سردرگمی از رفتارهای یک پسر

[دختر باهوش]

با سلام
من یه دختر هستم که محجبه و دانشجو هستم . یه مدتی هستش که مسئله ای پیش اومده که واقعا من رو سردرگم کرده و داره اذیت می کنه هرچقدرم خواستم که بهش فکر نکنم نشده می خواستم شما دوستان بهم کمک کنید .
یکی از همکلاسی های من یه سری رفتارها رو از خودش نشون میده که اول از نگاه های مکرر و زیر زیرکی شروع شد و بعدش که دیگه اشون مستقیم خیره میشدن به من و لبخند میزدن. من اصلا توجهی نمی کردم و سرمو مینداختم پایین و می رفتم . خودم دیگه سعی می کردم به این آقا سلامم نکنم که تو همون سلامشم می خواست به آدمزل بزنه . یه مدتی گذشت به همین منوال ولی الیته ایشون همیشه منو دید میزد و همیشه یه جایی می نشست که بتونه منو نگاه کنه ولی حداقل من محل نمیدادم. بعد از گذشت مدتی ما به دلیل پروژه ای هم گروه شدیم و البته این هم گروهی شدن هم کاملا اتفاقی بود من نمی دونستم ایشون با این استاد کار می کنه و خوب من مجبور بودم برای کارها با ایشون صحبت کنم. قصه از اینجا بدترشد ایشون فرصت رو مغتنم می شمرد و از من در مورد خانوادم ، شغل پدرم ، روحیاتم و چیزایی که دوست دارم می پرسید منم کلا خیلی کوتاه جوابشو میدادم. ولی ایشون دست بردار نیست . اینکه ایشون کلا ناراحتی و خوشحالی من براش خیلی مهمه و کلا فرصت پیدا کنه میاد میشینه پیش من در مورد موضوع های مختلف حرف زدن مثلا اگه در یک جلسه ای باشیم و صندلی کنار من خالی باشه به یه بهونه ای میشینه پیشم . نکته ی بدش می دونین چیه من می دونم که این آقا با یه خانمی دوستن که دوسش دارن ولی به قول خودشون نمی خوان باهاش ازدواج کنن. چند بار گفتم که محل ندم ولی از جانب چندتا دوست دیگه هم شنیدم خیلی سراغمو می گیره وقتی نیستم. یه بار فهمیده بود یکی از اساتیدم با پدرم کار داره هم کلاسیم رو دیوانه کرده بود که با پدرم چی کار دارن یا یه گلی خریده بودم تا نفهمید این گل از کجا اومده نذاشت جایی برم. یا وقتی می خواستیم برای کنکور ادکترا شهر انتخاب کنیم می گفت فلان شهر میرید من می گفتم آره می گفت پس منم میام . به هر بهونه ای هم که میاد سر حرف باز می کنه اصلا غیر ممکنه من اونجا باشم و نیاد پیشم . ببنید دوستان این رفتارا یعنی چی من واقعا نمی فهمم ؟ به خدا دارم شاخ درمیارم دیگه من به خاطر اینکه ایشون دوست دختر دارن واقعا نمی تونم فکر کنم که علاقه ای وجود داره و اصلا هم درک نمی کنم رفتاراشون ولی راسش این کاراش و توجهاش رو اعصابمه گاهی اوقات فکرمو به خودش مشغول می کنه ؟ راهنمایی می خواستم ازتون

[kaspian]

ببینید شما یک مقدار زیادی منفعل عمل کردید.معنی نمیدهد که ایشان جلوی راه شما بایستند و تا متوجه نشدند گل را از کجا آوردید ول نکنند.اصلا به ایشان چه ربطی دارد؟در قدم اول خیلی خشک و جدی برخورد کنید و کاملا به ایشان بفهمانید حق هیچ دخالتی در امور شما را ندارند و توجهاتشان خوشایندتان نیست.اگر قضیه حل نشد دانشگاه حراست دارد از ایشان به حراست شکایت کنید.پدرتان را هم حتما در جریان بگذارید.به ایشان هم حتما اخطار بدهید که اگر این رفتار ادامه پیدا کند شما از ایشان به حراست دانشگاه به خاطر مزاحمت شکایت میکنید.شما با جواب دادن به این آقا در مورد شهری که برای کنکور انتخاب میکنید به نوعی به تصور آن آقا چراغ سبز داده اید باید جواب میدادید به شما ارتباطی ندارد.یا اصلا جوابشان را نمیدادید.گاها وقتی دختری دور از دسترس به نظر برسد برخی افراد بیمار ممکن است سعی کنند این دختر را به خودشان علاقه مند کنند تا از این طریق غرور خود را ارضا کنند.وقتی هم دختر علاقه مند و وابسته شد معمولا او را رها میکنند.مثل برخورد این آقا با دوست دختر فعلی.مواظب باشید چون توصیفات شما رفتاری است که معمولا پسرها در راستای جلب توجه و علاقه دخترها از خود نشان میدهند.

[merlin]

اصلا بهش توجه ننکن
برای خودت بزرگش نکن
داستان هم نباف به چندین دلیل
این اقا اگه بخواد خودش راهشوبلده منتها خیلی هم زرنگه گویا
پسر زیر 25 سال اصلا برای هیچی قابل اعتماد نیست
اصلا گذشته از همه اینها به خصوصیات اخلاقیش فکر کردی که بخوای راحت برای خودت ردش کن
ادمی که اینقدر گستاخه
دوست دختر داشتنه اشکارش برات مسئله نیست؟!
اینکه یک دختر دیگه رو راحت سر کار گذاشته؟

اصلا نه برحفاش اهمیت بده و نه به کارهاش تامیتونی نادیدبگیرش
وگرنه با اینده درس و زندگی خودت بازی کردی
خود دانی

[دختر باهوش]

من رو حساب هم کلاسی بودن و هم گروهی بودن جواب ایشون رو در مورد شهر دادم نه چیز دیگه من اصلا نمی دونستم براش ممکنه این معنی رو بده در ضمن چون هم کلاسی و هم گروهی بودیم من یه سری جواب ها رو دادم و همیشه خشک و جدی جواب میدادم نه با لبخند مثل بقیه. راسش در مورد منفعل بودن یه بار خیلی جدی گفتم یه بار دیگه اینطوری صحبت کنید خودتون می دونید کلا رفت یه گوشه خیلی ناراحت که همه می گفتن چی شد یه دفعه. یا خیلی وقت ا اصلا محل نمیدادم آخه فایده نداشت البته اگه می دونستم این طوری که می گید بغرنجه اصلا همون جواب خشک رو هم نمیدادم.
در پاسخ مرلین بگم که ایشون بالای 25 سال دارن من به درسم لطمه ای هم نزدم. من دکترا قبول شدم
در مورد اخلاقیاتش هم بگم که اگر شما ندونید که دوست دختر داره واقعا اخلاقش خوبه و درس خون هست وجدان کاری بالایی داره کلا اتفاقا جالبه که خیلی از دخترای هم کلاسیم مسخره بازی می کنن که ایشون بهشون همیشه می گفت اصلا رفتارهاتون سنگین نیست البته شایدم گول زنک بوده نمی دونم واقعا شایدم همش نقش بازی بوده. نه اینکه برام دوست دختر داشتن برام مهم نباشه من اصلا خودم اهل دوست و این چرت و پرتا نیستم . خداروشکر من علاقه ای هم ندارم ولی هیچ وقت به این دید بد هم ندیدمشون. ولی خوب یه سری رفتارها وقتی زیادی میشه آدم نمی تونه جدیشون نگیره.
ولی واقعا که نمی تونم درک کنم با اینکه ایشون اخلاق و رفتار من رو کامل می دونست چیه همچین سوءاستفاده ای خواسته باشه از من بکنه . البته مثل اینکه زیادی خوش بین بودم .
دلم می خواد با این حرفایی که شما زدید برم بزنم تو گوششسوء استفاده گر

[merlin]

لازم نیست خودتو ناراحت یا عصبانی کنی این چیزا برای همه پیش میاد

اگه بالای 25 هستید که باز بیشتر میدونه راهش نیست و از طرف دیگه این رفتارای ناراحت شد بغض کرد رفت یه گوشه و اینها هم براش غیز طبیعیه
این زل زدن ها و توی مسیر نگاه نشستن و اینها هم چیز جالبی نیست که خلیم بده ، شما مسیر نشستن رو عوض کن یا بهش بی توجهی کن فکر هم بهش نکن.از اینها پیدا میشن متاسفانه همه جا
بهرحال توی تحصیلات تکمیلی و سرکار این جور حرف زدن ها خیلی چیز خاصی نیست درمورد شغل پدر و خانواده اما خب زیاد هم بهش رو نده . هروقت میبینی زیاده روی میکنه کلا اگه میتونی محل رو ترک کن یا جدی بگو خوشم نمیاد از این بحث ها. یا مثلا بگو ناراحت نشید ها ولی من اخلاقم طوریه که از این حرفا و زیاده روی توش خوشم نمیاد

بحث سواستفاده و اینها رو هم بیخیالش شو.پیش میاد .فقط سعی کن پیشگیری کنی
میگذره غصه نخور

[دختر باهوش]

اتفاقا یه بار گفتم که من دلیل این سوالات رو نمی فهمم و خوشم هم نمیاد با کمال پر رویی گفت که بالاخره می فهمید. میخوام نفهمم صدسال
بازم ممنون از پاسخ هاتون خدا بخیر بگذرونه چیزایی که فرمودید رو رعایت می کنم.

[alireza198]

سلام
اگه بازم مزاحمتون شد و سوالایی پرسید که به ایشون مربوط نبود خیلی محکم جوابشون رو بدید و بگید اگه بازم مزاحم شدید به حراست دانشگاه اطلاع میدید

[بی نهایت]

در صورت امکان گروهتون ، کلاس هاتون ، وهر امکانی را که باعث می شه شما با ایشون روبه رو شوید را عوض کنید.

زمانی که جایی می نشینید اگر کنارتان صندلی خالی است کیفتان را آنجا بگذارید که کسی ننشیند.

اگر کسی خواست بشیند بگوید امکانش نیست اینجا بشینید خیلی محکم و قاطع.

موقعی که می آیند پیش شما به ایشان توجه نکرده وبه کار خودتون برسید واگر سر صحبت را باز کردند خیلی قاطع و جدی بگویید عذر می خوام بنده کار دارم و فرصت صحبت با شما را ندارم.

وهزاران روش برای دور کردن چنین مزاحمت هایی وجود دارد.

در زمان مجردی کمتر (و ان به دلیل عدم شناخت نسبت به آقایان و نداشتن آگاهی وسطحی نگر بودنم نسبت به روابط مرد و زن )ولی بعد از متاهل شدنم در محیط کار اگر آقایی کوچک ترین توجهی خارج از مسایل کاری به من داشت ، اولین کاری که می کردم خودم را بررسی می کردم که کجا اشتباه برخورد کردم که فلان آقا به خودش اجازه داده پایش را فراتر بگذارد حتی در حد یک نگاه نامناسب اون آقا. و سعی در رعایت هر چه بیشتر حدود می کردم.حتی در نوع و جهت نگاهم.

[سوشیانت2]

شما به شدت ساده ای خانم. حتی توی نگارشت که مبین تفکراتت هست این سادگی به وضوح دیده میشه. مواظب باش با احساساتت بازی نشه. معمولا مخ اشخاص ساده راحتتر زده میشه.

موفق باشی

[دختر باهوش]

شما به شدت ساده ای خانم. حتی توی نگارشت که مبین تفکراتت هست این سادگی به وضوح دیده میشه. مواظب باش با احساساتت بازی نشه. معمولا مخ اشخاص ساده راحتتر زده میشه.

موفق باشی

اتفاقا این کار ها رو خیلی انجام میدادم یه جاهایی دیگه حواسم میرفت به کار خودم اصلا یادم می رفت اینم هست خیلی وقتا می گفتم جای کسیه یا اصلا پاسخی نمی دادم ولی یه جاهایی هم که جواب دادم می گم رو حساب هم کلاسی بود آخه گروه آموزشی ما کوچیکه و همه ارشدها و دکتراها همدیگه رو میشناسن من کلا معروفم به این که رفتارم با آقایون چکشیه اینقدر که همه به می گن چرا تو اینقدر با آقایون خشنی تازه با همه ی این اوصاف همه می دونن من آدم مقید و با اخلاقیم ودرسم هم خوبه ولی نمی دونم چی کار کردم این آقا جرات کرده این کارها رو انجام بده
با چیزایی که شنیدم واقعا قبول دارم خیلی ساده ام من حتی فکرشم نمی کردم قضیه این باشه

ولی یه سوال یعنی این آدم اینقدر بیکاره که نقشه بریزه واسه مخ زنی من آخه چرا واقعا یعنی اینقدر عقده ایه ؟
راسش نمی تونم درک کنم که یه آدم اینقدر احمق باشه