به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 19:27]
    تاریخ عضویت
    1395-1-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تصمیم ازدواج با حس ترحم و کمی ترس

    سلام من يك پسر 30 ساله هستم كه حدود 7 سال پيش با يه دختر خانمي كه 5 سال از خودم بزرگتر بود آشنا شدم كه البته اختلاف سن برا من مهم نبود. من كارشناس ارشد ميخوندم و دوستم ليسانس داشت (كه اخيرا فهميدم سيكل داشته). همون روز اول دوستي با هم در مورد ازدواج صحبت كرديم و من صريحا گفتم كه هدفم از دوستي آزدواج نيست و تنها داشتن يه زندگي بهتر و شادتره. من هميشه از ازدواج متنفر بودم و الان احساس تنفرم هزار برابر بيشتر شده. سال اول دوستي خيلي خوب بود. همه چي عشقولانه. و رابطه فقط در حد بيرون رفتن و صحبت كردن اما بعد از 1 سال دوستم دوباره بحث ازدواج رو مطرح كرد. خونوادش داشتن بهش فشار مياوردن برا ازدواج. نميتونست كسي رو قبول كنه. ولي من هم هيچ وقت نميخواستم ازدواح كنم. حدود 2 سال با هم هر هفته دعوا ميكرديم. ديگه حرمتا شكسته شد. اون حس دوست داشتنم خيلي كم شد ولي اون بر عكس هر روز وابسته تر ميشد. البته خودم هم مقصرم چون تو اين شرايط چند بار باهاش ارتباط جنسي در حد مختصر داشتم (البته هميشه با درخواست خودش). بعد از 2 سال بحث و دعوا منو تهديد كرد به خودكشي. ديگه ديوانه شده بود مثلا ميرفت روي پشت بام يا 100 تا قرص تو مشتش ميگرفت و زنگ ميزد كه باهام خداحافظي كنه. خيلي ترسناك بود. حتي هنوز فكرش برام سخته. من چند بار به خاطر ترس از خودكشي بهش قول ازدواج دادم ولي وقتي زمان ميگذشت ميديدم نميشه و زيرش ميزدم و دوباره تكرار ماجرا. تهديد از طرف اون و قول از طرف من و بعد ... ديگه يه بار گفتم برو خودكشي كن. فكر نميكردم خودكشي كنه. تعداد زيادي قرص خورد كه نزديك بود تموم كنه. خلاصه 3 تا 4 سال هم به هميش شكل گذشت. حالا ديگه خانوادش هم در جريانن و من هم تا يك ماه ديگه ميخوام برم خواستگاريش. ولي ديگه نه علاقه اي هست نه انگيزه اي.
    البته عليرغم اينكه من هيچ وقت قول ازدواج با خواست خودم ندادم ولي باز هم احساس گناه ميكنم و خودمو مسول ميبينم
    من ميدونم ازدواج از روي ترحم اشتباهه ولي اگه شما جاي من بوديد چيكار ميكرديد؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    32
    Array

    Exclamation

    سلام علی آقای عزیز
    بیشتر توضیح بده نظر خانواده خودت چطور هست؟آیا از لحاظ فرهنگی و خانوادگی با هم سنخیتی دارید؟
    دلیل اینکه این خانم رو مناسب ازدواج نمیدونید فقط صرفا متنفر بودن از ازدواج هست یا خود ایشون از نظرت کیس مناسبی نیس؟؟
    جدای از جواب سوال هام تا اینجای صحبتات جمع بندی من این هست ک5سال در این سن اختلاف سنی زیادی هست و مطمینا شما بعدا سرخورده میشید صدردصد مشکلات زیادی پیش میاره این موضوع.1،2 سال نی که بشه نادیده گرفت!!!
    همون موقعی ک دیدی فازش چیه باید قطع رابطه میکردی حالا هم بهتر از وقت هدر کردن و طلاق و بچه و....اینا هست.
    هرچند سخت هست اما باید بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کرد منطقی باهاش صحبتت کنید ک مایل به ازدواج نیستید شاید متوجه شد
    مگه دختر15 سالس که خودکشی میکنه؟؟؟تنها اشتباه شما ماندن در این رابطه و ادامه دادانشه
    نمیتونی به خاطر اینکه خانم خودکشی میکنه ی عمر خودت و اونو بدبخت کنی که...میتونی شرط مشاوره قبل ازدواج بزارین و از مشاور بخاین آگاهش کنه یجورایی غیر مستقیم از احساس شما و عواقب این ازدواج اینطوری شاید کمتر آسیب ببینه
    ویرایش توسط mordad : یکشنبه 22 فروردین 95 در ساعت 20:43

  3. کاربر روبرو از پست مفید mordad تشکرکرده است .

    ali gold (سه شنبه 24 فروردین 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    آقای محترم دو پا قرض کن و فرار کن.جدی میگم.این خانم از اولش دروغ گفته.سیکل و لیسانس خیلی تفاوت زیادی دارند با همدیگه.اگر واقعا ایشون طالب رابطه بودن بعید نبوده برنامه های جدی تری براتون داشتن چون هیچ دختری وقتی طرفش گفته نمیخواد ازدواج کنه توی جامعه ما پیشنهادش رو نمیده مگه اینکه برنامه ای داشته باشه.ممکنه کسی از طرف دوست پسرش تحت فشار قرار بگیره و به خاطر ترس از دست دادن اون آقا یا خوشحال کردنش راضی بشه ول پیشنهاد دادن موضوع دیگه ایه. بعلاوه این خانم شخصیت قربانی داره.تهدید به خودکشی میکنه و دست به خودکشی میزنه.پس فردا هر جای رابطه به مشکل بخورید ایشون همین بساط رو راه میندازن.بعلاوه ایشون قراره مادر آینده بچه هاتون باشند.به نظرتون ثبات روحی لازم برای تربیت بچه رو دارند؟پس فردا بچه دار بشید اون طفل های معصوم قربانی ندانم کاری شما میشن.عشق و علاقه ای هم که ندارید بهشون،کار به جایی میرسه هفته ای دو شب بیشتر خونه نمیرید یا اضافه کار وایمیسید تا 11-12 شب که فقط برید خونه بخوابید و ایشون رو نبینید.با این خانم جدی صحبت کنید.ایشون باید حداقل یک سال تحت درمان روانپزشکی و مشاوره همزمان باشند.اگر قبول کردند می تونید به آینده رابطه فکر کنید در غیر این صورت الآن به هم بخوره هم لطفه به شما و هم به ایشون.چون این دلسوزی شما تا ابد دوام نمیاره و ممکنه انقدر تحت فشار باشید که ایشون رو با یک بچه طلاق بدید و یا ازدواج دوم انجام بدید.

  5. 2 کاربر از پست مفید kaspian تشکرکرده اند .

    ali gold (سه شنبه 24 فروردین 95), یه دونه (پنجشنبه 26 فروردین 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 19:27]
    تاریخ عضویت
    1395-1-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تصميم ازدواج از روي ترحم و كمي ترس

    سلام من يك پسر 30 ساله هستم كه حدود 7 سال پيش با يه دختر خانمي كه 5 سال از خودم بزرگتر بود آشنا شدم كه البته اختلاف سن برا من مهم نبود. من كارشناس ارشد ميخوندم و دوستم ليسانس داشت (كه اخيرا فهميدم سيكل داشته). همون روز اول دوستي با هم در مورد ازدواج صحبت كرديم و من صريحا گفتم كه هدفم از دوستي ازدواج نيست و تنها داشتن يه زندگي بهتر و شادتره. من هميشه از ازدواج متنفر بودم و الان احساس تنفرم هزار برابر بيشتر شده. سال اول دوستي خيلي خوب بود. همه چي عشقولانه. و رابطه فقط در حد بيرون رفتن و صحبت كردن اما بعد از 1 سال دوستم دوباره بحث ازدواج رو مطرح كرد. خونوادش داشتن بهش فشار مياوردن برا ازدواج. نميتونست كسي رو قبول كنه. ولي من هم هيچ وقت نميخواستم ازدواح كنم. حدود 2 سال با هم هر هفته دعوا ميكرديم. ديگه حرمتا شكسته شد. اون حس دوست داشتنم خيلي كم شد ولي اون بر عكس هر روز وابسته تر ميشد. البته خودم هم مقصرم چون تو اين شرايط چند بار باهاش ارتباط جنسي در حد مختصر داشتم (البته هميشه با درخواست خودش). بعد از 2 سال بحث و دعوا منو تهديد كرد به خودكشي. ديگه ديوانه شده بود مثلا ميرفت روي پشت بام يا 100 تا قرص تو مشتش ميگرفت و زنگ ميزد كه باهام خداحافظي كنه. خيلي ترسناك بود. حتي هنوز فكرش برام سخته. من چند بار به خاطر ترس از خودكشي بهش قول ازدواج دادم ولي وقتي زمان ميگذشت ميديدم نميشه و زيرش ميزدم و دوباره تكرار ماجرا. تهديد از طرف اون و قول از طرف من و بعد ... ديگه يه بار گفتم برو خودكشي كن. فكر نميكردم خودكشي كنه. تعداد زيادي قرص خورد كه نزديك بود تموم كنه. خلاصه 3 تا 4 سال هم به همين شكل گذشت. حالا ديگه خانوادش هم در جريانن و من هم تا يك ماه ديگه ميخوام برم خواستگاريش. ولي ديگه نه علاقه اي هست نه انگيزه اي.
    البته عليرغم اينكه من هيچ وقت قول ازدواج با خواست خودم ندادم ولي باز هم احساس گناه ميكنم و خودمو مسئول ميبينم
    من ميتونم اين رابطه رو تمومش كنم ولي اگه دوستم خودكشي كنه قطعا تا آخر عمر عذاب ميكشم.
    همه ميدونن ازدواج از روي ترحم اشتباهه ولي اگه شما جاي من بوديد چيكار ميكرديد؟
    ممنون بابت نظرات ارزشمندتون


  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 19:27]
    تاریخ عضویت
    1395-1-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mordad نمایش پست ها
    سلام علی آقای عزیز
    بیشتر توضیح بده نظر خانواده خودت چطور هست؟آیا از لحاظ فرهنگی و خانوادگی با هم سنخیتی دارید؟
    دلیل اینکه این خانم رو مناسب ازدواج نمیدونید فقط صرفا متنفر بودن از ازدواج هست یا خود ایشون از نظرت کیس مناسبی نیس؟؟
    جدای از جواب سوال هام تا اینجای صحبتات جمع بندی من این هست ک5سال در این سن اختلاف سنی زیادی هست و مطمینا شما بعدا سرخورده میشید صدردصد مشکلات زیادی پیش میاره این موضوع.1،2 سال نی که بشه نادیده گرفت!!!
    همون موقعی ک دیدی فازش چیه باید قطع رابطه میکردی حالا هم بهتر از وقت هدر کردن و طلاق و بچه و....اینا هست.
    هرچند سخت هست اما باید بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کرد منطقی باهاش صحبتت کنید ک مایل به ازدواج نیستید شاید متوجه شد
    مگه دختر15 سالس که خودکشی میکنه؟؟؟تنها اشتباه شما ماندن در این رابطه و ادامه دادانشه
    نمیتونی به خاطر اینکه خانم خودکشی میکنه ی عمر خودت و اونو بدبخت کنی که...میتونی شرط مشاوره قبل ازدواج بزارین و از مشاور بخاین آگاهش کنه یجورایی غیر مستقیم از احساس شما و عواقب این ازدواج اینطوری شاید کمتر آسیب ببینه
    خانواده من هنوز در جريان نيستن. از لحاظ فرهنگي هم مشابهيم. من مشكلم با خود ازدواجه.
    ضمنا اين خانم تا حالا چند بار خواسته خودكشي كنه كه شانسي زنده مونده و مطمينم اگه ازدواج نكنم خودكشي ميكنه. الان من بيشتر مشكلم اينه كه بعد خودكشي با عذاب وجدان چه كنم؟ من دقيقا دست يك آدم رواني افتادم

  8. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ایشون بیمار هستند

    اول برن دنبال درمانشون، بعد اگر سلامت روانشون تایید شد شما به ازدواج فکر کنید.

    اختلاف سن که دارید
    اختلاف مدرک تحصیلی که دارید
    سلامت روان هم که ندارند
    دروغ هم که کم نگفته

    شما مگه عمر و جوانیت را از سر راه آوردی که می خواهی بری خواستگاری؟

    اول در مقابل عمر خودت مسئولی
    بعد دیگران

    عذاب وجدان برای چی؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ali gold (چهارشنبه 25 فروردین 95), Ashab (چهارشنبه 25 فروردین 95), یه دونه (پنجشنبه 26 فروردین 95)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,385 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array
    شما وقتی دیدید طی رابطه ایشون هدفش ازدواجه و شما ابدا نمیخواید ازدواج کنید و به خاطر ازدواج حتی خودکشی کرده چرا ادادمه دادین؟؟؟
    حتی اگر ایشون زبانی قبول میکرده که ازدواج نباشه و فقط کنار هم بمونید از رفتارشون میتونستید متوجه بشید که هدفشون همون ازدواجه و امیدوار به تغییر نظر شما هستن .یعنی شما این رو متوجه نشدید؟؟؟!!!
    تقریبا همه ی تقصیرا رو انداختین گردن خانوم !ایشون همین جوری رو هوا عاشق و شیدای شما بود ؟؟! قطعا شما هم تو ادامه ی رابطه وابسته کردن ایشون و... نقش زیادی داشتین وگرنه هف سال کم نیست
    شما حتی رابطه ی جنسی رو هم میگید به خواست خودش بود! نمیخواستید و ایشون مجبورتون کردن باهاشون تو این شرایط رابطه ی جنسی داشته باشید ؟؟! نهایتا ایشون پیشنهاد دادن و شما که وضعیت رابطه رو میدیدن نباید قبول میکردید
    به هر شکل شما هفت سال این خانم را حفظ کردین و باهاشون رابطه داشتید
    قبل از عمیق شدن دوستیتون باید فکر این همه عدم تفاهم رو میکردین و تموم میکردین حتی اگر ایشون خودکشی هم میکرد باید تموم میشد و شما اگر صلاح ایشون رو در نظر میگرفتید کوتاه نمیومدید
    اگر ازدواج بکنید آینده تون هم به همین منوال حتی خیلی بدتر میگذره
    اگر هم ازدواج نکنید هفت سال عمر این خانم چی میشه
    شرایط سختیه ولی اگر من بودم زیربار نمیرفتم و به خاطر مصلحت خود خانم کلا میرفتم.هرچند ظاهرا منصفانه نیست ولی بهتر از یه زندگی مشترک توعم با دعوا و خیانت و تحقیر و... است
    پ.ن: تو نود درصد دوستی های این تیپی کسی ک بیشترین ضررو متحمل میشه دختره ...پای احساسات میاد وسط بدون شناخت عاشق و شیدای پسری میشه و بعد به دلیل عدم تفاهم یا هزاران دلیل دیگه تموم میشه و دختر میمونه و یه کوه احساسات منفی ....

  11. 2 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    ali gold (چهارشنبه 25 فروردین 95), بارن (چهارشنبه 25 فروردین 95)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 19:27]
    تاریخ عضویت
    1395-1-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    70
    سطح
    1
    Points: 70, Level: 1
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 39.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    6

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط taraneh89 نمایش پست ها
    شما وقتی دیدید طی رابطه ایشون هدفش ازدواجه و شما ابدا نمیخواید ازدواج کنید و به خاطر ازدواج حتی خودکشی کرده چرا ادادمه دادین؟؟؟
    حتی اگر ایشون زبانی قبول میکرده که ازدواج نباشه و فقط کنار هم بمونید از رفتارشون میتونستید متوجه بشید که هدفشون همون ازدواجه و امیدوار به تغییر نظر شما هستن .یعنی شما این رو متوجه نشدید؟؟؟!!!
    تقریبا همه ی تقصیرا رو انداختین گردن خانوم !ایشون همین جوری رو هوا عاشق و شیدای شما بود ؟؟! قطعا شما هم تو ادامه ی رابطه وابسته کردن ایشون و... نقش زیادی داشتین وگرنه هف سال کم نیست
    شما حتی رابطه ی جنسی رو هم میگید به خواست خودش بود! نمیخواستید و ایشون مجبورتون کردن باهاشون تو این شرایط رابطه ی جنسی داشته باشید ؟؟! نهایتا ایشون پیشنهاد دادن و شما که وضعیت رابطه رو میدیدن نباید قبول میکردید
    به هر شکل شما هفت سال این خانم را حفظ کردین و باهاشون رابطه داشتید
    قبل از عمیق شدن دوستیتون باید فکر این همه عدم تفاهم رو میکردین و تموم میکردین حتی اگر ایشون خودکشی هم میکرد باید تموم میشد و شما اگر صلاح ایشون رو در نظر میگرفتید کوتاه نمیومدید
    اگر ازدواج بکنید آینده تون هم به همین منوال حتی خیلی بدتر میگذره
    اگر هم ازدواج نکنید هفت سال عمر این خانم چی میشه
    شرایط سختیه ولی اگر من بودم زیربار نمیرفتم و به خاطر مصلحت خود خانم کلا میرفتم.هرچند ظاهرا منصفانه نیست ولی بهتر از یه زندگی مشترک توعم با دعوا و خیانت و تحقیر و... است
    پ.ن: تو نود درصد دوستی های این تیپی کسی ک بیشترین ضررو متحمل میشه دختره ...پای احساسات میاد وسط بدون شناخت عاشق و شیدای پسری میشه و بعد به دلیل عدم تفاهم یا هزاران دلیل دیگه تموم میشه و دختر میمونه و یه کوه احساسات منفی ....
    من ميدونم بخشي از اين مشكل به خاطر اشتباهات خودمه.
    ميتونستيم ارتباط حنسي نداشته باشيم ولي نشد.
    ميتونستم اين خانم رو رهاش كنم ولي وقتي ديدم اين خانم قطعا اقدام به خودكشي ميكنه و خودم هم تا حدودي مقصرم نتونستم. اين مورد تهديد به خودكشي از طرف كسي كه 7 سال باهاش تو يه رابطه بودي مورد خاصيه كه به نظر من تا كسي تو اين شرايط قرار نگيره نميتونه قضاوت كنه. من نميتونم كاري كنم كه به خاطر من (حتي اگه من مقصر نباشم) يه نفر خودش رو بكشه و يك عمر يه خانواده عذاب بكشن.
    شايد راه حل علمي و تئوري همين باشه كه من به اين رابطه خاتمه بدم.
    اما اگه تمومش كنم آيا ميتونم تا آخر عمر به راحتي زندگي كنم و از زندگيم لذت ببرم؟
    به نظر خودم اگه ازدواج كنم حداقل عذاب به مراتب كمتري ميكشم و ميتونم از راههاي ديگه مثل كار ورزش هنر و... زندگيم رو جذابتر كنم. ضمنا من يه سري شرط برا ازدواج داشتم كه دوستم تمامش رو قبول كرده. مثلا
    هيچ وقت بچه دار نشيم
    سن و مدرك تحصيلي واقعيش رو هيچ كسي از خانواده من نفهمن همينطور سن واقعي من رو خانواده اون نفهمن
    شرط گذاشتم اعتراضي به ساعت كاري طولاني و ماموريتهاي طولاني نداشته باشه
    شرط گذاشتم مانع روابط دوستانه من با دوستام و همكارام نشه. بتونم با دوستاي خودم مسافرت برم و....
    ویرایش توسط ali gold : چهارشنبه 25 فروردین 95 در ساعت 11:15

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array

    Bow

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali gold نمایش پست ها
    من ميدونم بخشي از اين مشكل به خاطر اشتباهات خودمه.
    ميتونستيم ارتباط حنسي نداشته باشيم ولي نشد.
    ميتونستم اين خانم رو رهاش كنم ولي وقتي ديدم اين خانم قطعا اقدام به خودكشي ميكنه و خودم هم تا حدودي مقصرم نتونستم. اين مورد تهديد به خودكشي از طرف كسي كه 7 سال باهاش تو يه رابطه بودي مورد خاصيه كه به نظر من تا كسي تو اين شرايط قرار نگيره نميتونه قضاوت كنه. من نميتونم كاري كنم كه به خاطر من (حتي اگه من مقصر نباشم) يه نفر خودش رو بكشه و يك عمر يه خانواده عذاب بكشن.
    شايد راه حل علمي و تئوري همين باشه كه من به اين رابطه خاتمه بدم.
    اما اگه تمومش كنم آيا ميتونم تا آخر عمر به راحتي زندگي كنم و از زندگيم لذت ببرم؟
    به نظر خودم اگه ازدواج كنم حداقل عذاب به مراتب كمتري ميكشم و ميتونم از راههاي ديگه مثل كار ورزش هنر و... زندگيم رو جذابتر كنم. ضمنا من يه سري شرط برا ازدواج داشتم كه دوستم تمامش رو قبول كرده. مثلا
    هيچ وقت بچه دار نشيم
    سن و مدرك تحصيلي واقعيش رو هيچ كسي از خانواده من نفهمن همينطور سن واقعي من رو خانواده اون نفهمن
    شرط گذاشتم اعتراضي به ساعت كاري طولاني و ماموريتهاي طولاني نداشته باشه
    شرط گذاشتم مانع روابط دوستانه من با دوستام و همكارام نشه. بتونم با دوستاي خودم مسافرت برم و....
    سلام. علی اقا انجام خطا نباید دلیل ادامه خطا و انجام کارهای بدتر باشه.

    هفت سال خطا کردید لااقل اجازه ندهید بشو د 8 سال. میدانم اصلا راحت نیست اما انجام همین کارهای سخت باعث بهبود حال اکنون و آینده ی شما خواهد بود. برای حل مشکلاتتان به آسانترین راه پناه نبرید.

    با هم نزد یک روانشاس برید. هم ایشان احتیاج بکمک دارند هم خود شما. این سوال بزرگیه و جوابش قطعا در کیفیت زندگی شما خ موثر خواهد بود : چرا کلید کنترل شما در دست ایشان و احتمالا آدمهای دیگر است؟

    دوست گرامی فکر میکنید اینکه پدر و مادر شما و ایشان از سن شما و همسرتان مطلع نباشند چقدر در خوشبختی شما موثر خواهد بود؟

    فکر میکنید یک زندگی دونفره آنهم بدون بچه چقدر یکنواخت و آزاردهنده خواهد بود؟

    فکر میکنید دوستان و همکاران شما چقدر حاضر به وقت گذراندن با شما هستند؟

    اصلا این وقت گذرانیها چقدر می تواند شما را خوشحال نگه دارد؟

    آیا شما آدم ده سال پیش هستید؟ مطمین باشید ده سال دیگر هم احساساتتان شبیه اکنونتان نخواهد بود.


    فکر میکنید با ازدواج با ایشان خود را بصورت تدریجی نمی کشید؟!!

    مرگ تدریجی که خ دردناک تر خواهد بود!

    لطفا ناامید نباشید و از تلاش دست برندارید. ادامه این مسیر ره آوردی جز یک زندگی دردناک و افسردگیهای حاد و خیانتهای احتمالی نخواهد بود.

    الان چون درگیر مشکل هستید و آن دختر هم متوجه شده که میتواند با این حربه شما را کنترل کند ، قادر به حل آن نیستید . از دیگران کمک بگیرید .

    اصلا همین جا می توانید از مشاور کمک بگیرید

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331

    ویرایش توسط مهرااد : چهارشنبه 25 فروردین 95 در ساعت 17:16

  14. 3 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    ali gold (پنجشنبه 26 فروردین 95), یه دونه (پنجشنبه 26 فروردین 95), بارن (چهارشنبه 25 فروردین 95)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 تیر 95 [ 00:51]
    تاریخ عضویت
    1394-11-08
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    935
    سطح
    16
    Points: 935, Level: 16
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    19

    تشکرشده 65 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام… این ازدواج اگه انجام بشه خیلی خطرناکه… خوشبختی توی این وصلت به چشم نمیخو ه… اگه میتونید بگید خانوادتون به هیچ عنوان رضایت نمیدن و از خانواده طردمیشید که البته وقتی قضیه رو بفهمن همینطور هم خواهد شد…یا اینکه شرط بذارید که اگر مشاور تایید کرد که مناسب هم هستیم ازدواج میکنیم (فکر نمیکنم کسی این ازدواج رو تایید کنه )قدام به این ازدواج مثل بازی با آتیشه

  16. 2 کاربر از پست مفید n@f@s تشکرکرده اند .

    ali gold (پنجشنبه 26 فروردین 95), بارن (چهارشنبه 25 فروردین 95)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیم به طلاق گرفتم درسته تصمیمم؟
    توسط amir59 در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 95, 22:38
  2. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 شهریور 93, 18:36
  4. موندم چه تصمیمی بگیرم؟ کمک کنید...............
    توسط yase sefid در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 شهریور 92, 10:55
  5. چه تصمیمی بگیرم؟
    توسط arah در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 08 تیر 92, 17:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.