیکم نظر بذاربد ممنون

    سلام. خانم احساس من تخصصی در زمینه مشاوره یا مسائل حقوقی ندارم خودم اینجا برای یادگیری میام صرفا چون نظرمو پرسیدین براتون مینویسم امیدوارم به کارتون بیاد.
    فرمودین ایشون یه زمانی دنبالتون بودن و یک مرتبه بعد از عروسی تمایلشون رو از دست دادن به طوری که با هم اصلا زندگی نکردین مردها از روی احساسات و یک شبه تصمیمی به این مهمی رو اتخاذ نمیکنن به احتمال زیاد مجموعه اتفاقاتی رخ داده که ایشون رو از زندگی با شما منصرف کرده. ولی چون تمایلی ندارین راجع به همون ده درصد علل محکمه پسند این آقا هم حرف بزنید در این زمینه نمیشه نظری داد



    نوشتین یکساله دارین اصرار میکنید و واسطه میفرستین که همسرتون برگردن و از طرفی مهریه هم اجرا گذاشتین که این دو کار در نظر طرف مقابلتون در تضاد با هم هستن. الان هم از مجموعه صحبت هاتون با اینکه خیلی تاکید دارین که نمیخواین همسرتون برگرده به نظر من اینجوری اومد که هنوز کمی تمایل دارین برگرده ولی احساس میکنید غرورتون خورد شده (اگر من اشتباه برداشت کردم اصلاح کنید)



    چه بخواید حقیقتا همسرتون برگردن چه بخواید زودتر تکلیفتون مشخص بشه و طلاقتون بده به نظر من کارهای زیرو بکنید:
    -مهریه تون رو ببخشید. اگر ایشون واقعا قصد جدایی دارن و الان یکساله منتظر هستن که شما مهریه رو ببخشید و توافقی جدا بشید به احتمال قریب به یقین تا زمانی که اینکارو نکنید طلاقتون نمیده. به نظر من دارین بی جهت تعلل و اصرار میکنید و بیشتر به ضرر روح و روان و جوونی خودتون هست تا ایشون. ایشون اگر تصمیمشون برای جدایی جدیه شما نمیتونید با اعمال زور و فشار مهریه، برش گردونین. کلا به عقیده من نمیشه مردی رو به کاری که خودش تمایلی بهش نداره مجبور کرد
    اگر یک درصد قصد زندگی دارید هم با اجرا گذاشتن مهریه که بدتر عصبانیش کردین و به تصمیم جدایی مصمم ترش کردید. بهتره ببخشید و خودتون رو غیرمسلح نشون بدید و اجازه بدین اگر قراره منصرف بشه خودش سرش به سنگ بخوره و پشیمون بشه. نمیدونم شخصیت همسرتون به چه شکلیه ولی من اگه بودم در برابر زنی که جلوم گارد نگرفته نرمش بیشتری به خرج میدادم تا زنی که حس کنم باهام سر جنگ و دعوا برداشته و شاید پیش خودمم میگفتم خیال کرده با چندتا سکه میتونه منو به زانو دربیاره.
    مهریه شما هم که چون باکره هستین فکر میکنم نصف بهتون تعلق میگیره به نظر من اگر نیاز مالی ندارین ببخشید خیلی مسیرتون رو هموارتر و روند رو سریع تر میکنه.
    - دست از تقلا و پیام رسانی بردارید.
    هرچی شما اصرار کنید و بیشتر دنبال طرف مقابل برید در چشم همسرتون کوچیک تر میشید و بیشتر هم ازتون فاصله میگیره. شما که کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو خوندین حتما خودتون این مسئله رو میدونید دیگه. مردها اکثرا میخوان خودشون شکارچی و تعقیب کننده باشن اینکه یک دختر خیلی حاضر آماده در دسترس باشه جذابیتشو کم میکنه. البته من بازم نظر شخصی خودمو دارم میگم و ممکنه همه مردها اینجوری نباشن. ولی من اگه تو همچین موقعیتی بودم و دختری که هنوز باهاش رابطه کامل نداشتم رو به هر دلیلی دیگه نمیخواستم، پیگیری های بیش از حد و اصرار و بدتر از همه رفتار خشم آلودش ده برابر بیشتر پسم میزد و عصبانیم هم میکرد.
    دلیلی هم نداره وقتی شما انقدر دنبال این آقا هستید دیگه ایشون پس ذهنشم بخواد فکر تلاش مجدد برای دستیابی به شما به سرش بزنه یا حتی بخواد برای طلاق هم کاری کنه روان شمارو همین الان از راه دور در اختیار داره و همینم از چند جهت یه مردو تغذیه میکنه.
    - سعی کنید وقتتون رو با فعالیت هایی که جسم و فکرتون رو مشغول نگه داره پر کنید
    ورزش های هوازی انجام بدین. درس بخونید یا کلاس برید یا به صورت خودآموز یه چیزی رو تخصصی یاد بگیرید. اگر شاغل نیستید سعی کنید شاغل بشید. روابط اجتماعیتون رو زیادتر کنید
    به نظر من فایده ی این کارا از داروهای ضد افسردگی و اضطراب خیلی بیشتره و شمارو زودتر به روند زندگی نرمال برمیگردونه. دکتر و مشاور که بدشون نمیاد شما تا آخر عمر هم بری پیششون عوارض و وابستگی داروها هم برای شماست نه برای دکتر. اگر داروها نتونستن شمارو به روند نرمال زندگیتون برگردونن و هنوز بعد یکسال انقدر در حالت ناراحتی و تقلا هستید شاید داروها یا دکترتون خوب نبوده.
    - اگر بتونید دو مورد بالایی رو انجام بدین میتونید حتی اگر رفتین دادگاه هم رفتارتون جلوی همسرتون رو جوری مدیریت کنید که در نهایت ایشون پشیمون بشه یا حداقل پیش خودش تو فکر بره که شاید اشتباه کرده و مورد خوبی رو داره از دست میده. جلوی همسرتون با حالت عجز و لابه یا تهاجم ظاهر نشید توهین و تندی نکنید وخودتون رو آروم و خونسرد نشون بدید به ظاهرتونم به قدر معمول همیشگی برسید منتها همه این کارا به نظر من در صورتی واقعا جواب میده که شما اول روی جسم و روح خودتون کار کرده باشید و خودتونو از هر دو حیث قوی کرده باشید. با استیصال و درماندگی جلوش ظاهر نشید.


    اگر طلاقتون بده اسم این آقا رو هم چون هنوز دختر هستید میتونید از شناسنامه تون پاک کنید این به نظر من بزرگترین انتقامی هست که میتونید ازش بگیرید. جای یادآوری خاطرات گذشته براش، در تمام اعمال و رفتارتون سعی کنید حامل این پیام باشید که تو و ایامی که باهات گذروندم رو به کل فراموش کردم و دیگه برام مهم نیستی. هم برای برگشت غرورتون و احساسات بدی که الان پیدا کردین خوبه هم اگر قرار باشه منصرف بشه با بی تفاوتی شما ممکنه به تکاپو بیفته.


  12. 4 کاربر از پست مفید Amir A تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 04 فروردین 97), ehsase97 (جمعه 03 فروردین 97), بارن (سه شنبه 14 فروردین 97), زن ایرانی (چهارشنبه 08 فروردین 97)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 بهمن 99 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1395-7-16
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    5,065
    سطح
    45
    Points: 5,065, Level: 45
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 47 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه شکایت ترک انفاق کرده باشین و حکم محکومیت ایشون صادر شده باشه و به مرحله اجرا رسیده باشه و ایشون هم چنان از دادن نفقه به شما امتناع کنه،از تاریخ اجرا شدن رای ترک انفاق می بایست ۶ ماه بگذره و بعد شما دادخواست طلاق به درخواست زوجه به دادگاه تقدیم کنید.ظرف این ۶ ماه نباید به شما نفقه بدن.که در این صورت شما می تونین هم طلاق بگیرید و هم مهریه و حق و حقوقتون پابرجا باشه

  14. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش71 تشکرکرده است .

    ehsase97 (جمعه 03 فروردین 97)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 99 [ 06:10]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,874
    سطح
    25
    Points: 1,874, Level: 25
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط رهاوتنها نمایش پست ها
    عزیز جان،
    عجب قوانین بدی داریم ها.چون حق طلاق نداری احتمالا نمی تونی طلاق بگیری ؟ برو پیش وکیل ...یا خانواده اش ... اگر قراره مهریه بگیری اونم طلاق نده چهار پنج سال علاف میشی. که چی . باکره ای هنوز . برو طلاق و از شناسنامه حذف کن . خوبه میامد بعد از زندگی و زخمی کردنت میزاشت میرفت ؟ شاید مشکل مردانگی داره ...
    سلام ره و تنهای عزیز اره حق طلاق ندارم گفتم که وکیل دارم و مهرمو اون برام به اجرا گذاشت...من عجله ای برای ازدواج مجدد ندارم ترجیح میدم مهرمو بگیرم تا اینکه اون اقا با خیال راحت بره پی کارش چون گند بزرگی به زندگیم زده و باید تاوانش رو هم بده.اره ممکننه مشکل مردانگی هم داشته باشه والا نمیدونم.......
    خواهش میکنم مدیر همدردی هم بیای نظر بدن اصن حالم خوب نیست امروزم نتونستم جلو خودمو بگیرم و حالم بد بود و بهش پیام دادم..اما جواب نداد و من بیشتر احساس حقارت کردم

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 99 [ 06:10]
    تاریخ عضویت
    1396-1-02
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    1,874
    سطح
    25
    Points: 1,874, Level: 25
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Amir A نمایش پست ها
    سلام. خانم احساس من تخصصی در زمینه مشاوره یا مسائل حقوقی ندارم خودم اینجا برای یادگیری میام صرفا چون نظرمو پرسیدین براتون مینویسم امیدوارم به کارتون بیاد.
    فرمودین ایشون یه زمانی دنبالتون بودن و یک مرتبه بعد از عروسی تمایلشون رو از دست دادن به طوری که با هم اصلا زندگی نکردین مردها از روی احساسات و یک شبه تصمیمی به این مهمی رو اتخاذ نمیکنن به احتمال زیاد مجموعه اتفاقاتی رخ داده که ایشون رو از زندگی با شما منصرف کرده. ولی چون تمایلی ندارین راجع به همون ده درصد علل محکمه پسند این آقا هم حرف بزنید در این زمینه نمیشه نظری داد



    نوشتین یکساله دارین اصرار میکنید و واسطه میفرستین که همسرتون برگردن و از طرفی مهریه هم اجرا گذاشتین که این دو کار در نظر طرف مقابلتون در تضاد با هم هستن. الان هم از مجموعه صحبت هاتون با اینکه خیلی تاکید دارین که نمیخواین همسرتون برگرده به نظر من اینجوری اومد که هنوز کمی تمایل دارین برگرده ولی احساس میکنید غرورتون خورد شده (اگر من اشتباه برداشت کردم اصلاح کنید)



    چه بخواید حقیقتا همسرتون برگردن چه بخواید زودتر تکلیفتون مشخص بشه و طلاقتون بده به نظر من کارهای زیرو بکنید:
    -مهریه تون رو ببخشید. اگر ایشون واقعا قصد جدایی دارن و الان یکساله منتظر هستن که شما مهریه رو ببخشید و توافقی جدا بشید به احتمال قریب به یقین تا زمانی که اینکارو نکنید طلاقتون نمیده. به نظر من دارین بی جهت تعلل و اصرار میکنید و بیشتر به ضرر روح و روان و جوونی خودتون هست تا ایشون. ایشون اگر تصمیمشون برای جدایی جدیه شما نمیتونید با اعمال زور و فشار مهریه، برش گردونین. کلا به عقیده من نمیشه مردی رو به کاری که خودش تمایلی بهش نداره مجبور کرد
    اگر یک درصد قصد زندگی دارید هم با اجرا گذاشتن مهریه که بدتر عصبانیش کردین و به تصمیم جدایی مصمم ترش کردید. بهتره ببخشید و خودتون رو غیرمسلح نشون بدید و اجازه بدین اگر قراره منصرف بشه خودش سرش به سنگ بخوره و پشیمون بشه. نمیدونم شخصیت همسرتون به چه شکلیه ولی من اگه بودم در برابر زنی که جلوم گارد نگرفته نرمش بیشتری به خرج میدادم تا زنی که حس کنم باهام سر جنگ و دعوا برداشته و شاید پیش خودمم میگفتم خیال کرده با چندتا سکه میتونه منو به زانو دربیاره.
    مهریه شما هم که چون باکره هستین فکر میکنم نصف بهتون تعلق میگیره به نظر من اگر نیاز مالی ندارین ببخشید خیلی مسیرتون رو هموارتر و روند رو سریع تر میکنه.
    - دست از تقلا و پیام رسانی بردارید.
    هرچی شما اصرار کنید و بیشتر دنبال طرف مقابل برید در چشم همسرتون کوچیک تر میشید و بیشتر هم ازتون فاصله میگیره. شما که کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو خوندین حتما خودتون این مسئله رو میدونید دیگه. مردها اکثرا میخوان خودشون شکارچی و تعقیب کننده باشن اینکه یک دختر خیلی حاضر آماده در دسترس باشه جذابیتشو کم میکنه. البته من بازم نظر شخصی خودمو دارم میگم و ممکنه همه مردها اینجوری نباشن. ولی من اگه تو همچین موقعیتی بودم و دختری که هنوز باهاش رابطه کامل نداشتم رو به هر دلیلی دیگه نمیخواستم، پیگیری های بیش از حد و اصرار و بدتر از همه رفتار خشم آلودش ده برابر بیشتر پسم میزد و عصبانیم هم میکرد.
    دلیلی هم نداره وقتی شما انقدر دنبال این آقا هستید دیگه ایشون پس ذهنشم بخواد فکر تلاش مجدد برای دستیابی به شما به سرش بزنه یا حتی بخواد برای طلاق هم کاری کنه روان شمارو همین الان از راه دور در اختیار داره و همینم از چند جهت یه مردو تغذیه میکنه.
    - سعی کنید وقتتون رو با فعالیت هایی که جسم و فکرتون رو مشغول نگه داره پر کنید
    ورزش های هوازی انجام بدین. درس بخونید یا کلاس برید یا به صورت خودآموز یه چیزی رو تخصصی یاد بگیرید. اگر شاغل نیستید سعی کنید شاغل بشید. روابط اجتماعیتون رو زیادتر کنید
    به نظر من فایده ی این کارا از داروهای ضد افسردگی و اضطراب خیلی بیشتره و شمارو زودتر به روند زندگی نرمال برمیگردونه. دکتر و مشاور که بدشون نمیاد شما تا آخر عمر هم بری پیششون عوارض و وابستگی داروها هم برای شماست نه برای دکتر. اگر داروها نتونستن شمارو به روند نرمال زندگیتون برگردونن و هنوز بعد یکسال انقدر در حالت ناراحتی و تقلا هستید شاید داروها یا دکترتون خوب نبوده.
    - اگر بتونید دو مورد بالایی رو انجام بدین میتونید حتی اگر رفتین دادگاه هم رفتارتون جلوی همسرتون رو جوری مدیریت کنید که در نهایت ایشون پشیمون بشه یا حداقل پیش خودش تو فکر بره که شاید اشتباه کرده و مورد خوبی رو داره از دست میده. جلوی همسرتون با حالت عجز و لابه یا تهاجم ظاهر نشید توهین و تندی نکنید وخودتون رو آروم و خونسرد نشون بدید به ظاهرتونم به قدر معمول همیشگی برسید منتها همه این کارا به نظر من در صورتی واقعا جواب میده که شما اول روی جسم و روح خودتون کار کرده باشید و خودتونو از هر دو حیث قوی کرده باشید. با استیصال و درماندگی جلوش ظاهر نشید.


    اگر طلاقتون بده اسم این آقا رو هم چون هنوز دختر هستید میتونید از شناسنامه تون پاک کنید این به نظر من بزرگترین انتقامی هست که میتونید ازش بگیرید. جای یادآوری خاطرات گذشته براش، در تمام اعمال و رفتارتون سعی کنید حامل این پیام باشید که تو و ایامی که باهات گذروندم رو به کل فراموش کردم و دیگه برام مهم نیستی. هم برای برگشت غرورتون و احساسات بدی که الان پیدا کردین خوبه هم اگر قرار باشه منصرف بشه با بی تفاوتی شما ممکنه به تکاپو بیفته.

    سلام اقا امیر خیلی خوشحال شدم به پست منم سر زدید ..من همیشه پست هتنون رو دنبال میکنم و شخصیت فوق العاده ای توی ذهنم دارید منهای خشم

    کنترل نشده تون


    .
    سلام. خانم احساس من تخصصی در زمینه مشاوره یا مسائل حقوقی ندارم خودم اینجا برای یادگیری میام صرفا چون نظرمو پرسیدین براتون مینویسم امیدوارم به کارتون بیاد.
    فرمودین ایشون یه زمانی دنبالتون بودن و یک مرتبه بعد از عروسی تمایلشون رو از دست دادن به طوری که با هم اصلا زندگی نکردین مردها از روی احساسات و یک شبه تصمیمی به این مهمی رو اتخاذ نمیکنن به احتمال زیاد مجموعه اتفاقاتی رخ داده که ایشون رو از زندگی با شما منصرف کرده. ولی چون تمایلی ندارین راجع به همون ده درصد علل محکمه پسند این آقا هم حرف بزنید در این زمینه نمیشه نظری داد
    اره درست حدس زدید مجموعه ای از اتفاق ها بوده که در طول دوران عقد بار ها قول داده بودم تکرار نشه اما گاهی از دستم در میرفت البته اینم بگم اونم

    مشکلات زیادی داشت که من به خاطرش چشمم رو رو خیلی هاش بسته م اما چند روز قبل عروسی باهام اتمام حجت کردموقع نوشتن کارت های عروسی

    منم قول دادم بهش که اشتباهات قبلی رو تکرار نکنم......البته اینم بگم خانواده ش با ازدواج ما مخالف بودن و مرتب میگفتن چرا عقد کردید !!!!!!وقتی

    دعواهامون رو میدیدن.اما بهر حال کار به عروسی رسید و ما جدا خوابیدیم شب عروسی و صبحش حال اون اقا بد شده بود بردنش بیمارستان و خانواده به

    من توپیدن و از چشم من دیدن منم پاشدم برگشتم خونه پدرم.هر چی واسطه فرستادیم فقط نه جواب دادن...ما هم بعد چندین ماه مهرمو گذاشتیم اجرا.


    وشتین یکساله دارین اصرار میکنید و واسطه میفرستین که همسرتون برگردن و از طرفی مهریه هم اجرا گذاشتین که این دو کار در نظر طرف مقابلتون در تضاد با هم هستن. الان هم از مجموعه صحبت هاتون با اینکه خیلی تاکید دارین که نمیخواین همسرتون برگرده به نظر من اینجوری اومد که هنوز کمی تمایل دارین برگرده ولی احساس میکنید غرورتون خورد شده (اگر من اشتباه برداشت کردم اصلاح کنید)
    گفتم که بارها هم خودم مستقیم هم با واسطه رفتیم جلو اما قبول نکردن حدود4 ماه صبر کردیم بعد مهریه رو به اجرا گذاشتیم.اره حس شما کاملا درسته

    منتهی با این همه تحقیری که شدم خودم هم از خودم خجالت میکشم هنوز دوستش دارم و دوس دارم برگرده و بشه همون ادم سابق.


    چه بخواید حقیقتا همسرتون برگردن چه بخواید زودتر تکلیفتون مشخص بشه و طلاقتون بده به نظر من کارهای زیرو بکنید:

    -مهریه تون رو ببخشید. اگر ایشون واقعا قصد جدایی دارن و الان یکساله منتظر هستن که شما مهریه رو ببخشید و توافقی جدا بشید به احتمال قریب به یقین تا زمانی که اینکارو نکنید طلاقتون نمیده. به نظر من دارین بی جهت تعلل و اصرار میکنید و بیشتر به ضرر روح و روان و جوونی خودتون هست تا ایشون. ایشون اگر تصمیمشون برای جدایی جدیه شما نمیتونید با اعمال زور و فشار مهریه، برش گردونین. کلا به عقیده من نمیشه مردی رو به کاری که خودش تمایلی بهش نداره مجبور کرد

    اگر یک درصد قصد زندگی دارید هم با اجرا گذاشتن مهریه که بدتر عصبانیش کردین و به تصمیم جدایی مصمم ترش کردید. بهتره ببخشید و خودتون رو غیرمسلح نشون بدید و اجازه بدین اگر قراره منصرف بشه خودش سرش به سنگ بخوره و پشیمون بشه. نمیدونم شخصیت همسرتون به چه شکلیه ولی من اگه بودم در برابر زنی که جلوم گارد نگرفته نرمش بیشتری به خرج میدادم تا زنی که حس کنم باهام سر جنگ و دعوا برداشته و شاید پیش خودمم میگفتم خیال کرده با چندتا سکه میتونه منو به زانو دربیاره.

    مهریه شما هم که چون باکره هستین فکر میکنم نصف بهتون تعلق میگیره به نظر من اگر نیاز مالی ندارین ببخشید خیلی مسیرتون رو هموارتر و روند رو سریع تر میکنه.

    - دست از تقلا و پیام رسانی بردارید.
    در مورد به اجرا گذاشتن مهریه بایدبگم بعد تعطیلات پرداخت شروع میشه ..و من برگردوندش به زندگی رو بدون اهرم مهریه هم 4 ماه امتحان کردم اما قبول

    نکرد.راستش دوس ندارم سریع دست به کار طلاق شم چون هنوز متاسفانه دوستش دارم....ترجیح میدم همینجوری ادامه بدم تا کاری کنه به فکر فرصت

    ازدواج مجدد هم نیستم چون دلم هنوز با این آدمه.


    هرچی شما اصرار کنید و بیشتر دنبال طرف مقابل برید در چشم همسرتون کوچیک تر میشید و بیشتر هم ازتون فاصله میگیره. شما که کتاب مردان مریخی زنان ونوسی رو خوندین حتما خودتون این مسئله رو میدونید دیگه. مردها اکثرا میخوان خودشون شکارچی و تعقیب کننده باشن اینکه یک دختر خیلی حاضر آماده در دسترس باشه جذابیتشو کم میکنه. البته من بازم نظر شخصی خودمو دارم میگم و ممکنه همه مردها اینجوری نباشن. ولی من اگه تو همچین موقعیتی بودم و دختری که هنوز باهاش رابطه کامل نداشتم رو به هر دلیلی دیگه نمیخواستم، پیگیری های بیش از حد و اصرار و بدتر از همه رفتار خشم آلودش ده برابر بیشتر پسم میزد و عصبانیم هم میکرد.

    دلیلی هم نداره وقتی شما انقدر دنبال این آقا هستید دیگه ایشون پس ذهنشم بخواد فکر تلاش مجدد برای دستیابی به شما به سرش بزنه یا حتی بخواد برای طلاق هم کاری کنه روان شمارو همین الان از راه دور در اختیار داره و همینم از چند جهت یه مردو تغذیه میکنه

    واقعااا زدید تو خال ..خب من اینو از قبل هم میدونستم منتهی نمیتونستم احساسات خودمو کنترل کنم و بهش پیام ندم.....به نظر شما اگر از الان تا لحظه ای

    که خودش کاری کنه باهاش قطع رابطه کنم ممکنه برگرده؟در مورد اینکه گفتید الان از راه دور کاملا میدونه روحیه ی من چطوریه و همین تغذیه ش میکنه باید

    واقعاااا درست گفتید چون تو این یه سال بوده مثلا دو ماه قطع رابطه کردم برا روز تولدم پیام روانشناسی زن و شوهر فرستاده یا رو پروفایلش عکس نبرد

    قلب و مغز گذاشته (ینی انگار دلش باهامه اما عقلش نمیذاره)

    خییییلی خیلی حرفاتون بهم ارامش داد من شما رو مرد بسیار معقولی میبینم و دوس دارم تو تایپیکم نظر بذارید ممنون.
    ویرایش توسط ehsase97 : جمعه 03 فروردین 97 در ساعت 18:19

  17. کاربر روبرو از پست مفید ehsase97 تشکرکرده است .

    Amir A (شنبه 04 فروردین 97)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مها جرت بعد از ازدواج؟؟؟؟؟
    توسط SIMA99 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: شنبه 03 اسفند 87, 19:18
  2. واقعا ارزش داره؟؟؟؟؟
    توسط majroh در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 اردیبهشت 87, 17:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.